cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

Aba Abedin

جا برای معاشقه کم بود ما فقط مشاعره کردیم آبا عابدین

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
1 055
Suscriptores
Sin datos24 horas
+77 días
+830 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

تاریکی تمامِ زخم‌ها را بیرون می‌ریزد خون‌ها را جاری می‌کند و از همه چیز مغایری با صدا می‌سازد تاریکی تاریخِ فراموش شده‌ی حزن‌هاست _اندوهِ موازیِ جهان‌ها_ که در شریانِ شب از خوابی به خوابِ دیگر سرایت می‌کند من شکلِ دیگرِ فاصله‌ام گونه‌ای برای یافت نشدن که از تاریکی نمی‌گریخت اما می‌ترسید #آباعابدین @aba_abedin_channel
Mostrar todo...
👍 1❤‍🔥 1 1 1🔥 1
داشتم پیچ درو می‌بستم که پیچ از دستم افتاد با چشمم دنبالش کردم تا زمین خوردنشو ببینم اما زمین نخورد و دیگه پیداش نکردم توی زمان و مکان گم شدن اینجوریه یه بار خودمو اینجوری روی مبل خونه گم کردم نه در زمان بودم نه در مکان شناور در گسستگی‌ها و پیوستگی‌ها حالا فقط نگران اون پیچم و نمی‌دونم کی قراره صدای زمین خوردنشو بشنوم می‌دونم روز برگشتنش برای من دور نیست ولی مطمئنم اون پیچ اون روز زنگ‌زده، ناتوان و بی‌پناهه #آباعابدين @aba_abedin_channel
Mostrar todo...
😢 5 2 1💔 1
هنوز با همه‌ی دست‌وپا زدن اینجا هزار و یک شبِ تنها به خواب غلتیدن که بی تو، بی تو برای دوباره بیداری به خواب رفتن و برگشتن از نبوسیدن #آباعابدین #آدم_ابری @aba_abedin_channel
Mostrar todo...
😭 4 1👍 1
همواره شب معطل او بود بخش مهم مسئله او بود او بود که مرگِ مرا خواست _یعنی که او تو را...؟ بله او بود #آباعابدین @aba_abedin_channel
Mostrar todo...
💔 5🕊 3 1
جون من داره به ساحل می‌رسه فکر دریا نیستی، ماهی نشو شرط دریا اینه که غرقت کنه مرد دریا نیستی راهی نشو #آباعابدین #آدم_ابری @aba_abedin_channel
Mostrar todo...
3👍 2 2
یه چیزی باید از سرم بگذره مرد می‌خوام که بی‌حواسم کنه مرد می‌خوام جربزه داشته باشه مرد می‌خوام! بیاد خلاصم کنه #آباعابدین #آدم_ابری @aba_abedin_channel
Mostrar todo...
❤‍🔥 6 4 1😭 1
شعر: استاد شفیعی‌ کدکنی خوانش: #آباعابدین @aba_abedin_channel
Mostrar todo...
2.07 KB
❤‍🔥 4🕊 4 1
شیشه‌ها اشک می‌ریختند که انگشتت صورتم را لمس کرد نفسم را حبس کرده بودم تا شیشه از این طرف بخار نکند تا بهتر ببینمت صدایت را نمی‌شنیدم لب‌هایت را می‌خواندم که حرف نمی‌زد که حرف نداشت شیشه‌ها اشک می‌ریختند یک نفر اما صدایش را در ذهنم مرور می‌کرد شما یک تماسِ از دست رفته‌اید یک نفر پشتِ شیشه که نفس نمی‌کشد تا شیشه بخار نکند #آباعابدین @aba_abedin_channel
Mostrar todo...
💔 6😭 4 1
این غده‌ی وخیم گلوگیر افتاده روی دنده‌ی گریه توی مسیل جاری بارون خیس از رگ تپنده‌ی گریه بارون بیاد تَر دریا زیادتر زیر هوای چتری تهران بعد از تقاطع تو و پاییز طولانی و کبود و گرفته با ته صدای شُرشُر یک‌ریز رفتن غلیظ‌تر تهران مریض‌تر #آباعابدین #آدم_ابری @aba_abedin_channel
Mostrar todo...
🕊 7❤‍🔥 3 1
آن همه مرغان، به خدمت سیمرغ رفتند. هفت دریا، در راه پیش آمد. بعضی از سرما، هلاک شدند. و بعضی از بوی دریا، فرو افتادند. از آن همه ، دو مرغ ، بماندند. منی(خودستایی) کردند که : -همه فرو رفتند. ما خواهیم رسیدن به سیمرغ! همین که سیمرغ را بدیدند، دو قطره خون از منقارشان فرو چکید، و جان بدادند ! آخر این سیمرغ، آن سوی "کوه قاف" ساکن نشسته است. اما، پرواز او ، از آنسو ، خدا داند که کجاست ؟! این همه مرغان، جان بدهند، تا گرد کوه قاف، دریابند. -دعوی حالت می کنند !؟ -اگر در همه عمر، یک روز به وی "حالت" ، رسیده باشد، جان او دگرگون شده باشد ! شمس تبریزی خوانش: #آباعابدین @aba_abedin_channel
Mostrar todo...
3.14 KB
4 2🥰 1
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.