nisti🩶
🔱﷽🔱 به قلم ♚تهمینه♚ ✘✗هر گونه کپی پیگرد قانونی دارد✗✘ ☜همه از نیست امده ایم و به نیست ☞ میرویمـ..٭ 📄✍🏿 ♔ناشناس نویسنده:http://t.me/HidenChat_Bot?start=6196402761♚ ❥جهت تبلیغات به ایدی زیر پیام دهید❥ ♡@eee_ee888♡
Show more1 489
Subscribers
-1124 hours
-97 days
+18430 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from N/a
#برایپسرشرفتهخواستگاریغافلازاینکهاوندختر،#دخترخودشه🔞😱!
چشمهایش مدام بین شمعهایی که عدد 23 را نشان میدادند و دخترکی که شباهت عجیبی به خودش داشتند در چرخش بود.
دخترک دقیقاً شبیه او بود همانند سیبی که از وسط نصف شده باشد!
آب دهانش را قورت داد و نگاهش را روی پسرش چرخاند. نگاه عاشقانهی تک پسرش روی دخترک، قلبش را به درد میآورد. او برای خواستگاری چه کسی آمده بود؟ چه کسی را برای تک پسرش خواستگاری کرده بود؟ دختر خودش را؟
پسرش عاشق خواهر تنی خودش شده بود؟!
https://t.me/+7FOSK1pDZ4kxOTI8
#داستانیهممنوع
۱۲ظهر
200
Repost from N/a
Photo unavailable
من، سرگرد طاهریام.
دختر بزرگترین قاچاقچی خاورمیانه باهام هم خونه شد و با دوتا جفت چشم فیروزه، دلمو برد.
مافوقم بهم دستور داد که باید باهاش ازدواج کنم و زجرش بدم.
نمی دونستم مافوقم کیه تا درست شب شروع این ماموریت کذایی فهمیدم.....
یک سال کسی که می پرستیدمو با هزاران روش زجرکش کردم و حالا من به خاطر اون شرط لعنتی و خودخواهی خودم، قاتل بچم شدم و پدر زنم که بزرگترین قاچاقچی خاورمیانه ست، دلاراممو، بابِ دلمو دزدیه.
حالا باید حمید سعادت رو که پدر زنمه رو پیدا کنم و نذارم دلارام رو از کشور خارج کنه...
نمی ذارم طلاق زنمو ازم بگیرن؛ حتی اگر شده از این شغل اخراج بشم...🔞🔥
https://t.me/+9SaqL4BLO_MxNGY0
https://t.me/+9SaqL4BLO_MxNGY0
صب بپاک
2010
Repost from N/a
_بهتره خودتو جم و جور کنی و یادت باشه مجانی کاری نمیکنی،مطمعن باش اعتبار من خیلی بیشتر از یه پولیه عیاره،پس فکر شکایت و این چیزا رو از سرت بنداز بیرون، و یه چیز دیگه..
با نزدیک شدنش ترسیده کمی خودمو جمع میکنم و سعی میکنم به عقب بکشم، اما بازم جا میزنم و شکست میخورم
_میگم خدیجه غذاتو بیاره بالا، تو که نمیخوای تو این وضعیت ببینتت دخترکه صیغه ای؟ یا نکنه میخوای ابروی اخوند محله رو ببری و انگشت نشونم کنی؟؟
https://t.me/+OiSFW-k4dthlN2U0
https://t.me/+OiSFW-k4dthlN2U0
#قدیمی #اورتیک
دخترخان که عاشق دختر رعیت کم سن و سال میشه و رابطهی ممنوعهای رو شروع میکنه غافل از اینکه چه خطری در انتظارشونه…
۲۴
2200
Repost from N/a
گرفتار شدم #گرفتار یه عشق؛ #عشقی که برام #ممنوعه بود اما من میخواستمش بیشتر از جونم اون عشق رو میخواستم حتی اگه اون #برادرم میبود!
عاشق شدم و #تاوان دادم تاوان گناه نکرده!
تاوان گناه مادرم و مردِ به اصطلاح پدرم را دادم پدری که #مرگم را به بودنم ترجیح داده بود، مردی که مرا نخواسته بود!
سوگل رحیمی یه دختر ایرانی-هلندی ساکن هلنده!
یه دختر معمولی با یه زندگی معمولی!
همهچی داشت خوب پیش میرفت تا اینکه سوگل متوجه میشه دختر واقعی پدرش نیست اما دنیا زمانی روی سرش آوار میشه که متوجه میشه پسری که عاشقشه و باهاش توی رابطهست برادرشه اونم برادر خونی!
https://t.me/+7FOSK1pDZ4kxOTI8
۱۸
1400
Repost from N/a
خان زاده ای که بعد مدت ها عشقش و در حالی که دیوونه شده میبینه و تلاش میکنه تا دوباره برش گردونه
🔞ورود افردا زیره هیجده ممنوع🔞
https://t.me/+OiSFW-k4dthlN2U0
https://t.me/+OiSFW-k4dthlN2U0
۱۴
3800
Repost from N/a
#دخترهمیفهمهازبرادرشحاملهسترگشومیزنه😱😱
با نشستن لبهی تیز #چاقو روی مُچ #دست سوگل، نفس در سینهاش حبس شد!
جُفت دستهایش را بالا برد و با صدایی که به زور از بین لبهای خشک شدهاش بیرون میآمد نامش را صدا زد:
-سوگل؟ نکن دورت بگردم، چاقو رو بذار زمین حرف بزنیم خب؟
لبهای #خیس از اشک سوگل میلرزید و حرف زدن را برایش سخت میکرد!
-ازت... ازت #متنفرم از همهتون متنفرم!
-سو...
با کشیده شدن #چاقو روی #رگ دخترک و بیرون جَهیدن #خون از مُچ دستش، حرفش نصفه داخل دهانش ماند و صدای فریاد مردانهاش داخل حمام طنین انداخت!
-سوگللللللللل!
#دختریکهمظلومانهقربانیگناهجوانیمادرشمیشود.
https://t.me/+7FOSK1pDZ4kxOTI8
۹صبح
800
Repost from N/a
خلاصه:🔥
فرهاد ملکان نوه بزرگ پسری، آرش خان ملکان
کسی اسم رسم خانودگیشون روی دوش یک دنیا سنگینی می کنه!
پسری که برای یه زن پشت پا زده به مال اموال و خانواده اش.
حتی دختر عموی عاشقی، که عاشقانه می پرستیدش..
دختری که بعد سال ها هنوزم یادش خنجری میشه روی قلبش..
حالا بعد سه سال خیانت زنی که باعث این همه دوریه
اونو نابود می کنه ونابود ترم خواهد شد با فهمیدن قضیه ازدواج زنی که سه ماهم از طلاق خفت بارش نگذشته.....
هیچ ارامشی پیدا نخواهد کرد. جز درکنار دختر عمویی که ارامش را سال ها پیش از او گرفته
https://t.me/+vvK6XTRZQzZjNjVk
https://t.me/+vvK6XTRZQzZjNjVk
صب بپاک
2400
Repost from N/a
#قدیمی #اورتیک
دخترخان که عاشق دختر رعیت کم سن و سال میشه و رابطهی ممنوعهای رو شروع میکنه غافل از اینکه چه خطری در انتظارشونه
https://t.me/+OiSFW-k4dthlN2U0
https://t.me/+OiSFW-k4dthlN2U0
۲۴
1900
Repost from N/a
من طنین ملکان عاشق شدم
عاشق پسر عموم فرهاد. عاشق اخم و زورگوییش در عین حال توجهی خاص و زیادی که به من داشت، چیزی که بقیه از من دریغ کردن. فکر میکردم با همه فرق داره و با تمام وجودم بهش دلبستم؛ درباره اون فقط با دوست صمیمیم سپیده حرف زدم اما وقتی به خودم اومدم که سپیده و فرهاد رو با هم دیدم...
دنیا روی سرم خراب شد و اعتمادم به همه از بین رفت. قلبم مرد اما خودم زنده ماندم و تلاش کردم تا موفق و قوی شوم و نیاز به حمایت مردی نداشته باشم و بعد از سه سال جایگاه خوبی در عرصه مد پیدا کردم اما با حضور فرهادی که از همسرش خیانت دیده و با کمری شکسته دوباره به سمت من آمده بود و از من طلب آرامش و بخشش داره. دنیام دگرگون شد و قلب و عقلم هر کدام به دو مسیر مختلف مرا میکشیدند تا اینکه....🔞🔥
https://t.me/+vvK6XTRZQzZjNjVk
https://t.me/+vvK6XTRZQzZjNjVk
8پاک
2600