‌‌ࡅ࣪ߺࡅ࡙ߺࡋߺܨ ❟‌‌ ࡄܝ‌ܣࡅ࣪ߺࡏަߺ🔞🫦

کمی چو*چو*لش رو مالیدم و آروم یکی از انگشتامو واردش کردم! بشدت تنگ بود و اینو از کش اومدن دیواره های وا*ژنش میتونستم متوجه بشم... ناله هاشو سعی میکرد با گاز گرفتن لباش کنترل کنه سرعت انگشتمو بیشتر کردم و انگشت بعدیمو هم واردش کردم _به هیچ وجه حق نداری که ار*ضا بشی _آهههه لطفا خانم  ههههههه نمیتونم واییییی درست لحظه ای که شروع کرد به لرزیدن انگشتامو در آوردم و سورا*خ کو*نشو کمی ماساژ دادم و یکی از انگشتامو به داخل فشار دادم که یهو..... https://t.me/+y4Ec8P_KbVNjYzA5 https://t.me/+y4Ec8P_KbVNjYzA5

- شبی ۵۰۰ هزارتا. پشت چشمی نازک کردم. - من فروشی نیستم. با پوزخند لباس عربی فاخرشو کنار زد. - تو الهه ی شهوتی. لبمو گاز گرفتم که منو کشید روی پاش. صدای زیپ لباسش اومد. - یک ملیون درار. مبلغش اون قدر وسوسم کرد که وقتی داغی لای پاش بهم خورد... https://t.me/+y4Ec8P_KbVNjYzA5 https://t.me/+y4Ec8P_KbVNjYzA5 💦شیخ عربی که چشمش دنبال مربی دخترای هرزس...

ددی خشنی که تو خواب ناز صورتی لیتل🍼گرلشو میخوره و چو.چولشو مک میزنه🥵🤤💦🥵 https://t.me/+4t1nrv8vWOM1YWNk

خم شو و ک.ص هووتو بلیس! _ولی خانم... _زودباش ،اونقدر بلیسش تا آبش بپاشه تو دهنت ،میخوام جوری چ.وچ.ولشو بمکی که انگار یه بچه داره شیشه شیرشو میک میزنه💦🍼 https://t.me/+y4Ec8P_KbVNjYzA5

سیلی رو ک.ص خیسم زد و سگشو صدا زد _پاپی بیا جلو برات یه گوشت خوشمزه دارم با ترس بهش نگاه کردم که لبامو توی دهنش کشید و انگشت فاکشو توی ک*صم فرو کرد _آه آره خوبه همینطوری قبل از اینکه ارضا بشم انگشتشو بیرون کشید و وادارم کرد ترشحاتمو بمکم _ پاپی دخترم فقط لیسش بزن پاپی زبونش رو تند تند روی ک*صم حرکت می داد و صدای آه و ناله های من کل اتاقو گرفته بود کاژه در حال خوردن نوک سینه هام بود _آه آره خوب بخورین هاپو کوچولو تند تر لیس بزن آههه با گازی که کاژه از نوک سینم گرفت لرزیدم و آبم با فشار از ک*صم بیرون زد..... https://t.me/+bifvhsKuOMc1OWY0 https://t.me/+bifvhsKuOMc1OWY0

سیلی رو ک.ص خیسم زد و سگشو صدا زد _پاپی بیا جلو برات یه گوشت خوشمزه دارم با ترس بهش نگاه کردم که لبامو توی دهنش کشید و انگشت فاکشو توی ک*صم فرو کرد _آه آره خوبه همینطوری قبل از اینکه ارضا بشم انگشتشو بیرون کشید و وادارم کرد ترشحاتمو بمکم _ پاپی دخترم فقط لیسش بزن پاپی زبونش رو تند تند روی ک*صم حرکت می داد و صدای آه و ناله های من کل اتاقو گرفته بود کاژه در حال خوردن نوک سینه هام بود _آه آره خوب بخورین هاپو کوچولو تند تر لیس بزن آههه با گازی که کاژه از نوک سینم گرفت لرزیدم و آبم با فشار از ک*صم بیرون زد..... https://t.me/+EMSDMAKuzuhkN2Q0 https://t.me/+EMSDMAKuzuhkN2Q0

توت فرنگی رو وارد سوراخ ک.صش کردم که حسابی خیس کرده بود کمی عقب جلوش کردم که آهش در اومد یهویی بیرون کشیدمش که آبش دوباره سرازیر شد توت فرنگی رو وارد دهنش کردم که حالا از آب ک.صش خیس شده بود یکی از دخترا شروع کر به خوردن ک ص.ش که یهو....... https://t.me/+y4Ec8P_KbVNjYzA5

_ مامی چو..چو..لم میسوزه!🥺🎀 با #شیطنت بهم نگاه کرد و لای پاهام رو باز کرد و دستش رو به چو..چو..لم نزدیک کرد و شروع به #مالیدنش کرد که نالم بلند شد. _ آهه مامی ...!👄🍓🫧 جون کشداری گفت و دوتا انگشت وسطیش رو وارد بهشتم کرد که تکون وحشتناکی خوردم.🌈🔥 لبم رو گاز گرفتم که #دوتا انگشتش سه تا شد و بعد چهارتا که صدای #جیغم بلند شد و ار*ضا شدم اما با دیدن #دیلدوی دست مامی ...⛓🧸💦 https://t.me/+EMSDMAKuzuhkN2Q0 https://t.me/+EMSDMAKuzuhkN2Q0 #گرایشی🏳‍🌈 #بزرگسال🔞 #صحنه_دار❗️

ددی با دیلد_وی کلفت توی دستش محکم داخلم تلمبه میزد.🫦 این بار هشتم بود که بدنم میلرزید و ار_ضا میشدم. آبم میخواست بیرون بپاچه ولی دیل_دو مانعش میشد.🍑🐙 ددی با فشار ضربه ی دیگه ای داخلم زد و دیل_دو رو بیرون کشید که همراه با جیغی آبم روی تخت پاچید🔞💦 https://t.me/+EMSDMAKuzuhkN2Q0 https://t.me/+EMSDMAKuzuhkN2Q0 با خوندن رمانش خیص میشی🌸👅🍼