𝘗𝘢𝘪𝘯'𝘴 𝘮𝘺 𝘰𝘯𝘭𝘺 𝘩𝘰𝘮𝘦

این‌بار مبینا نه، بلکه شب می‌نویسه؛ شب با تمام دردی که با نقابِ تظاهر روی صورتش نشسته، اینجا برای آخرین‌بار حضور داره تا باهاتون وداع کنه‌... فکر می‌کنم دیگه وقتش رسیده تا اینجا رو با تمام خاطراتش رها کنم و برم... ممکنه یک‌روز برگردم؟ نمی‌دونم، شاید... اما دلم نمی‌خواست بدون خداحافظی ترکتون کنم آغوشِ سردم برای شما که مدتی رو با کلماتِ سیاه و خاکستری من سپری کردید، همیشه باز خواهد بود. ممنونم که تا اینجا کنارم بودید مراقب خودتون باشید به امید دیدار... ◜@Thisforgotten ◞

نامِ دل بردم و از سینه‌ام آتش برخاست تا بدانی که چه کرده‌است همین دل با من... ◜@Thisforgotten سجاد رشیدی‌پور◞

روزی برایت خواهم گفت که داشتم چه روزهای عجیب و سختی را پشت سر می‌گذاشتم و چطور می‌دیدم که آدم‌ها، یکی یکی از جهانم حذف می‌شدند، آنان که پیش از این عزیزترین کسان من بودند. روزی برایت خواهم‌ گفت که نباید به شلوغی اطرافت نگاه کنی، روزهای سخت به تو ثابت خواهد کرد که چقدر تنها و بدون پشتوانه‌ای. روزی برایت خواهم‌ گفت که جز خودت نباید روی هیچ‌کس حساب باز کنی تا به روزگار من که رسیدی، با دستانی خالی و قلبی لبریز، مقابل مشت‌های روزگار نایستاده‌ باشی... ◜@Thisforgotten نرگس صرافیان طوفان‌◞

وقتی تنهاست حال بهتری دارد ورود به اجتماع، شروع دردهایش است می‌خواهد که او را درک کنند اما همین را هم باید به دیگران حالی کند. ◜@Thisforgotten محمد همایون◞

این پیامو فوروارد کنید توی چنلاتون تا

بگیم وایب کدوم یکی از کرکتر های سریال penthouse رو میدید و از اون شخص ادیت بهتون بدیم

از imvu کرکتر وایبتون رو بدیم و در نهایت یه آهنگ تقدیمتون کنیم

limit: 195 , 175

ناخن‌های بلندش رو می‌بینید؟ برای درآوردن چشم بعضی‌ها از کاسه، گزینه‌ی خوب و مناسبیه.

در حال حاضر فقط حوصله‌ی ایشون رو دارم.

قسمتت بود پیرتر بشوی رنگ افسوس، طرح غم باشی به تو هربار سوءظن ببرند و تو هربار متهم باشی حرف از آغوش و عشق کم بزنی در دل پاره‌ات قدم بزنی زخم یک سایه‌ی لگد خورده پشت یک مرد محترم باشی! حرمت ذاتی‌ات سقوط کند روح سقراطی‌ات سقوط کند پشت تنهایی‌ات سکوت کنی حسرت چند قطره سم باشی... قسمتت بود ناپدید شوی بروی ماضی بعید شوی یا که یک حسِ شرمگین وسطِ جمله‌ی "عاشقت شدم" باشی فکر یک شانه آتشت بزند حسرت خانه آتشت بزند وسط گریه‌ی شبانه پُر از هوس چای تازه دم باشی شانه‌ات را دوباره خم بکنند دست و پای تو را قلم بکنند عاقلانه به مرگ فکر کنی باز دیوانه‌ی قلم باشی... ◜@Thisforgotten حامد ابراهیم‌پور◞

چه اصراریه آخه؟