گـــلامور

#پارت_661♥️👆

اگه دوست دارین ادامه پارت های رمان رو هر چه سریعتر بخونید میتونید عضو کانال Vip بشید تو کانال vip گلامور از اینجا 8 ماه جلوتریم جهت عضویت در vip گلامور ، مبلغ 60 هزار تومان به شماره کارت زیر واریز بفرمایید👇 6104 3379 7321 0378 محمد  زین الدینی بانک ملت و عکس فیش رو برای ادمین ارسال کنید👇 @gela_admin حتما هنگام ارسال شات نام رمان (گلامور ) رو ذکر کنید.

- بخاطر این دختره‌ی شیربرنج من به مصاحبه نرسیدم داداش صدای جیغ پناه بود ، خواهرش... از اتومبیلش پیاده میشود و با گام های بلند سمت او و دخترکی که چندماهی میشد به لطف آقاجانش در خانه پشت باغ عمارت زندگی میکردند می رود. قبل از آنکه پناه در صورت رها چنگ بی اندازد مچ دستش را میگیرد و با اخم میپرسد - چی شده؟ با‌گفته اش پناه به هق هق می افتد - امروز مصاحبه داشتم ، نتونستم برم ، بابای دزد و معتاد این لگنشو جلوی در خونه پارک کرده بود ، هر چی بهش گفتم بره به باباش بگه بیاد برداره ماشینشو نرفت ...گفت خونه نیست ، کلید ماشینشم برده ، ولی باباش خونه بوده ، داشته نعشه میکرده ... سر بامداد سوی رها میچرخد چشمان دخترک از اشک پر بود ... پدرش با دوستانش دوره کرده بودند اگر سراغش میرفت معلوم نبود چه بر سرش بیاورد زیر چشمش هنوز هم بابت کتک های هفته پیش کبود بود ... - حالا میدونی چی شده؟ مامان شیرین اومده بهم میگه من این اشغالو ببرم که کنکور بده ... نگاه بامداد روی قد و قواره دخترک بالا و پایین میشود مانتوی کهنه‌ای که به تنش زار میزد را پوشیده بود و کارت ورود به جلسه اش را به همراه یک مداد در دست داشت ... - کنکور داری؟ از سوالش دخترک بغض کرده سر به تایید تکان میدهد - برو سوار شو میرسونمت .. با حرفش پناه شوکه نگاهش میکند و بامداد پ دور از چشم دخترکی که چشمانش از خوشحالی برق میزد خطاب به او می گوید - نترس دارم براش ، نگران مصاحبه‌اتم نباش ، آدرس و شماره شرکت و برام بفرست حلش میکنم ، برو تو خونه ... از پناه فاصله میگیرد و خطاب به رها می گوید - راه بیفت ، عجله دارم با حرف مرد قدم هایش را تند میکند سوار اتومبیل او که میشود مضطرب انگشتان یخ زده اش را درهم می پیچد امروز کنکور زبان داشت ... پدرش اجازه درس خواندن نمیداد ، اگر خودش را میکشت هم برای ازمون نمی اوردش ، خود پولی هم نداشت که پای تاکسی دهد . از خانه که دور میشوند با صدایی گرفته خطاب به مرد می گوید - به روح مادرم من نمیخواستم پناه از مصاحبه جا بمونه... پوزخندی روی لبهایش می نشیند : - اشکالی نداره چند دقیقه بعد ماشین در کناره جاده ای دور از شهر که هیچ آدمیزادی در آنجا پیدا نمیشد متوقف میکند - پیاده شو ... رها شوکه به دور و اطراف نگاه میکند و بامداد است که می گوید - محل ازمونت یکم جلوتره ، راه خرابه با ماشین نمیشه رفت ساده بود جدای از آن به این مرد اعتماد داشت آنقدر که حرفش را باور کرده بود تشکر میکند از ماشین پیاده میشود و بامداد است که حین دنده عقب گرفتن و دور شدن از او زیر لب احمقی نثار دخترک بیچاره میکند * * * ساعتها از زمانی که دخترک را در خارج شهر رها کرده بود میگذشت .. بعد از آن به مطب رفته و حالا ساعت هشت شب بود که به خانه برمی گشت در را باز میکند و وارد عمارت میشود هر چه جلوتر می رود سر و صداهای که از پشت باغ می آمد واضح تر میشود چه خبر بود در آن خانه؟ اخم درهم میکشد و از اولین پله که بالا می رود نگاهش به مادرش شیرین که روی پله ها نشسته و چشانش خیس از اشک بود می افتد. چند پله را بالا می رود ، پیش پای او می نشیند و نگران میپرسد - چی شده مامان؟ چرا داری گریه میکنی؟ شیرین غمگین جواب میدهد - چی بگم مادر ، دلم داره واسه دختره ی طفل معصوم آتیش میگیره! گیج شده سوال میکند -  واسه کی؟ منظورت چیه؟ - واسه رها ، هر چی امروز به خواهرت گفتم این بچه رو برسون کنکورشو بده گوش نداد ... زهرخندی میزند و قبل از آنکه چیزی بگوید با حرف شیرین است که سر جا خشک میشود - پدرش فهمیده نتونسته کنکور بده ، مرتیکه از خداش بود نتونه ، باهاش شرط کرده بود امسال اگه قبول نشه شوهرش میده ، حالا یه از خدا بی خبر که چهل سال از اون طفل معصوم بزرگتره رو آورده که امشب عقدش کنه.... https://t.me/+nzNqHoqv08phODFk https://t.me/+nzNqHoqv08phODFk https://t.me/+nzNqHoqv08phODFk https://t.me/+nzNqHoqv08phODFk https://t.me/+nzNqHoqv08phODFk

🔮طلسم دفع بیماری 🪄 💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍 💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎 🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم ❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥 ✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه 🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇 https://t.me/telesmohajat 💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان💫³ 👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی👇 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat

👩‍❤️‍💋‍👨 بازگشت معشقوق و یا همسر ۱۰۰ درصد تضمینی 👰‍♀🤵‍♂ بخت گشایی و جفت روحی تضمینی 🖤جادو سیاه 🕯 باطل کردن انواع سحر و جادو و طلسم 💰 رزق و روزی و ثروت ابدی 🔓🔑 راهگشایی و مشگل کشایی 🪞 آینه بینی با موکل گفتن کل زندگی شما  💍 انگشترهای  موکل دار تضمینی 🫀👅 تسخیر قلب و زبان بند قوی 🧞‍♀ احضار هر فردی که مدنظر باشد 🎓قبولی در آزمون و کنکور و استخدامی ❌ظرفیت کارها محدوده❌  2sh https://t.me/joinchat/AAAAAE57mXt6dkjF0iovog https://t.me/joinchat/AAAAAE57mXt6dkjF0iovog

پارت جدید♥️👆

اگه دوست دارین ادامه پارت های رمان رو هر چه سریعتر بخونید میتونید عضو کانال Vip بشید تو کانال vip گلامور از اینجا 8 ماه جلوتریم جهت عضویت در vip گلامور ، مبلغ 60 هزار تومان به شماره کارت زیر واریز بفرمایید👇 6104 3379 7321 0378 محمد  زین الدینی بانک ملت و عکس فیش رو برای ادمین ارسال کنید👇 @gela_admin حتما هنگام ارسال شات نام رمان (گلامور ) رو ذکر کنید.