Arrtah

چرا دارم این مطالب رو در آرته می‌ذارم با این که می‌دونم ممکنه خیلی‌ها نخونن یا بدشون بیاد یا نسبت بهش تدافع داشته باشن؟ چون تقریبا تمام رمان‌های چینی مثل استاد تعالیم شیطانی، معجزه‌ی خدایان بهشت، هاسکی و گربه‌ی سفیدش و... از دل فرهنگ‌های باستانی چینی، تائوئیسم و تعالیم کنفسیوس و بودا به وجود اومدن. یک داستان وقتی غنی میشه که رنگ و بوی فرهنگ داشته باشه. از دل همون سرزمین و داستان‌های فلکور و بومی همون مردم و فرهنگ غنی‌شون به وجود اومده باشه. داستان بدون این چیزها رنگ نداره. خاسکتری میشه. یک گزارش خسته کننده میشه. تالکین ارباب حلقه‌ها رو از داستان‌های بومی سرزمین خودش خلق کرد. فرانگ هربرت فرهنگ مردم جهان رو شخم زد تا جهان جدیدی خلق کرد. من نمی‌خوام چیزی رو بهتون بقبولونم یا محتوایی رو در قالب داستان به خوردتون بدم. من فقط می‌خوام این داستان‌ها شنیده بشن و چیزهای ارزشمندی رو که فراموش شدن، دوباره یادآوری کنم. همه‌ی این‌ها مفاهیم قشنگی هستن که نویسنده‌های جهان رو به تکاپو انداختن اما در نظر مردم خود ایران به لطف تلاش‌های بی‌وقفه‌ی اسلامِ عربی دل‌زننده و چندش‌آور شدن چون ین فلسفه‌ها یا جایی نوشته و گفته نشدن یا هرجا به تحریر در آمدن چنان کلمات قلمبه سلمبه و عربی بهش وصل کردن که حال آدم رو بهم می‌زنن یا هرجا به زبون آورده شده، مبلغش یک عمامه سرش بوده! این فرهنگ کشور من نیست. دلم می‌خوام حقیقت ایران و ریشه‌ی زبان فارسی‌ای که به لطفش دارم رمان می‌نویسم رو بهتون نشون بدم. تعصبی هم بهش ندارم. من وطن پرست نیستم و هیچ تعصبی به ایران ندارم. همون قدر عاشق داستان‌ها و فرهنگش هستم که عاشق فرهنگ چین باستانم و همون قدر از شنیده نشدن و فراموش شدنش متنفرم که بابتِ از دست رفتن فرهنگ سرخپوست‌ها یا زوال مصر حرص می‌خورم. امیدوارم همونطور که نسبت به ارباب حلقه‌ها، وارکرافت و داستان‌های شرق آسیا اشتیاق دارین، کمی هم برای پیام‌های رمان‌های من صبر و پذیرش نشون بدین و چه بهتر اگر خودتون هم مبلغش بشین و ازش دربرابر تعصب آدم‌های ناآگاه دفاع کنید. نشر آرته🌱 ｢ #فلسفه #حکیم_ربض #آرته #آرتهور｣

حکیم ربض ｢نویسنده: آرتهور ｢ژانر: تاریخی / حماسی •.•.•.•.•.•........... •. فصل بیست و ششم .• طالع خوشِ ماهوری با آرام‌ترین لحن ممکن صدا زد: «حکیم.» پاسخی نگرفت. «به خواب رفتین حکیم؟» جواب سوالش تنها نفس‌های عمیق ماهور بود. فواد آب گلویش را قورت داد و این بار آرام‌تر از قبل نجوا کرد: «ماهور...» نشر آرته🌱 ｢#sage_of_the_rabz｣ ｢#حکیم_ربض｣ ｢#آرته #آرتهور｣

•១[sage of the Rabz]១• حکیم ربض ｢نویسنده: آرتهور ｢ژانر: تاریخی / عاشقانه خلاصه‌ی داستان: ماهور، حکیم معروف نیشابور به پسری جوان و مرموز به اسم فواد کمک می‌کند تا بیماری برادرش را درمان کند بی‌آنکه بداند مریضش، ولیعهد کشور است. درمان شکست می‌خورد و ماهور و فواد ناخواسته درگیر مکافات‌ سوقصد به جان ولیعهد می‌شوند. نشر آرته🌱 ｢#sage_of_the_rabz｣ ｢#حکیم_ربض｣ ｢#آرته #آرتهور｣

•. حکمت خسروانی (فلسفه‌ی ایران باستان) • • • ᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐ ◇ • ᚐᚐᚐ خسروانیون، پیروانِ حکمت خسروانی، عارفانی بودند که حقایق را پس از ادراک از راه کشف و شهود، به زبان راز و در پوشش کلمات استعاریِ «نور و تاریکی»، بیان می‌کردند. به گفته‌ی سهروردی، حکیمان خسروانی، فیلسوف‌هایی بودند که از طریق شهود قلبی و ترازوی «عشق» به حقیقت دست پیدا می‌کردند. به باور سهروردی، حکیمان خسروانی کسانی بودند که جسم و جان برای آن‌ها مانند پیراهنی بود که می‌توانستند هروقت بخواهند آن را از تن در بیاورند و دوباره بپوشند. به این معنی که این حکیمان می‌توانستند روحشان را از بدنشان جدا کنند، بمیرند و دوباره به بدنشان بازگردند. (رفقا توجه کنید که من صرفا دارم باورها و فرهنگ اون دوران رو براتون بازگو می‌کنم. این مطالب رو نه تایید می‌کنم و نه رد.) سهروردی بر خلاف نظر ارسطو خاستگاه حکمت را کاملاً ایرانی می‌داند و نه یونانی؛ که به نظر ارسطو دیگر اقوامی که از حکمت مورد نظر او برخوردار نبودند، «بربر و وحشی» محسوب شده‌اند. سهروردی این حکمت را حکمت اشراق، خسروانی یا حکمت عتیق یا خمیره ازلی خوانده، و حکمت به معنای اصیل را مخصوص اقوام شرقی در شرق متافیزیکی و ایران دانست که نمایندگان آن بزرگان و خسروان ایرانی بوده‌اند. او کنفسیوس را نیز از خسروان چین می‌داند. • • • ᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐᚐ ◇ • ᚐᚐᚐ نشر آرته🌱 ｢ #فلسفه #حکیم_ربض #آرته #آرتهور｣

گاه آن‌قدر از تاریکی می‌ترسیم که جرئت لذت بردن از نور را از دست می‌دهیم. نشر آرته🌱 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -✄ ｢ #عکس_نوشته #آرته #آرتهور｣

-از چه چیز می هراسی بانو؟ -از قفس. از ماندن پشت میله ها تا آنکه عادت و پیری آن ها را بپذیرد و فرصت انجام دادن اعمال بزرگ از دست برود و هوس آن از سر بیفتد. شاهزاده ائوین نشر آرته🌱 ｢ #تالکین #آرته #سخن_ماندگار ｣

کسی که نتواند از چیز با ارزش در موقع لزوم دست بردارد، در غل و زنجیر است. نشر آرته🌱 ｢ #تالکین #آرته #سخن_ماندگار ｣

غرور، بلاهتی است که یاری و مشاوره را در هنگام نیاز خوار می‌شمارد. نشر آرته🌱 ｢ #تالکین #آرته #سخن_ماندگار ｣

زندگی مانند نواختن ساز است. اول باید قواعد را یاد بگیری؛ سپس تمام قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی. الکسی آلخیپوفسکی نشر آرته🌱 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -✄ ｢ #عکس_نوشته #آرته #آلخیپوفسکی｣

رفقا، داریم به قسمت‌هایی از حکیم ربض می‌رسیم که برای پیش نیاز درک اتفاقای که میوفته لازمه یکم در مورد این جریانات تاریخی اطلاعات داشته باشید.