😈رمان دخترِ هکر🔞،+فیلم،سریال،ترکی،کره‌ای‌،ممنوعه،س‌کسی،ایرانی،و...

╔════════╗ 🔞ᬉ𝗕𝗗𝗦𝗠ꪻ🔞 ╚════════╝ مدت زیادی رو زیر #بارون ایستاده بود و موهای لَخت پر کلاغیش بیش از این نمیتونست به #تیرگی تجاوز کنه. دستش رو روی پاش کوبید و درست بعد از اولین رعد و برق، همزمان با اینکه #کروات مشکی رنگش رو شل میکرد طوری که دیونه‌ام کنه، زمزمه کرد: - کامان بیبی! معطل نکردم و خیلی زود روی پاهاش نشستم. چتری‌های خرمایی رنگم رو از نظر گذروند و خیره به لب‌هام زمزمه کرد: - دستپاچه و بی‌قرار شدی پرنسس! آب دهنم رو قورت دادم و بالاخره جسارت این رو پیدا کردم که زبون از کام بگیرم: - درد دادی، نمیخوای #مرهم بذاری روش؟ طی یه حرکت ناگهانی من روی روی زانوی #برهنه‌اش نشوند. تنم از برخورد پایین تنه‌ی برهنه‌ام روی زانوهای سردش مور مور شد. کاملا توی چشمام خیره شد و لب شکافت: - میخوام با زانوهام خودت رو به اوج برسونی. ناباور و بهت زده توی #سیاهی چشماش جوشیده شدم. - معطل نکن، نمیتونم زیاد صبر کنم! اصلا نفهمیدم دارم چه غلطی میکنم! به محض اینکه بین پام #آشوب شد، وجودم کف زمین فرو ریخت. نمیدونستم دقیقا باید چیکار کنم و درست وقتی زانوش رو محکم به #واژنم کوبید چشمام درشت شد و #آخ بلندی گفتم. سمتم پیشروی کرد و موهای خیسش رو روی قسمت بالا تنه‌ی پیرهن یقه دار #سفیدم کشید تا دید بهتری بهشون داشته باشه. حیرت زده مونده بودم! لبخند #مرموزش رو تشدید کرد و بعد خیره به چشم‌هام گفت: - به #دنیای من خوش اومدی! یقه‌ام رو کشید و به محض اینکه روی زمین و هوا معلق شدم روی تنم سایه انداخت و جفت دستام رو با کرواتش #محکم به تخت بست... سراسر هیجان و ترس!⛓🩸 دوست داری رمان‌های این سبکی؟ اصلا گرایش داری به BDSM؟! :)💔 پس این یکی رو هیچجوره نباید از دست بدی!🥃 ╔════════════╗ «https://t.me/joinchat/AAAAAEgL_3SAEpuLmsbKAQ» ╚════════════╝

‌‌- #شلوارت رو بکش پایین. مبهوت به چشم‌های #شیطونش خیره شدم. این اورانگوتان الان چی #بلغور کرد؟ گفت شلوارم رو در بیارم؟! با این که قبول داشتم شرط رو باختم و #موظفم هر چی می‌گه عمل کنم‌. اما #لخت شدنم جلوی صد نفر آدم هیز که مثل وزغ نگاهم می‌کردن دور از شئونات #اسلامی بود. التماسم رو به چشمام منتقل کردم تا بلکه دلش به رحم بیاد اما انگار بی‌رحم تر از این حرفا بود. - شماره #معکوس از الان شروع شد. ای خدا عجب غلطی کردم با این بی جنبه کل انداختم! - سه. می‌دونستم اگه شلوارم رو در نیارم #رئیس، تا عمر داره من رو سکه یه پول می‌کنه! - دو. اگه هم که شلوارم و در بیارم به احتمال صد درصد از کار بیکار می‌شم ولی من اگه یه #بازی رو شروع کنم تا تهش ادامه می‌دم. قبل اینکه عدد یک رو بگه، شلوارم رو به سرعت پایین کشیدم اما غافل از اینکه #شورتم هم همراه شلوارم کشیده شد. #جیغی کشیدم و شلوار رو بالا کشیدم. چشم‌ های از حدقه در اومده‌ هاووش و همهمه‌ای که بین بقیه شکل گرفته بود باعث خجالتم شد اما دیگه کار از کار گذشته بود و همه، #هست و #نیستم و دیده بودن.🔞 طنز تر از این رمان پیدا نمیکنی 😂🔞 دختر خنگ و پسر جنتلمن😌🤤 #دور_از_کلیشه 🚫 https://t.me/joinchat/AAAAAEgL_3SAEpuLmsbKAQ

با سلام خدمت همه دوستان و مشتری های عزیز این چنل برای دوستانی ساخته شده است که نمیتوانند برای دوره های آموزشی، پول های زیادی پرداخت کنند و در نتیجه ما این چنل رو ساختیم ک همه دوستان بتوانند با قیمت کمتر همان دوره های آموزشی رو تهیه و استفاده کنند https://t.me/Mr_forex_burse1

چنل جدید به فاک رفته پارت گذاری به صورت منظم با تغییرات https://t.me/joinchat/g2uoSFpNUpo0MzRh

#فول_صحنه_دار_بدون_سانسور💦🔞🚸🌶🧻 🔞🌶🧻💦🔞🌶🧻💦🔞🌶 از لذت #زیاد داشتم #بیهوش میشدم با قرار #گرفتن دست ارباب رو #بهشتم اروم لای چشمامو #باز کردم و خمار نگاهی بهش #انداختم دوتا گیره داخل دستش بود که یکیشو به لبه راستی بهشتم وصلش کرد و محکمش کرد ..گیره بعدی هم سمت چپم وصل کرد حالا به واسطه گیره لبه های بهشتم کشیده شده بود و کاملا جلو دید ارباب بود با دیدن #دستکش مشکی که دستش بود ترسم برم داشت لعنتی اون دستکشا فلفلی بودن حتما این دفه میسوختم 🌶 ارباب با دیدن چهره وحشت زده من خنده کرده یه دفه نصف مشتشو کرد داخل بهشتم با این کارش #جیغی از درد کشیدم ..⚠️ حس میکردم #جر خوردم🔞 هق #هقی کردم و ... https://t.me/joinchat/SmwjYwOvZQ85eR96 #تنبیه_با_دستکش_فلفلی🌶🙈🔞💦

پایان تب💫 بنرا پاک کنید❤

باشورت اضافه بیا🙊❌ https://t.me/joinchat/AAAAAEpsI2Nr-6fZdFllbQ #پارت‌۴ با صدای زوزه هاشون با لذت لباسامو کندم و روی زمین خوابیدم پاهامو از هم باز کردم و با کـ..ـصم بازی کردم تند تند میمالوندم و بلند آه و ناله میکردم تا صدام به آلفرد و دنیل برسه .. با صدای خرناسه‌هاشون حـ..ـشری گفتم : _ کـ..ـیراتونو تو کـ..ـص و کونمو فرو کنید آهـهه ..کـ...ـصم کـ..ـیرای گرگینه‌هارو میخواد. با شـ..ـهوت نگاهم کردن و به طرفم حمله کردن .. کـ..ـیر آلفرد که تو کـ..ـصم فرو رفت محکم خودمو روی کـ...ـیرش بالا پایین کردم که یکدفعه کـ..ـیر دنیل رفت تو کـونم و هردو کـ..ـیرا باهم تو کـ..ـص و کونم عقب جلو میشدن نوک سینه‌هامو مکیدن و گاز گرفتن و تا ته کـ..ـیراشون کردن تو کـ..ـص و کونم که .... سکس‌‌گروپ‌شیطان‌با‌گرگینه‌ها🤤💦 https://t.me/joinchat/AAAAAEpsI2Nr-6fZdFllbQ بهترین رمان صحنه دار و سکسی و تخیلی🔞🔥

_ #ولم_کننننن!! #بی‌توجه #لباسم رو #کشید که صدای #پاره #شدنش اومد _ #هیششش آروم! این #آرامشه #سردش #اذیتم می‌کرد! _ #بسهههههه!. اما بی #توجه روی #تخت #انداختم و #پاهام رو به #تخت بست _وقتی #ملحفه خونی شد بس میکنم روبروم ایستاد و با یه #حرکت #آلت #بزرگش رو #واردم که که #جیغ زدم _ #نکننننننن! با خنده #مشغول #عقب جلو #شدن شد _ #جونننننن چه #تنگی! #توله_ارباب! #اومدم #حرفی بزنم که در #باز شد و... ممنوعه ترین رمان های اربابی🔞😈 برده برادرش رو زیرخواب خودش میکنه😱 https://t.me/joinchat/AAAAAE5bIGskZ31Tf7Qacg

#امگای_سرکش_فوق_حشری💦 #یه_مامور_سفت_و_سخت_سگ_اخلاق💦🔥 _هی اقا #ماموره!...مطمئنم ژنتو بررسی کنن یه شباهتایی با گرگ توش پیدا می‌کنن!...اوف من عاشق گرگام #وحشی_جذابن!...عاشق اینم که با سر پنجه های #شهوتیشون پوستمو #جر_بدن. #امگاورس #سکسی #هات https://t.me/joinchat/VbVM4ISAkeVFOHb2