امیدی تازه
همیشه باید امید داشت امیدهای تازه به زندگی💎🌅 با بالا بردن سطح اطلاعات عمومی و دیدن اطراف خود می توان نزد دوستان و آشنایان سربلند بود و امیدهای خود را به زندگی تازه کرد🎓🌆🌇
Show more242Subscribers
No data24 hours
+47 days
+830 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
بعد از اینهمه خبر بد یکم شاد بشین
بریک دنس با آهنگ مازندرانی
https://t.me/Omiditazeh
😍 3👏 1
در زمان پادشاهی جمشید فکر میکردند شراب، زهری کشنده است. روزی کنیز زیبای شاه بیمار شد و به او شراب دادند تا بمیرد و از درد خلاص شود اما برخلاف تصور، حال او خوب شد و شراب "شاه دارو" نام گرفت!
https://t.me/Omiditazeh
👍 3
مردی که انتظار دارد زنش فرشته باشد
اول باید بهشتی برایش فراهم کند
فرشته ها در جهنم زندگی نمی کنند
https://t.me/Omiditazeh
امیدی تازه
همیشه باید امید داشت امیدهای تازه به زندگی💎🌅 با بالا بردن سطح اطلاعات عمومی و دیدن اطراف خود می توان نزد دوستان و آشنایان سربلند بود و امیدهای خود را به زندگی تازه کرد🎓🌆🌇
👍 3❤ 1
یك شب شاه عباس با لباس مبدل در كوچه های شهر ميگشت كه به سه دزد برخورد كرد كه قصد دزدی داشتند
شاه عباس وانمود كرد كه او هم دزد است و از آنان خواست كه او را وارد دارودسته خود كنند
دزدان گفتند ما سه نفر هريك خصلتی داريم كه به وقت ضرورت به كار ميآيد
شاه عباس پرسيد چه خصلتی؟
يكی گفت من از بوی ديوار خانه ميفهمم كه در آن خانه طلا و جواهر هست يا نه و به همين علت به كاهدان نميزنيم. ديگری گفت من هم هر كس را يك بار ببينم بعداً در هر لباسی او را ميشناسم
ديگری گفت من هم از هر ديواری ميتوانم بالا بروم
از شاه عباس پرسيدند تو چه خصوصيتی داری كه بتواند به حال ما مفيد باشد؟
شاه فكری كرد و گفت من اگر ريشم را بجنبانم كسی كه زندانی باشد آزاد ميشود
دزدها او را به جمع خود پذيرفتند و پس از سرقت طلاها را در محلی مخفی كردند.
فردای آن شب شاه دستور داد كه آن سه دزد را دستگير كنند. وقتی دزدها را به دربار آوردند آن دزدی كه با يك بار ديدن همه را باز ميشناخت فهميد كه پادشاه رفيق شب گذشته آنها است پس
اين شعر را خطابه شاه خواند كه :
ما همه كرديم كار خويش را
ای بزرگ آخر بجنبان ریش را
https://t.me/Omiditazeh
─┅─═ঊঈ👑 ঊঈ═─┅─
امیدی تازه
همیشه باید امید داشت امیدهای تازه به زندگی💎🌅 با بالا بردن سطح اطلاعات عمومی و دیدن اطراف خود می توان نزد دوستان و آشنایان سربلند بود و امیدهای خود را به زندگی تازه کرد🎓🌆🌇
👍 2😁 1
مرد خسیسی، خربزهای خرید تا به خانه برای زنِ خود بِبَرد. در راه به وسوسه افتاد که قدری از آن بخورد، ولی شرم داشت که دست خالی به خانه رود ...
عاقبت فریب نَفس، بر وی چیره شد و با خود گفت، قاچی از خربزه را به رسم خانزادهها میخورم و باقی را در راه میگذارم، تا عابران گمان کنند که خانی از اینجا گذشته است و چنین کرد ...
البته به این اندک، آتش آزِ او فرو ننشست و گفت گوشت خربزه را نیز میخورم تا گویند خان را چاکرانی نیز در مُلازِمت بوده است و باقی خربزه را چاکران خوردهاند ...
سپس آهنگ خوردن پوست آن را کرد و گفت : این نیز میخورم تا گویند خان اسبی نیز داشته است ...
و در آخر تُخم خربزه و هر آن چیز که مانده بود را یکجا بلعید و گفت : " اکنون نَه خانی آمده و نَه خانی رفت است! "
(خسیس نباشید) 😉
https://t.me/Omiditazeh
😁 2👍 1
داستان عشق لاله به شهریار گوش کنید جالبه♥️
اونقدی که راجع به ثریا گفته میشه راجع به لاله گفته نمیشه
شاید چون عشقش بیشتر یه طرفه بوده و این دفعه معشوق
استاد شهریار بوده
ولی خب مهم اینه که بگیم حرفامونو تا حسرتش نمونه آره
https://t.me/Omiditazeh
❤ 1
*نتوانستند معین را به ایران بیاورند...*
اما نسخه وطنی معین را رونمایی کردند😐
https://t.me/Omiditazeh
❤ 1