cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

گــــ💦°•°ــــݩـاہـ نابـــــ°•°ـــــ🔞

#اونقد‌واست‌بخورم‌که‌از‌حال‌بری🔞 👅 🥀⃤ #هات👄 #سکسی👅 #مثبت‌هجده💦 #عشق‌ممنوعه🙈

Show more
Iran38 438The language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
6 261
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

دختره فروخته میشه🔞❌
Show all...
#پارت_واقعی_رمان🔞✨ _دویست میلیارد کسی نیست قیمت بالاتری بده!؟ سرم رو با حقارت پایین انداخته بودم و آروم آروم اشک میریختم. _تنگو سفیده خودتون می تونید بیایید مشاهده کنید. با گفتن این حرف با نفرت بهش زل زدم چطور می تونست اینقد پست باشه؟؟ صدای همهمه بلند شده از نگاه شهوت آمیز شیخ های عرب به بدن لختم چندشم شد و صورتمو برگردوندم. صدای مردی از بین جمعیت بلند شد_مطمئنی تنگه؟؟ _آره آقا خودتون می تونید بیایید امتحان کنید. مرد با شنیدن این حرف بدون معطلی خودش رو بهم رسوند و جلوی پاهام زانو زد گوشه ی شورتم روی کمی کنار زد و از دیدن #بهشت سفید و براقم چشمهاش برقی زد . _میخرمش! با گفتن این حرف شورتم رو کامل کنار زد و بینینش رو به بهشتم نزدیک کرد و عمیق بو کشید...... #دختره_فروخته_میشه🔞💥 https://t.me/joinchat/AAAAAFQ04QQOkYHtrgaerg https://t.me/joinchat/AAAAAFQ04QQOkYHtrgaerg
Show all...
با آه بلندی مهرنازرو صدا زدم: _آهههه...مهرناز بیا جرمممم بده! با دی.لدوی کلفتی جلو اومد و ضربه ی محکمی روی ک.ون سفید و نرمم زد و گفت: _جووون خودم جرت میدم شانلی! با لذت به دی.لدو سایز بزرگی که بسته بود خیره شدم ‌. داگی وایسادم که ی ضرب کردش توم جیغ زدم.. #دوتا‌دختر‌هات‌و‌س‌ک‌س‌ی🔥👅 https://t.me/joinchat/AAAAAFQ04QQOkYHtrgaerg
Show all...
با شک گفت _باکره اس؟ خنده مستانه ایی کرد که باعث شد ردیف دندون های زردش که انگار توی زرد چوبه خیسونده بودنش مشخص شه جلوی پام زانو زد و درمقابل چشمهای گریونم شورتم رو کنار زد و لبه های نازم رو از هم فاصله داد _بفرمایین بنیامین خان ما کی به شما جنس بد دادیم؟ همیشه جنسامون ناب و دست نخورده بوده! اشک هام با شدت بیشتری روی گونه هام سرازیر شدن حرومزاده بی شرف برادرم بود چطور اینقدر کثافت بود؟ چطور دلش می اومد خواهرش رو به حراج بزاره؟ چقدر بی غیرت بود! مرد با اون چشم های سرد و یخیش جلوی پام زانو زد و سرشو بین نازم فرو برد و عمیق بوکشید پس از مکث کوتاهی گفت _نه خوشم اومد خواهر ک.ص طلایی داری! خواهرت رو با دویست میلیارد ازت می خرم! چشم های داداشم برقی زد که اون مرد مرموز که حتی نگاه کردن بهش هم منو به وحشت می نداخت رو بهم گفت _من تو رو دویست میلیارد از داداش بی غیرتت خریدم از این به بعد سگ منی و شبا توی قفس می خوابی! غذاتم مثل سگاس🐶 باید استخون🦴 بهت بدم قلاده رو دور گردنم بست و زمزمه کرد _تو سگ و مطیع منی! #ارباب_برده🔞⛓ #دختری_که_توسط_داداشش_به_مردی_فروخته_میشه_که_بیماری_جنسی_داره😈♨️ #دختره_بیچاره_هر_شب_تو_قفس_سگها_میخوابه🐶👅 https://t.me/joinchat/AAAAAFQ04QQOkYHtrgaerg
Show all...
🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺 🌺 #دلاویز #پارت_74 بابا: ببین پسر جان الان به میل خودت میتونی هر کدوم از نوه های منو که چشمتو گرفته انتخاب کنی تا ما مراسمات لازم و برگذار کنیم البته می تونی هر دوشون انتخاب کنی با شنیدن این حرف بابا چشمام گرد شد و با تعجب زل زدم به نورهان که اونم دست کمی از من نداشت که اینبار صدای مرد دیگه ای بلند شد که حدس میزدم پدر رادنوش باشه ٫٫بهتره به حرف خان آقا گوش کنی چون این بهترین راه برای تامین آینده توء تو با پذیرش این پیشنهاد و با انتخاب یکی از نوه های خان آقا هم حمایت منو داری و میتونی مالک بخشی از اموال من بشی و هم حمایت خان آقا رو داری صدای عصبی و پر حرص رادنوش بلند شد _شرم آوره، شما خجالت نمیکشین با این همه آدم ریختین این جا که از من برا این دخترا که من حتی رغبت نمیکنم تو صورتش نگاه کنم خواستگاری کنید با شنیدن این حرف رادنوش خنده ای تو دلم پیچید که جلوش و گرفتم _شنیده بودم شما خیلی مغرورین خاااان آقاااا(خان آقا رو با یه لحن پر تمسخری ادا کرد)اما الان میبینم نه تنها غروری ندارین بلکه خیلی هم خار و کوچیک هستین به محض تموم شدن حرفش فریاد داداش داراب بلند شد ٫٫مراقب حرف زدنت باش بچه جون تو کی هستی که با پدر من اینطوری حرف میزنی؟ صدای پر غرور رادنوش بلند شد _من همون کسی هستم که برای خواهر زاده و برادر زاده ت اومدین خواستگاری و صدای پوزخند پر تمسخرش بلند شد https://t.me/joinchat/AAAAAFUjw8HKgmKqX3oZEA https://t.me/joinchat/AAAAAFUjw8HKgmKqX3oZEA
Show all...
💞دلاویز💞

گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا ، نه به عُقبی چون تو♥️ دارم همه دارم ، دگَرَم هیچ نباید ... ژانر: کل کل؛غیرتی؛صحنه دار؛عاشقانه⁦❤️⁩ هر روز پارت داریم پایان خوش

#دختره_رو_صیغه_کرده_هرروز_شکنجش_میده😱💦 #رمانش_هات_و_خشنه♨️🔥 🔞📛🔞📛🔞📛🔞 طنابو محکم کشید که پاهام بیشتر از هم باز شد از دردش #ناله کردم: _ توروخدا یواش تر #پاره شدم. خندید_ من که هنوز شروع نکردم. نگران بهش نگاه کردم دستشو لای پام کشید از #ترس لرزیدم که دوباره خندید خشک بودم و این کارشو براش لذت بخش تر میکرد عاشق صدای #گریه ها و ناله هام بود یه وسلیه ی #اهنی استوانه ای برداشت و لای پام گذاشت. سرماش به #استرسم اضافه کرد مثه همیشه #التماس کردم: _ توروخدا نکن امیر هر کار بگی میکنم با چشمای قرمزش نگاه خاصی بهم کرد هیچ وقت التماسام نتیجه نداشت _ فک کنم بدجور #درد بکشی هوم خوبه دوس دارم. نالیدم _ خب توروخدا یکم روغن بریز با ژست خاصش خندید _چرند نگو میتونست این کارو کنه ولی هیچ وقت نمیکرد هیچ وقت نه از #دردم کم میکرد نه میزاشت لذت ببرم بدون‌ ملایمت اون وسیله رو داخلم فشار داد #جیغ که ممنوع بود لبامو از داخل گاز گرفتم تا صدای دادم #عصبیش نکنه ولی با پیچوندن یه پیچ استوانه داخلم باز تر شد و احساس #جر خوردن تحملم رو به صفر رسوند کمرمو تکون ریزی دادم و .... #تحمل_خشونت_نداری_نیا😒🔞♨️ https://t.me/joinchat/AAAAAFRtv693DDlW1mXzwg فیمنیستا جوین ندن😂❌
Show all...
『خـاطــــره』

حس انتقام...زجر می دهد حنجره را . . . . لینک چنل اصلی

https://t.me/joinchat/AAAAAFRtv693DDlW1mXzwg

لینک چنل نظرات

https://t.me/joinchat/AAAAAEdSrO66OpvWe0AzIw

آیدی شخصی نویسنده @Pm_bzi نویسنده #روهام

❌پارت واقعی رمان👇🏻 #شدت #ضربه‌هاش هر لحظه #محکم تر میشد، نگاهی به #چشم‌های خمارش که به #سینه‌های #سفیدم خیره شده بود، انداختم و گفتم: - خیلی #دردم میاد، بسه تورو خدا #ارباب. #خم شد، نوک #سینه‌م رو تو #دهنش گرفت و محکم #مکید و گفت: - باید #جلوتو هم مثل #پشتت #قرمز کنم، باید #رد من #همه جا بمونه، باید همه #بدونن تو #جنده‌ی منی. #مردونه‌ش رو داخلم #چرخوند و تا #ته فشار داد که #جیغی کشیدم. #لبخند زد و گفت: - خوشت #میاد؟ با #درد زمزمه کردم: - بله #ارباب. نگاهی به #شلاق کنار #تخت انداخت، لبخند #خبیثی زد و... ادامش تو این کانال👇🏻🤤 https://t.me/joinchat/AAAAAEeVt178-RqN5s_oww این لینک فقط برای امروزه، نویسنده می‌خواد لینک رو عوض کنه جوین نشی رمان به این نابی رو از دست دادی🤯 این چنل چندبار فیلتر شده چون نویسنده علاوه بر رمان، فیلم‌های سکسی و آموزشی ❌بی‌دی‌اس‌ام❌ هم می‌زاره! خودم همین الآن پاچیدم🤤💦
Show all...
࿅༒ᔕᗰ_ᗯOᖇᒪᗪ ༒࿅

This channel does not go against the law. And it has no pornographic and rough posts. please pay attention! #رمان❄️✨📚 #پارتنر_یابی 💛💍 #اموزشی sm⛓🌈 #لفت_نده_بیصدا_کن🔇 زاپاس👇

https://t.me/joinchat/AAAAAEdt7Fl0LAfs-ZOg5w

____سامی من🔞 🔞 #ناله ای کردو با مظلومیت گفت 🔞_چرا اینجوری تشنم میکنی تو که میدونی 🔞وابسته به دردم! 🔞پوزخند صدا داری زدم و گفتم 🔞+باید از #اربابت خواهش کنی تا بهت درد 🔞بده! من که خواهشتو نشنیدم! 🔞کمی مکث کرد و با دست عرق های پیشونیشو 🔞پاک کردو با لحن اروم گفت 🔞_خواه..خواهش..میکنم..#ارباب 🔞بهم..درد..بدین! 🔞+بلند تر نشنیدم صداتو! 🔞اینبار بلند تر و بی مکث خواستشو بهم گفت.. 🔞ولی عجیب امشب دلم میخواست اذیتش کنم 🔞و سربه سرش بزارم برای همون گفتم 🔞+راضی نبودم و خواهشت به دلم ننشست 🔞بنابراین از درد خبری نیست! 🔞هیچی نگفت فقط چنتا نفس عمیق کشید و 🔞بعد خواست چشم بند و باز کنه که محکم با 🔞 #شلاق پشت دستش کوبیدم.. 🔞دستشو عقب کشید و به حالت قهر پشتشو 🔞بهم کردو خوابید.. 🔞نگاهی به #الت_راست شدم انداختم.. 🔞منم مثل امیر کاملا تحریک شده بودم.. 🔞چراغ رو خاموش کردم و تنها روشنایی نور 🔞شمع ها بود.. 🔞پشت امیر خوابیدم که ازم فاصله گرفت منم 🔞دوباره بهش نزدیک شدم و ی دستمو از زیر 🔞سرش رد کردم و دست دیگمم روی شکمش و 🔞سمت خودم کشیدمش و دستمو از رو شکمش 🔞برداشتم و رون پاشو نوازش کردم و بالا 🔞گرفتمش و ی #ضرب خودمو #واردش کردم.... #گی #مستر_اسلیو https://t.me/joinchat/AAAAAEUY63nIlRc3FQ108A
Show all...
🍂سامی من/جزیره🍃🍂

ژانر [ #گی] نویسنده:ʳᵒŞ𝑒 📬Nashenas

https://t.me/BChatBot?start=sc-48878-nGCwmq6

🍃من تابلو نقاشی تو🍂

https://t.me/joinchat/AAAAAFdALYGoSbzVRVqfBw

#کپی_رمان_حتی_به_اسم_نویسنده_ممنوع!

#رمان‌ممنوعه‌BDSM😱🚫🔞❌ #مامی‌بابچه‌کوچولو‌چیکار‌میکنه🔞🔞🔞 داشتم #کتاب میخوندم که حس کردم #دستی روی #باسنم نشست با ترس برگشتم دیدم #مامیه چشمای #ترسیدمو دید گفت -هیس دختر #کوچولو میخوایم #بازی کنیم #شورتمو پایین کشید و #انگشتشو دورانی روی #مقعدم داد و #فرو کرد داخل انگشتشو و.... #بقیه‌پارت‌دارای‌محدودیت‌سنی‌است❌❌💦💦💦❌🚫 #بچه_سال_نیاد🔞🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFVWJMDW2rP1JYKaTw
Show all...
یه بچه که از اژدها بارداره😱😱😱 آخرین نسل اژدها یه دورگه است! اژدها رو بغل کردم،بوس کوچولویی روی گردنش زدم و تو اوج بچگی لب زدم: -اون بزرگه چیه بین پات!؟ دودی از دهنش خارج شد، با زبون داغش روی گونم و لیسید و دندون هاش رو بند لباسم کرد و توی یه حرکت جرش داد! https://t.me/joinchat/AAAAAEVplRk5jy-FS_8FlQ
Show all...
-سوار و اژدهـــا-

_من یک سوارِ بی اژدها هستم.... + و من دورگه ای که نه انسان است و نه اژدها.... #سوار_و_اژدها نویسنده:آسا🏳️‍🌈💦 ـــــــــــــــــــــــ نظرات👇🏽 -

https://t.me/BiChatBot?start=sc-193460-CjRlQ0v

- @aSA_pr