『₰❧ ساعــت دلتــنـگی ❧₰』
176Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
مردی کنار دیوار یاس نشسته و در دستش قلمی دارد
داناست ولی چشمانی تا بی نهایت خسته دارد
چند خطی نوشت بعد آرام بلند شد
و رفت سوی پلی دفترش را داد
به دستان خیابانی در خواب
کودکی از دست خیابان دفتر را کشید
و شروع کرد به خواند داستان هایش
و گفت: چه آشناست
مادرش گفت: پسرم اینها را پدرت نوشته است
زنی آمد
و پول پرت کرد برایشان
گفت: برید و نان بخرید که دورانی سخت
در انتظار شما بی نوایان است.
پسر ادامه داد نوشتن را و نوشت
پدر جهان بعد از تو بی امان رنج می دهد
به ما بی نوایان...
هوشنگ ابتهاج سالها پیش در بیان خاطرهای گفته بود: هشت نُه ساله بوده که یکی از هم کلاسیهای او از هوشنگ ابتهاج و دو نفر دیگر میخواهد نام خودشان و نام مادر و نه پدرشان را روی یک برگ کاغذ بنویسند تا شباهنگام نزد پدر برد و آیندۀ آنان را پیشگویی کند.
آن مرد گویا روحانی و اهلدل بوده و چند مورد را برای هر یک مینویسد. سایه میگوید، چون از آن دو نفر بعدها جدا شدم نمیدانم آنچه دربارۀ آنان گفته بود تحقق یافت یا نه. اما دربارۀ من گفته یا نوشته بود که آیندۀ تو با «سخن» گره میخورد و خانوادۀ پرجمعیتی تشکیل میدهی و ۹۴ سال زندگی میکنی!
سایه میگوید: وقتی دو مورد اول محقق شد و دیدم مرا با شعر و موسیقی میشناختند و دور وبرم هم شلوغ است وقتی ۴۹ ساله شدم به یاد سومی افتادم و ترسیدم! چون خیال میکردم ۹۴ که خیلی دور از دسترس است، چون زمان ما ۷۰ سال هم زیاد بود و احتمالا نوشته یا گفته بوده ۴۹، ولی همکلاسی ما به اشتباه به عکس نوشته ۹۴ و خیلی مراقب بودم اتفاقی برای من نیفتد که یک وقت در ۴۹ سالگی از دست بروم!
این خاطره را روزی در اتومبیل و در بازگشت از مطب پزشکی در میدان آرژانتین تهران برای دکتر شفیعی کدکنی نقل میکند و استاد میگوید: آن دو مورد که محقق شد (هم سخن هم فرزند و خانواده) پس این سومی هم میشود و همان ۹۴ سال درست است. سایه هم در پاسخ میگوید: البته اگر نوع رانندگی شما پیشگویی را باطل نکند!♥️🌸🍃
نجوای خاموشی می گیرد او را به آغوش خود
قلم روی میز کنار دفترهای "پر از" غزل ها
گریان می بیند رفتن رفیق لحظه هایش را
از جای خالی اش کاغذ "اشک آلود"
مچاله با "تن خیسش" می افتد
زمین غم انگیر
"آه می کشد"