cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

تاَُملات

کفاره شرابخواریهای بیحساب....هشیار در میانه ی مستان نشستن است."صائب "

Show more
Advertising posts
189
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

کتاب : قدرت بی قدرتان نویسنده: واتسلاف هاول مترجم: احسان کیانی خواه تعداد صفحات: 173 صفحه (متن کامل)
Show all...
"انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰" قبل از شروع مایل هستم به طرح پرسشی اساسی بپردازم ؛ علت توسعه نیافتگی ایران چیست؟ بزعم حقیر؛ ۱-توزیع نامتعادل قدرت که "بوجود آورنده ی نظام دیکتاتوری"است. ۲-عدم نقد و پیگیری ریشه های فساد در ارکان نظام که عامل "ترویج بی خدایی و سقوط اخلاق"است. ۳-وجود اقتصاد سیاسی به جای سیاست اقتصادی که بوجود آورنده ی اقتصادی ناکار آمد و شکست در روابط سیاسی و ایجاد فساد و رانت و تورم و خالی شدن کیسه ی اکثریت و پر شدن جیب دو الی هشت درصد از مردم است. معضلات فوق بوجود آورنده تخم یاس وعامل انتشار آن درخاک ایران است. ۴-وجود نقص تنبلی و تفکر مضر زرنگ بازی در اذهان . چون"مغز تنبل کارگاه شیطان است"پس جرم و جنایت هم افزایش می یابد و زرنگ ها دستشان در جیب هم ! ۵-ترس از اندیشیدن که مهمترین اثرش "محصور ماندن در اعتقادات و باورهایی " است که فاقد زیر بنای فلسفی و عقلانی است. بنابر توضیحات فوق ؛ جمهور در مقابل ناکار آمدی حکومت بیش از سه موضع نخواهند داشت ؛ ۱-بی تفاوتی ۲-نارضایتی ۳-تنفر ثروت بعلاوه ی بیشعوری ،رفاه بعلاوه ی خودخواهی ،فقر ممتد بعلاوه ی بی انگیزگی و ناامیدی و...می تواند از مهمترین عواملی باشند که مولد "بی تفاوتی "است. "نا رضایتی" محصول بی کفایتی حکومت در برقراری عدالت و توزیع نا متعادل ثروت در بین مردم است. در این مقطع ،تنها اصلاحات است که قادر است شرایط را به نفع توده تغییر دهد. "تنفر" در میان مردم زمانی شکل میگیرد که اصلاحات قادر به تغییرات مثبت نبوده و ایده اولوژی حاکم بر حکومت از سرکوب در مقابل نارضایتی استفاده می کند. گاهی مواقع با خود می اندیشم که ؛ آیا در ایران بهتر از این نامزدهای ریاست جمهوری وجود ندارد ؟؟ یا در مناظره ی این افراد آیا ناپختگی محرز احساس نمی شود ؟ ای کاش به جای اینکه از برنامه هاشون که اکثرا سیاه بازی و دروغی دوباره هست سخن بگویند بیایند از کارهایی که تا کنون انجام داده اند سخن بگویند.... وقتی سخت‌ ترین موضوعات را می‌توان به کند ذهن ترین انسان‌ها که پیش زمینه و ایده‌ای از آن در سر ندارند فهماند ،اما ساده ترین موضوع را نمی توان به حاکمانی که بردانسته های قبلی خود اطمينان راسخ دارند توضیح داد ، چه می‌توان کرد؟؟؟ وچه خواهیم کرد؟؟!!وقتی ؛ شیطان ، دین و ایمان ما را می برد شیخ و دولت پول ملت را نیز هم "ذبیح الله سلیمانی _تاملات"
Show all...
"انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰" قبل از شروع مایل هستم به طرح پرسشی اساسی بپردازم ؛ علت توسعه نیافتگی ایران چیست؟ بزعم حقیر؛ ۱-توزیع نامتعادل قدرت که "بوجود آورنده ی نظام دیکتاتوری"است. ۲-عدم نقد و پیگیری ریشه های فساد در ارکان نظام که عامل "ترویج بی خدایی و سقوط اخلاق"است. ۳-وجود اقتصاد سیاسی به جای سیاست اقتصادی که بوجود آورنده ی اقتصادی ناکار آمد و شکست در روابط سیاسی و ایجاد فساد و رانت و تورم و خالی شدن کیسه ی اکثریت و پر شدن جیب دو الی هشت درصد از مردم است. معضلات فوق بوجود آورنده تخم یاس وعامل انتشار آن درخاک ایران است. ۴-وجود تفکر مضر تنبلی و زرنگ بازی در اذهان . چون"مغز تنبل کارگاه شیطان است"پس جرم و جنایت هم افزایش می یابد و زرنگ ها دستشان در جیب هم ! ۵-ترس از اندیشیدن که مهمترین اثرش "محصور ماندن در اعتقادات و باورهایی " است که فاقد زیر بنای فلسفی و عقلانی است. بنابر توضیحات فوق ؛ جمهور در مقابل ناکار آمدی حکومت بیش از سه موضع نخواهند داشت ؛ ۱-بی تفاوتی ۲-نارضایتی ۳-تنفر ثروت بعلاوه ی بیشعوری ،رفاه بعلاوه ی خودخواهی ،فقر ممتد بعلاوه ی بی انگیزگی و ناامیدی و...می تواند از مهمترین عواملی باشند که مولد "بی تفاوتی "است. "نا رضایتی" محصول بی کفایتی حکومت در برقراری عدالت و توزیع نا متعادل ثروت در بین مردم است. در این مقطع ،تنها اصلاحات است که قادر است شرایط را به نفع توده تغییر دهد. "تنفر" در میان مردم زمانی شکل میگیرد که اصلاحات قادر به تغییرات مثبت نبوده و ایده اولوژی حاکم بر حکومت از سرکوب در مقابل نارضایتی استفاده می کند. گاهی مواقع با خود می اندیشم که ؛ آیا در ایران بهتر از این نامزدهای ریاست جمهوری وجود ندارد ؟؟ یا در مناظره ی این افراد آیا ناپختگی محرز احساس نمی شود ؟ ای کاش به جای اینکه از برنامه هاشون که اکثرا سیاه بازی و دروغی دوباره هست سخن بگویند بیایند از کارهایی که تا کنون انجام داده اند سخن بگویند.... وقتی سخت‌ ترین موضوعات را می‌توان به کند ذهن ترین انسان‌ها که پیش زمینه و ایده‌ای از آن در سر ندارند فهماند ،اما ساده ترین موضوع را نمی توان به حاکمانی که بردانسته های قبلی خود اطمينان راسخ دارند توضیح داد ، چه می‌توان کرد؟؟؟ وچه خواهیم کرد؟؟!!وقتی ؛ شیطان ، دین و ایمان ما را می برد شیخ و دولت پول ملت را نیز هم "ذبیح الله سلیمانی _تاملات"
Show all...
"انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰" قبل از شروع مایل هستم به طرح پرسشی اساسی بپردازم ؛ علت توسعه نیافتگی ایران چیست؟ بزعم حقیر؛ ۱-توزیع نامتعادل قدرت که "بوجود آورنده ی نظام دیکتاتوری"است. ۲-عدم نقد و پیگیری ریشه های فساد در ارکان نظام که عامل "ترویج بی خدایی و سقوط اخلاق"است. ۳-وجود اقتصاد سیاسی به جای سیاست اقتصادی که بوجود آورنده ی اقتصادی ناکار آمد و شکست در روابط سیاسی و ایجاد فساد و رانت و تورم و خالی شدن کیسه ی اکثریت و پر شدن جیب دو الی هشت درصد از مردم است. این اتفاق بوجود آورنده تخم یاس و منتشر شدن آن درخاک ایران است. ۴-وجود تفکر مضر تنبلی و زرنگ بازی در اذهان . چون"مغز تنبل کارگاه شیطان است"لذا جرم و جنایت هم افزایش می یابد. ۵-ترس از اندیشیدن که مهمترین اثرش "محصور ماندن در اعتقادات و باورهایی " است که فاقد زیر بنای فلسفی و عقلانی است. بنابر توضیحات فوق ؛ جمهور در مقابل ناکار آمدی حکومت بیش از سه موضع نخواهند داشت ؛ ۱-بی تفاوتی ۲-نارضایتی ۳-تنفر ثروت بعلاوه ی بیشعوری ،رفاه بعلاوه ی خودخواهی ،فقر ممتد بعلاوه ی بی انگیزگی و ناامیدی و...می تواند از مهمترین عواملی باشند که مولد "بی تفاوتی "است. "نا رضایتی" محصول بی کفایتی حکومت در برقراری عدالت و توزیع نا متعادل ثروت در بین مردم است. در این مقطع ،تنها اصلاحات است که قادر است شرایط را به نفع توده تغییر دهد. "تنفر" در میان مردم زمانی شکل میگیرد که اصلاحات قادر به تغییرات مثبت نبوده و ایده اولوژی حاکم بر حکومت از سرکوب در مقابل نارضایتی استفاده می کند. گاهی مواقع با خود می اندیشم که ؛ آیا در ایران بهتر از این نامزدهای ریاست جمهوری وجود ندارد ؟؟ یا در مناظره ی این افراد آیا ناپختگی محرز احساس نمی شود ؟ ای کاش به جای اینکه از برنامه هاشون که اکثرا سیاه بازی و دروغی دوباره هست سخن بگویند بیایند از کارهایی که تا کنون انجام داده اند سخن بگویند.... وقتی سخت‌ ترین موضوعات را می‌توان به کند ذهن ترین انسان‌ها که پیش زمینه و ایده‌ای از آن در سر ندارند فهماند ،اما ساده ترین موضوع را نمی توان به حاکمانی که بردانسته های قبلی خود اطمينان راسخ دارند توضیح داد ، چه می‌توان کرد؟؟؟ چه خواهیم کرد؟؟!!وقتی ؛ شیطان ، دین و ایمان ما را می برد شیخ و دولت پول ملت را نیز هم "ذبیح الله سلیمانی _تاملات"
Show all...
"انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰" قبل از شروع مایل هستم به طرح پرسشی اساسی بپردازم ؛ علت توسعه نیافتگی ایران چیست؟ بزعم حقیر؛ ۱-توزیع نامتعادل قدرت که "بوجود آورنده ی نظام دیکتاتوری"است. ۲-عدم نقد و پیگیری ریشه های فساد در ارکان نظام که عامل "ترویج بی خدایی و سقوط اخلاق"است. ۳-وجود اقتصاد سیاسی به جای سیاست اقتصادی که بوجود آورنده ی اقتصادی ناکار آمد و شکست در روابط سیاسی و ایجاد فساد و رانت و تورم و خالی شدن کیسه ی اکثریت و پر شدن جیب دو الی هشت درصد از مردم است. این اتفاق بوجود آورنده تخم یاس و منتشر شدن آن درخاک ایران است. ۴-وجود تفکر مضر تنبلی و زرنگ بازی در اذهان . چون"مغز تنبل کارگاه شیطان است"لذا جرم و جنایت هم افزایش می یابد. ۵-ترس از اندیشیدن که مهمترین اثرش "محصور ماندن در اعتقادات و باورهایی " است که فاقد زیر بنای فلسفی و عقلانی است. بنابر توضیحات فوق ؛ جمهور در مقابل ناکار آمدی حکومت بیش از سه موضع نخواهند داشت ؛ ۱-بی تفاوتی ۲-نارضایتی ۳-تنفر ثروت بعلاوه ی بیشعوری ،رفاه بعلاوه ی خودخواهی ،فقر ممتد بعلاوه ی بی انگیزگی و ناامیدی و...می تواند از مهمترین عواملی باشند که مولد "بی تفاوتی "است. "نا رضایتی" محصول بی کفایتی حکومت در برقراری عدالت و توزیع نا متعادل ثروت در بین مردم است. در این مقطع ،تنها اصلاحات است که قادر است شرایط را به نفع توده تغییر دهد. "تنفر" در میان مردم زمانی شکل میگیرد که اصلاحات قادر به تغییرات مثبت نبوده و ایده اولوژی حاکم بر حکومت از سرکوب در مقابل نارضایتی استفاده می کند. گاهی مواقع با خود می اندیشم که ؛ آیا در ایران بهتر از این نامزدهای ریاست جمهوری وجود ندارد ؟؟ یا در مناظره ی این افراد آیا ناپختگی محرز احساس نمی شود ؟ ای کاش به جای اینکه از برنامه هاشون که اکثرا سیاه بازی و دروغی دوباره هست سخن بگویند بیایند از کارهایی که تا کنون انجام داده اند سخن بگویند.... وقتی سخت‌ ترین موضوعات را می‌توان به کند ذهن ترین انسان‌ها که پیش زمینه و ایده‌ای از آن در سر ندارند فهماند ،اما ساده ترین موضوع را نمی توان به حاکمانی که بردانسته های قبلی خود اطمينان راسخ دارند توضیح داد ، چه می‌توان کرد؟؟؟ "ذبیح الله سلیمانی _تاملات"
Show all...
"انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰" قبل از شروع مایل هستم به طرح پرسشی اساسی بپردازم ؛ علت توسعه نیافتگی ایران چیست؟ بزعم حقیر؛ ۱-توزیع نامتعادل قدرت که "بوجود آورنده ی نظام دیکتاتوری"است. ۲-عدم نقد و پیگیری ریشه های فساد در ارکان نظام که عامل "ترویج بی خدایی و سقوط اخلاق"است. ۳-وجود اقتصاد سیاسی به جای سیاست اقتصادی که بوجود آورنده ی اقتصادی ناکار آمد و شکست در روابط سیاسی و ایجاد فساد و رانت و تورم و خالی شدن کیسه ی اکثریت و پر شدن جیب دو الی هشت درصد از مردم است. این اتفاق بوجود آورنده تخم یاس و منتشر شدن آن درخاک ایران است. ۴-وجود تفکر مضر تنبلی و زرنگ بازی در اذهان . چون"مغز تنبل کارگاه شیطان است"لذا جرم و جنایت هم افزایش می یابد. ۵-ترس از اندیشیدن که مهمترین اثرش "محصور ماندن در اعتقادات و باورهایی " است که فاقد زیر بنای فلسفی و عقلانی است. بنابر توضیحات فوق ؛ جمهور در مقابل ناکار آمدی حکومت بیش از سه موضع نخواهند داشت ؛ ۱-بی تفاوتی ۲-نارضایتی ۳-تنفر ثروت بعلاوه ی بیشعوری ،رفاه بعلاوه ی خودخواهی ،فقر ممتد بعلاوه ی بی انگیزگی و ناامیدی و...می تواند از مهمترین عواملی باشند که مولد "بی تفاوتی "است. "نا رضایتی" محصول بی کفایتی حکومت در برقراری عدالت و توزیع متعادل ثروت در بین مردم است. در این مقطع ،تنها اصلاحات است که قادر است شرایط را به نفع توده تغییر دهد. "تنفر" در میان مردم زمانی شکل میگیرد که اصلاحات قادر به تغییرات مثبت نبوده و ایده اولوژی حاکم بر حکومت از سرکوب در مقابل نارضایتی استفاده می کند. گاهی مواقع با خود می اندیشم که ؛ آیا در ایران بهتر از این نامزدهای ریاست جمهوری وجود ندارد ؟؟ یا در مناظره ی این افراد آیا ناپختگی محرز احساس نمی شود ؟ ای کاش به جای اینکه از برنامه هاشون که اکثرا سیاه بازی و دروغی دوباره هست سخن بگویند بیایند از کارهایی که تا کنون انجام داده اند سخن بگویند.... وقتی سخت‌ ترین موضوعات را می‌توان به کند ذهن ترین انسان‌ها که پیش زمینه و ایده‌ای از آن در سر ندارند فهماند ،اما ساده ترین موضوع را نمی توان به حاکمانی که بردانسته های قبلی خود اطمينان راسخ دارند توضیح داد ، چه می‌توان کرد؟؟؟ "ذبیح الله سلیمانی _تاملات"
Show all...
رژیم در بند دروغهای خودش است، باید همه‌ چیز را جعل کند و وارونه جلوه دهد. باید گذشته را جعل کند، باید حال را جعل کند و باید آینده را هم جعل کند. باید آمارها را جعل کند، باید منکر این شود که یک دستگاه امنیتیِ فراگیر، غیرپاسخگو و خودسر دارد. باید وانمود کند که به حقوق بشر احترام می‌گذارد و باید وانمود کند کسی را مورد پیگیری و آزار قرار نمی‌دهد. باید وانمود کند از هیچ چیز و هیچ‌کس نمی‌ترسد. باید وانمود کند که در هیچ موردی وانمود نمی‌کند. قدرت بی‌قدرتان واسلاو هاول
Show all...
«بیداری نسل زِد» در رخدادهای اخیر یکی از سرنوشت‌سازترین گسل‌های اجتماعی فعال شد: گسل «سنت و مدرنیته». سرنوشت ایران را تا اینجا همین گسل (یا نزاع) رقم زده و در آینده نیز تعیین‌کننده‌ترین عامل خواهد بود. در این باره تحلیل مفصلی دارم که بماند برای بعد، اما لرزه‌های این گسل باعث شد «گسل نسل‌شناختیِ» دیگری فعال شود که چشم‌ها را خیره کرده: «نسل زِد» بیدار شد. در روزهای اخیر عموماً از رفتار و عملکرد نوجوانان متحیر شده‌اند. این همان «نسلِ زد» یا «زی» (Z Generation) است که شامل نیمۀ دوم دهه‌هفتادی‌ها و کل دهه‌هشتادی‌ها می‌شود. سال 99 نشریۀ «صبح صادق» مطلبی دربارۀ «نسل زد» درج کرده و گفته بود یکی از بزرگ‌ترین تهدیدهای امنیتی‌ـ‌سیاسی در «نسل زد» نهفته است. در پست پیشین دربارۀ رابطۀ «نسل زد» با «نسل ایگرگ» (نیمۀ دوم دهه‌پنجاهی‌ها و دهه شصتی‌ها) توضیح دادم. در این پست به خود «نسل زد» (زومرها) و فرایند «جامعه‌پذیری» و «سیاسی‌شدن»شان نگاهی بیندازیم. «نسل زد» پدیده‌ای جهانی است و بر بستر تحولات و پیشرفت‌های فناورانۀ جهان تعریف شده است، اما تحلیل دربارۀ آن باید در دو سطح باشد: «جهانی» و «بومی». بخشی از ویژگی‌های «زومرها» جهانی است، اما عوامل بومی روی آن‌ها اثر می‌گذارد. اساس تفاوت ما (ایگرگی‌ها) و زومرها این است که فناوری‌های مجازی «وارد زندگی ما شد»، در حالی که زومرها «وارد دنیای فناوری» شدند. به زبانی استعاری، «فجازی» در دنیای ما به دنیا آمد، در حالی که زومرها در «فجازی» به دنیا آمدند. گوشی هوشمند «وارد زندگی ما شد»، اما زومرها از ابتدا در گوشی هوشمند متولد شدند. اما مسئله فراگیرتر است... زومرها بالاترین حد «عزت‌نفس» را دارند. آن‌ها کمتر از همۀ انسان‌های پیشینشان «خواهش و التماس کرده‌اند» و یا اصلاً کتک نخورده‌اند یا به ندرت تنبیه بدنی شده‌اند. زومرها کمتر از گذشتگانشان تحقیر شده‌اند. در سن خردسالی در «اجتماع خانواده» به «عضوی کامل با حق رأی» تبدیل شده‌اند و بیشترین ابزارهای ابراز وجود را نیز داشته‌اند. به همین دلیل، جامعه‌پذیری آن‌ها بسیار زودتر از نسل‌های پیشین رخ داده و شخصیت اجتماعیِ آن‌ها زودتر و مستقل‌تر از پیشینیان شکل گرفته. داشتن ابزارهای ارتباطی گسترده به آنها اجازه داده در برابر اقتدارگراییِ خانوادگی مقاومت کنند و پشتوانه و گریزهای روانی بیرون از خانه بیابند. به دلیل اینکه زومرها عموماً تک‌فرزندند یا فقط یک خواهر و برادر دارند، «حریم خصوصیِ» بسیار بزرگی دارند. این نسل بزرگ‌ترین حریم خصوصی را در تاریخ همۀ نسل‌های ایرانی داشته. حریم خصوصی بنیاد استقلال شخصیتی است؛ چیزی که نسل ایگرگ یا به دست نمی‌آورد یا در سن بالاتر (پس از سن بلوغ) به دست می‌آورد. از دیگر سو به دلیل پایین آمدن جمعیت این نسل، رقابت درون‌نسلی میانشان کاهش یافته و ملایم‌تر شده و در عوض با فرصت‌هایی که خانواده در اختیارشان قرار می‌دهد، با ابعاد روحی و جسمی خود به خوبی آشنا می‌شوند. تمرکز این نسل دیگر روی رقابت با دیگران نیست، بلکه بیشتر درگیر کشف و پرورش خویشند. (امیدوارم این انگارۀ قدیمی و عارفانه از افکار ما ایرانی‌ها بیرون رود که فکر می‌کنیم ریاضت و محرومیت باعث بزرگی می‌شود.) این نسل با سطح بالای مراقبت خانوادگی، بیشتر از نسل‌های پیشین مشاورۀ روان‌شناسی و روانپزشکی گرفته و خویش را بیشتر کاویده و با خود ارتباط برقرار کرده. همین مشاوره‌ها، بهره‌مندی از «تربیت جنسی» و نیز بهره‌گیری از ارتباطات مجازی، باعث «شرم‌زدایی» گسترده در آنها شده. نسل زد ارتباط بسیار کم‌تنش‌تری با جسم و امیال خود دارد و عوارض عاطفی کمتری دارد. زومرها از آنجا که درون شبکه‌های اجتماعی به دنیا آمده‌اند، توان ارتباط‌گیری بالایی دارند؛ با سرعت گروه‌سازی می‌کنند و همبستگی در آنها روان‌تر و مکانیکی‌تر صورت می‌گیرد. آنها بالاترین میزان ارتباطات، و در نتیجه بالاترین مهارت‌های ارتباطی را دارند. به همین دلیل الگوریتم‌های اجتماعی پیچیده‌تری در ذهنشان وجود دارد و همزمان به دلیل بهره‌مندی گسترده از ابزارها از کودکی، توان حلِ مسئلۀ بالاتری هم دارند. همۀ اینها باعث می‌شود توجه آن‌ها زودتر به جامعه معطوف شود، زیرا داشته‌های فردی‌شان زودتر تأمین شده و در نقطۀ مناسبی از هرم مازلو ایستاده‌اند. این وضعیت وقتی با سطح بسیار بالای استقلال‌ و تمرکز بر وجوه روحی و شخصیتی همراه می‌شود، باعث می‌شود زومرها خیلی زود سیاسی شوند. یک عامل بسیار مهم‌تر هم این است که این نسل کم‌ترین سلطه‌پذیری را دارد. آنها خیلی زود با هر نوع اقتداری درگیر می‌شود و بسیار کمتر تمایل به اطاعت دارند. فرمانبری برای آنها امری بدیهی نیست و کمتر از همۀ انسان‌های پیشین از عصر یخ تاکنون «سلطه‌پذیر»ند. حال بازنده کسی است که در برابر این نسلِ تابن‌دندان «هوشمند» مانند نئاندرتال‌ها رفتار کند. مهدی تدینی @tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
Show all...
تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی

ایدئولوژی‌، اندیشه و تاریخ سیاسی مهدی تدینی، مترجم، نویسنده و پژوهشگر برخی کتاب‌ها: عناصر و خاستگاه‌های حاکمیت توتالیتر (سه جلد) فاشیسم و کاپیتالیسم نظریه‌های فاشیسم جنبشهای فاشیستی آشوویتس یکتا؟ هولوکاست اینستاگرام

https://instagram.com/tarikhandishii

Photo unavailable
🔶️ملاحظاتی انتقادی پیرامون مناظره ی اخیر دکتر عبدالکریمی و دکتر زرشناس! 🔸️دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس) التفات به مقتضیات یک برنامه ی مناظره آن هم وسط بحران های مبتلی به جامعه خود به تنهایی می تواند سنجه ای در اختیار مخاطب برای داوری صاحب سخن قرار دهد‌. در حالی که جامعه شرایطی آنومیک؛ التهابی؛ و بسیار خطرناک و پر تهدید هم برای کنشگران و شهروندان و هم برای آینده ی کشور و منافع ملی را سپری می کند؛ رسانه بالاخره اقدام به برگزاری مناظراتی می کند که قدری به تبیین حوادث کمک کرده؛ احیانا از میزانی تاثيرگذاري بر جامعه برخوردار باشد. برنامه ی شبکه چهار سیما با عنوان "شیوه" (زاویه سابق) در واپسین ساعت شب ۳۱ شهریور به مناظره دکتر عبدالکریمی و دکتر زرشناس اختصاص داشت. دکتر عبدالکریمی در افتتاح بحث به طرح مسئله خویش پرداخت که امهات بیانات ایشان به غفلت مسئولین و متولیان امر در مواجهه با نسل های جوان و نیازهای ایشان به عنوان سوژه مدرن اختصاص داشت هر چند ایشان نیروهای دلسوز گفتمان انقلاب را مخاطب خویش قرار داد. وی عدم مرزبندی گفتمان انقلاب با قشری اندیشی و خارجیگری را بسیار آسیب زا و هزینه بخش برای کشور معرفی کرد و البته طرح ایده ی فقدان نظام هستی شناختی جهان اسلام متناسب با زیست جهان جدید پایه های فلسفی محکمی برای درانداختن طرح سخنان نظامند ایشان را فراهم ساخته بود. از طرفی ایشان باری دیگر متذکر شد که با چنین مسائلی باید برخوردی متفکرانه صورت پذیرد و به هیج وجه در سطح سیاست و ایدئولوژی نمی توان برای حل این بحران ها و معضلات چاره جویی کرد. وی همچنین به توفیقات گفتمان انقلاب در تثبیت پایه های اقتدار در سطح بین‌المللی اشاره داشت و همزمان به ناکامی و شکست این گفتمان در سطح فرهنگ و جامعه تذکار داد و نادیده انگاشتن اقتضائات طیف وسیعی از شهروندان (طبقه متوسط) را بسیار خطرناک توصیف کرد تا جایی که امکان مقابله با نظام سلطه جهانی بدون ایجاد وفاق در جامعه را امری منتفی قلمداد کرد و علت توفیق در دفاع مقدس را به یکدستی جامعه و حمایت همه ی اقشار جامعه از تصمیمات کلان منتسب دانست. عبدالکریمی به وجود توامان دو ملت نوگرا و سنت گرا در ایران پس از مواجهه با مدرنیته اشاره کرد و عدم نمایندگی قدرت سیاسی از بخش نوگرای جامعه را پاشنه آشیل آن قلمداد کرد. به تعبیر دکتر عبدالکریمی رها کردن بخش نوگرا بدون مخاطب قرار دادن ایشان و گفتگو با آنان، بدون توجه به اقضائات سبک زندگی ایشان و بدون برآوردن حداقلی از سطح زندگی برای آنها، در واقع تقدیم دو دستی ایشان مخصوصا جوانان به برنامه های پروپاگاندای جرثومه های فساد هست. ایشان در بخشی دیگر از سخنان خویش به ضرورت برخورد با فسادهای کلان اقتصادی و پرهیز از قربانی کردن حقیقت در پای مصلحت آن هم در چنین شرایط خطیری اشاره کرد. دکتر زرشناس نیز سه مولفه استقلال؛ عدالت و هویت را به عنوان سه آرمان معرفی کرد و ضمن دفاع از عملکردها در عنصر استقلال؛  اقدامات صورت گرفته در خصوص دو مولفه دیگر را رضایت بخش ندانست. البته پاره ای توضیحات طولانی که وقت بیشتری از زمان محدود مناظره را به خود اختصاص داد امکان طرح بحث های انضمامی تر متناسب با وضعیت اینجایی و اکنونی جامعه ی درگیر در بحران را از طرفین سلب کرد.
Show all...