Mᴏᴏᴅ Nᴏᴠᴇʟ
Hot😈🔥 No copy🫶🏻 https://telegram.me/BChatsBot?start=sc-HonIZuaExc
Show more461
Subscribers
-124 hours
-127 days
-4630 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
رابطه خشن با رئیس مافیا🔞💦
انگشتش رو روی ترقوهم کشید و با لحن اغواگری گفت:
-ازم سک.س میخوای؟!
خندید و سرش رو توی گودی گردنم فرو برد.
با شهوت گفت:
-باید واسم قمبل کنی دختر کوچولو!
نیشخندی زدم و دستم رو روی تختهسینهاش کشیدم.
درحالی که سینههام رو توی مشتش گرفته بود لبهام رو روی لبهاش گذاشتم.🔥
کمرم رو چنگ زد و روی پاش نشوندم و مشغول مالیدن سینههام شد
آه بلندی کشیدم و درحالی که ناله میکردم کنار گوشم غرید:
-دلم میخواد داگی بگامت دختر خوب🔞
دستش رو به سمت دامنم برد و...
https://t.me/+Ng9lMvRiIjQ5YTY0
https://t.me/+Ng9lMvRiIjQ5YTY0
⊰ طُعمـہےعِشق ⊱
• طعــمه ى عشق • نويسنده: ريحانه سادات تقوى تایم پارت گذاری هرروز ساعت ۱۸:۰۰ نظر و انتقاد ♥️
https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1319136-JeypjYuجواب ناشناسا: @RSTnashenas . . چنل زاپاس ↬ @prey_to_love
1600
پارت چهل و دوم🍒
گفت بخواب پلکام رو بستم تا بدنم گرم بود بهتر بود بخوابم وگرنه دل درد میومد سراِغم
یکمی چشمامو مالیدم آمور شکممو آروم ماساژ داد با هر لمسش میلرزیدم با صدای آروم گفتم
واقعا منو دوست داری؟ و توی بغلش چرخیدم و به چشمای زیباش نگاه کردم پیشونیم رو
بوسید و گفت از تقریبا خیلی وقت پیشا ولی چرا و چطوریشو نپرس فقط بخواب صورتشو
ناز کردم از کنجکاوی چشمام درشتر شد و گفتم منم کم کم داره ازت خوشم میاد و ترقشو
بوسیدم و زود سرمو توی سینش قایم کردم و خوابیدم وقتی بیدار شدم نبودش و فقط
ندیمم اونجا بود کمکم کرد حمام بکنم و کلی بهم رسیدگی کرد یکمی کتاب خوندم و نقاشی
کردم انگاری جدی جدی از امور خوشم اومده بود خیلی دوست داشتنی بود لبامو از فکرش
گزیدم و بیشتر به نقاشیم پرداختم میخواستم بدمش به آمور تا خوشحالش بکنم
ادامه دارد.....
🍒🍒🍒🍒🍒
🍒🍒🍒🍒
🍒🍒🍒
🍒🍒
🍒
https://t.me/+R6AU1WiL6AZ8l42E
❤ 2
7610
Show all...
6200
Show all...
3300