🎬🎤بانک صدای گویندگان 🎞🎼
به نام قلم وهنر که عشق را بر جوهر به کاغذ فریاد میزند
إظهار المزيد514
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
+37 أيام
+1830 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
می دانم
در همین روزها
در کشوری بهنامدنیا
همه ی کوچه های عشق
پراز گلهای رز
همه ی خیابانها
رد پای عاشقان
و همه شهر را
زيتون می کارند
آن روز من نیستم
سرخوشی ات را ببینم
ولی در آن حال و هوای سرمستی
گنجشکانبال بالمی زنند
کبوتران بهپرواز درمی آیند
دخترکانبا دامن گلدارشان می رقصند
و تو در خیالت مرا به یادمی آوری
کهچقدر دوستت داشتم
✍کاظم حسن تبار
یه ضرب المثل صربستانی هست که میگه:
چهره یک زن نماینده شوهر اوست
و پیراهن یک مرد معرف زن او.
👍 1
من یک بیدینم !
اگر گرسنه باشی، به تو غذا خواهم داد
اگر تشنه باشی، به تو آب خواهم داد
اگر سردت باشد، به تو گرما خواهم داد
اگر نیازمند باشی، نیازت را برآورده خواهم کرد
اگر در دردسر افتاده باشی، کمکت خواهم کرد ؛ من این کارها را به دلیل اینکه پاداشی بگیرم یا از ترس تنبیه شدن انجام نخواهم داد، این کارها را انجام میدهم چون میدانم که کار درست همین است استانداردهای عقلی من این گونه درک میکند. نه اسید میپاشم، نه حکم قتل کسی را صادر میکنم، نه خودم را منفجر میکنم تا به بهشت بروم، نه حیوانات بی گناه را وحشیانه میکشم، نه زنان را کمتر از مردان میدانم، نه خوشیهای دنیا را بر خود حرام میکنم، نه مخالفانمرا نجس میدانم و نه ...
حالا اگر بهشت و جهنمی هم وجود داشته باشد و خدا هم عادل باشد، من ظلمی در حق کسی نکردم که بخواهم در جهنم بسوزم، دین من انسانیت و عشق به انسانهاست.
به گمانم نگهم دل به کسی بست که نیست
و دلم غرق تمنای کسی هست که نیست...
همه شهر به دلدادگی ام می خندند
که فلانی شده از چشم کسی مست، که نیست...
«تو به من گفتی ازین عشق حذر کن» ... آری
و تو گفتی که ره عشق تو سخت ست، که نیست...
مدتی هست به دلسوزی خود مشغولم
که دلم بند نفس های کسی هست که نیست...
فریدون مشیری
شش یا هفت ساله که بودم
دست چک پدرم را با دفتر نقاشی ام اشتباه گرفتم
و تمام صفحاتش را خط خطی کردم
مادرم خیلی هول شده بود
دفترچه را از دست من کشید وبه همراه کت پدرم به حمام برد
آخر شب صدایشان را می شنیدم
حواست کجاست زن
میدانی کار من بدون آن دفترچه لنگ است؟؟
می دانی باید مرخصی بگیرم و تا شهر بروم؟
میدانی چقدر باید دنبال کارهای اداری اش بدوئم؟
"صدای مادرم نمی آمد"
میدانستی و سر به هوا بودی؟
"بازهم صدای مادرم نمی آمد"
سالها از اون ماجرا می گذرد
شاید پدرم اصلا یادش نیاید چقدر برای دوباره گرفتن آن دفترچه اذیت شد
مادرم هم یادش نمی آید چقدر برای کار نکرده اش شرمندگی کشید
اما من خوب یادم مانده است که مادرم آن شب سپر بلای من شد تا آب در دل من تکان نخورد
خوب یادم مانده است تنها کسی که قربانت شوم هایش واقعیست اسمش مادر است
هدف یک معلم رسم تصویری از آینده برای دانش آموز نیست
بلکه راهی را نشان خواهد داد
که دانش آموز توانایی رسم تصویر آینده خود را داشته باشد
روز معلم مبارک
عارفان علم عاشق میشوند
بهترین مردم معلم میشوند
معلم های بی ریا معلم های دلسوز
👍 1
برخیز که جان است و جهان است و جوانی
خورشید برآمد؛ بنگر نورفشانی!
هر سوی نشانی است ز مخلوق به خالق
قانع نشود عاشق بیدل به نشانی
مولانا
سلام درودصبحتون بخیر
وروزوروزگارتانشادمان
🍂🎭🍂
🙏 1
نمکدان را که پُر میکنی
توجهی به ریختن نمکها نداری ...
اما زعفران را که میسابی به دانه دانه اش توجه میکنی
حال آنکه بدونِ نمک هیچ غذایی خوشمزه نیست،
ولی بدون زعفران ماهها و سالها
میتوان آشپزی کرد و غذا خورد.
مراقب نمک های زندگیتان باشید...
ساده و بی ریا و همیشه دم دستتان هستند.
ولی روزی اگر نباشند
وای بر سفره زندگی...
👍 1👌 1
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯾﺴﺖ ﺯﻟﯿﺨﺎ ، چه ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻫﺮ ﺯِ ﭼﺎﻩ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯼ ﯾﻮﺳﻒ ﮐﻨﻌﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻋﺸﻖ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘَﺲِ ﭘﺴﺘﻮﺳﺖ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺳﻬﺮﺍﺏ
ﭘﺸﺖ ﺩﺭﯾﺎ ﺩﮔﺮ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﮕﻨﺎﻫﯽ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺟُﺮﻡ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ
ﯾﻮﺳﻒ ﺍﺯ ﭘﺎﮐﯽِ ﺧﻮﺩ ﺣﺒﺲ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻓﺎﻝ ﺣﺎﻓﻆ ﺯﺩﻡ ﺍﺯ ﺑﺨﺖِ ﺧﻮﺷﻢ ﺣﺎﻓﻆ ﮔﻔﺖ :
ﻧﺮﮔﺲ ﻣﺴﺖِ ﻏﺰﻝ ﺭﺍﻫﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺑُﻠﺒُﻞ ﺍﺯ ﺷَﺮﻡ ﻭ ﺣﯿﺎ ﺩﺭ ﭘَﺲِ ﮔُﻞ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺍﺳﺖ
ﺯﺍﻍ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﻤﻦ ﺷﻌﺮ ﻏﺰﻟﺨﻮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
(ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﯼ ﻣﺎ...) ﻋﺎﻗﻞ ﺑﺎﺵ
ﯾﺎﺭﻭ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩِﻟﮑﺪﻩ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
✍ #ساحل_مولوی
🎙 #الهه
جوابیه 👇👇👇👇👇👇👇👇👇
روزگاریست که دل راهی بازار شده
اهل ولخرجی و لجباز و دل آزار شده
مشق عشقش شده سر دفتر هر لات و گدا
یاس هر گلکده و گلشن و گلزار شده
نسترن تا که سر از خواب سحر بردارد
ریشه اش خشک و سپس خار چمنزار شده
از زمانی که زلیخا به هوس یوسف خواست
قدرت شعر و غزل مایه ی ابزار شده
باد از آن بیشه خزید از بغل کوچه گذشت
از کنار تو گذر کرد و به نیزار شده
ناله های نی از این حادثه بر می خیزد
زاری نایی از این ناله پر از زار شده
لحظه بر این دل بی یار چه سان می گذرد؟
یاد دوران چمن خوش که چه شنزار شده
چاه یوسف بنما تا که خودم غرق کنم
یارب این راقب دل از همه بیزار شده
✍ #رامین_راقب
attach 📎
👍 1