cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

مشاركات الإعلانات
1 371
المشتركون
-1224 ساعات
-267 أيام
-5930 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

گفت دوشب طول میکشه بعدش عادت میکنی ، فکر کنم منو با خودش اشتباه گرفته بود. کاری ندارم دوستم داشت یا نداشت ولی لحظه ای که تظاهر به دوست داشتن میکرد دلم میگفت باور کنم تا اروم بشم. به نظر من دلتنگی مزخرف ترین اتفاق دنیاست ، چرا؟چون دلتنگی به هیچ دردی نمیخوره وقتی نتونی بری بهش بگی ، بگی که چقد دلت داره واسش پر میکشه. باید برم از خودش بپرسم شاید خودش بدونه راه چارم چیه وقتی این دلتنگی کوفتی یقه زندگیمو چسبیده و هیچ جوره ولش نمیکنه. چرا نمیفهمی من چی میگم؟من میدونم چرا ، چون تو دلت واسه من تنگ نمیشه. نمیفهمی چون وقتی حالم بده به محض شنیدن اولین کلمه از دهنت همه چیز یادم میره. میدونستیا اما نمیفهمیدیش ، فرق دونستن با فهمیدن زمین تا آسمونه. اگه میفهمیدی من الان با این کاغذ و قلم لعنتی دست به یقه نمیشدم که. تا حالا اسم دلتنگی متفکر به گوشت خورده؟نخورده چون این اسمیه که خودم براش گذاشتم. اینطوریه که تو دیگه جون گریه کردن نداری. جون ناله کردن و به در و دیوار کوبیدن نداری.مثل یه پرنده ای که همه پراشو چیدن و مجبوره فقط یه جا بشینه و زل بزنه به ادما تو بی‌جون ترین حالت ممکن ، دقیقا توی بی‌جون ترین حالت ممکنم. دیگه جون ندارم با زمین و زمان در بیوفتم یا اینکه داد بزنم به جاش نشستم گوشه تختم به کنج دیوار زل میزنم دست میندازم بالشمو‌ به جات بغل میکنم با خودم میگم چجوری میشه دلتنگ کسی شد که دلتنگی توی فرهنگ لغت مغزش هیچ معنی‌ای نداره. ولی از دل مهربونت بعید بود این حجم از نیاز روحمو به بودنت ببینه ولی روش چشمشو ببنده و بره.ها؟بعید بود. اما رفتی نموندی ، الان حالت چطوره؟ حداقل از این مطمئم که روزایی که با بودنت سر شد تنها روزایی هستن که میدونم هدر نشدن. کاری به نبودنت ندارما ، بیا به این فکر کنیم که من هنوز مثل لحظه اولی که چشماتو دیدم و به دلم مطمئن شدم دوست دارم ، نمیتونم بیخیال گفتنش بشم.بخوای نخوای خوشت بیاد یا نیاد هنوز دلم با دیدن چشمات میلرزه.هنوز دوست داشتنم فقط به اسم توعه. اونجایی که صائب میگفت به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام دل تو را میطلبد دیده تورا میجوید‌ ، یعنی چشماتو دیده بود. یا شایدم شاملو میدونست من چقد تو دوست داشتن مظلومم که گفت من برای آن چیزی که از خود به تو بفهمانم جز چشم‌هایم چیزی ندارم. داستان فراموشی تو مثل حل شدن قند توی لیوان چاییه ، قنده حل میشه محو میشه اما مزه اون چایی واسه همیشه تغییر میکنه.شاید نبودنت به دست عادت سپرده شه اما ، اما فراموشی نه. قفل بودنم رو‌ عکسات تا صبح شدن شبم تمومی نداره ، خوبه که دارمشون.هروقت دلم بخواد بغلشون میکنم میبوسمشون چون دوست داشتنت واسم خیلی قشنگ بود ، برای همین ترجیح میدم حتی توی نبودنت با همین حس خوبی که از خودت توی قلبم کاشتی ادامه بدم چون باهاش حالم خوبه. واسه همین باید بگم ممنونم که توی مسیر زندگیت یه سری به دلم‌ زدی ، هرچند کوتاه اما بیخیال. توام خوب باش ، چون وقتی خوبی چشمات خیلی قشنگ تر میشه. راستی یادت نره من همین جاهام ، دقیقا توی یکی از کوچه های بن بست قلبت گیر افتادم. فراموشم نکن.
إظهار الكل...
Repost from 💸
یه آهنگ میخام تا صب یکسره گوش کنم
إظهار الكل...
Repost from NGU
https://t.me/+GZmN7EyCQ1U4NmVk چه نودایی تو گپه🤭
إظهار الكل...
Repost from M
دلم از اون نگاها تو جمع که خودتون دوتا فقط میدونین جریان چیه میخاد .
إظهار الكل...
إظهار الكل...
إظهار الكل...
إظهار الكل...
إظهار الكل...
إظهار الكل...
Repost from 💸
ولی جدن تا وقتی که سعدی خودمون هست چرا به محمد بگیم حضرت؟
إظهار الكل...