معرفی فن فیک

彡 جئون مارک یک زندگی عادی داشت، مثل تمام پسرهای بیست و چند ساله‌ی دیگه. با دوست‌هاش وقت می‌گذروند و به دوست‌ دخترش می‌رسید؛ تا اینکه اون عینک رو پیدا کرد، عینکی که باهاش می‌تونه افکار ادم‌ها رو بخونه. ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏ ◠𝖭𝖺𝗆𝖾: #the_glasses - عینک ◠𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖺𝗎, 𝖼𝗈𝗆𝖾𝖽𝗒, 𝖿𝖺𝗇𝗍𝖺𝗌𝗒, 𝗋𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾 ◠𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝗄𝗈𝗈𝗄𝗏 ◠𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: 𝗉𝗈𝗅𝖺 「فــــول پـــــارت عیــــنک」 「واتـــــپدِ عینک」 • ┈┈┈• ┈┈┈• ┈┈ @polacore ┅┅ #تمـــام_شــده

- واقعا که یه امگای احمقی! - و تو از امگاهای باهوش و قوی خوشت میاد. مگه نه؟! - آره، همینطوره. چیزی که تو اصلا نیستی! ...

- نمی‌تونم مثل قبل بغلت کنم. - نبایدم بتونی. من ماسکم رو جلوت زمین انداختم. ~~~ - بودنت اعتیادیه که دلم نمی‌خواد هیچ‌و...

ببخشید مزاحم شدم دنبال ی فیک بود هرچقدر گشتم پیدا نکردم فقط شما به ذهنم رسیدی امگاورس بود بعد کوک مافیا بود دو تا بچه داشت ی پسر دو ساله ی دختر نوزاد بعد زنش مرده (بهش خیانت کرده بود )بود بعد پدرش گفت به خاطر بچه ها ازدواج کن با تهیونگ ازدواج کرد بعد تهیونگ خیلی آفتابگردان دوست داشت موهاشو چتری بود همینا یادم میاد😅

سلام عزیزم ، دنباله یه فیکی میگردم اسمشو نمیدونم ولی تو واتپده و تا چند وقت پیش داشتم میخوندم. محتواش اینه که: جانگ کوک یه مافیاست و داره از جایی تو خوای بارونی برمیگرده که به هیبرید روباه میبینه زیر بارون که صاحبش داره اذیتش میکنه، ماشینو نگه میداره و به تهیونگ یاد میده چطور از شر صاحبش خلاص بشه و مجبوری ته رو لا خودش میبره خونه، چون هیبرید روباه میگه اگه صاحب نداشته باشم ترجیح میدم بمیرم ، میبرتش خونه و صاحب موقتش میشه،ولی یه بار میزارتش توی پاساژ میره چون حس میکنه هیبرید داره بهش وابسته میشه، هوسوک دکتره و به جانگ کوک میگه هیبرید روباح هنوز نمیتونه تبدیل بشه و جانگ کوک یه مزایده برگذار میکنه تا تهونگ رو بفروشه . کاپلش کوکویه تورو خدا من خیلی دنبالش بودم از ممبر ها کمک بگیر پیداش کنیم 😭