ٰ ₊˚ ୨ Starry night' ୧ ₊˚
دلش میخواست در کتابش غرق شود و به داستان خود بازنگردد؛ به خواب فرو رود و به بیداری بازنگردد؛ چنان برقصد که از خود جدا شود و به خود بازنگردد. تمام وجود او در تمنای سفری یکطرفه و بیبازگشت بود.
إظهار المزيد582
المشتركون
-1124 ساعات
+557 أيام
+18430 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
دیدم دستاتو گرفته بود منه احمق و باش فکر میکردم فرشته بود:)))
👾 1
صفر به علاوه صفر میشه بی نهایت
برایه من معنی بی نهایت میده😂..