Dҽmon Prodigy;
“و یک روز،گیسوان حنایی آن مرد به دور گردنش پیچ و تاب می خورند و به جُرمِ عاشق بودن،خفه خواهد شد.”
إظهار المزيد435
المشتركون
-124 ساعات
+87 أيام
+4830 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
Repost from N/a
منظورت چیه که یه تختت کمه..
هرکی همچین فکری کنه مطمئن باش خودش هیچ تخته ای نداره✨
من می دونم باید چه واکنشی نسبت به چنلم داشته باشی!اول باید بخندی و بعد بگی: “این عمو یه تخته اش کمه…احتمالا بیشتر از یدونه” و بعد با آرامش به زندگیت ادامه بدی.
6 2
“آره؛من عاشقه پوزخند مزخرفشم.اون دوتا گویِ قهوه ای رنگ که همیشه یه نقشه دارن و از فرط حیله،برق می زنن.موهای بهم ریخته اش که هر پونصدسال یک بارم شونشون نمی کنه.شک ندارم از دورانِ مصر باستان فرار کرده؛چون عین مومیایی های پوسیده،به سرتاسر بدنش بانداژ می بنده.(شاید برای همینه که عین ایزد های مصر می پرستمش؟)نامفهوم،مشکوک و ترسناکه…ازش متنفرم ولی در عین حال،آرامشو فقط وقتی پیشمه حس می کنم.ببخشید کجا بودیم؟”
‘عام…من فقط پرسیدم از دازای چه خبر،چویا-سان .’
(-:تو بگو ‘دا’و من تا ‘ی’ آخرشو رفتم.)
3 1
با وجود چویا دیگه هیچ دختری جرئت نداره اطراف دازای بپلکه،چون اخیرا دیگه زنده برنگشتن.(یوکوهاما با کمبود دختر مواجه ش-)
16 3 1
اگر دازای زیاد اذیت کنه،چویا از تخت میندازتش بیرون و شراب هاشو پیش خودش می خوابونه.دازای هم درحالی که رو مبل دراز کشیده،غر غر کنان میگه”باورم نمیشه به چهارتا دونه بطری شیشه ای داره حسودیم میشه!”
33 10
این حقیقت که دازای بعد از ملاقات با چویا عاشق رنگ نارنجی شده>>>
29 5
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.