cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

بیداری و رهایی

رسالت اصلی ما در این دنیا بیدار شدن و بیدار کردن است. 🌸 زندگی ما به منزله یک سفر است نه یک هدف و هریک از ما در این زندگی ماموریت داریم‌ که با کمک کردن به دیگران و خدمت روح خود را تکامل ببخشیم. 🌸 و این در یک کلام "بیداری روحانی" نامیده میشود...

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
428
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
+27 أيام
+3030 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Mobopic_Sticker1609706001772.webp1.12 KB
آرامش از من آغاز میشود از امشب همگی امتحان میکنیم تمامی دیتاها و برنامه های وارد شده از زمان جنینی، کودکی ، نوجوانی، جوانی، بزرگسالی تمامی دیتاها و برنامه های مربوط به اجداد، نیاکان، بستگان ،خانواده ،دوستان تمامی دیتاها و برنامه های کاری، شغلی، تحصیلی ، اداری، زندگی و تمامی دیتاها و برنامه های مشترک با هر خاطره ای که به نحوی در زندگیم رونمایی میکند همه را همه را مسئولیت میپذیرم و خودم را پاکسازی میکنم متاسفم لطفامراببخش متشکرم دوستت دارم 🤍💜🍃🤍💜🍃🤍💜🍃🤍💜🍃🤍💜 💖 🌸🍃 https://t.me/bidariorahaei 🌸🍃 ✨🕊
إظهار الكل...
بیداری و رهایی

رسالت اصلی ما در این دنیا بیدار شدن و بیدار کردن است. 🌸 زندگی ما به منزله یک سفر است نه یک هدف و هریک از ما در این زندگی ماموریت داریم‌ که با کمک کردن به دیگران و خدمت روح خود را تکامل ببخشیم. 🌸 و این در یک کلام "بیداری روحانی" نامیده میشود...

👍 1
#خودشناسی_با_آموزه_های_مولانا 🔶 جلسه بیست و چهارم: سخن های نهان خداوند 🎙 سعید قویدل 💖 🌸🍃 https://t.me/bidariorahaei 🌸🍃 ✨🕊
إظهار الكل...
جلسه 24.mp331.14 MB
sticker.webp0.55 KB
جهان هستی از منظر قرآن کریم چگونه دیده می شود 🌹💐🌹 💖 🌸🍃 https://t.me/bidariorahaei 🌸🍃 ✨🕊
إظهار الكل...
جهان از منظر قرآن کریم .mp335.28 MB
💟منزل ششم :نفس راضیه این مرحله مقام عشق و وادى هیجان انگیز رضا و تسلیم است . در این مرحله نفس انسانى به محك امتحان سنجیده مى شود ، و در بوته ى مصایب درونى و روحى ، در آتش شك و شبهه و تزلزل و بیم و امید كه آنها را مغلوب كرده بود یك بار دیگر گداخته خواهد شد ; تا به كلّى صافى و خلوص خود را به دست آورد و پایدار شود . بنابراین ، این مرحله مقام فداى نفس و میدان جانبازى است ، نفس ناطقه ى انسانى باید شایستگى درك لطف ، محبّت ، عنایت ، فیض جبروتى و لاهوتى را به نمایش بگذارد . و در راه عشق خدایى براى فدا كردن خود نیز حاضر و بلكه مشتاق قد باشد . این مقام عرصه ى عشق بازى مجازى نیست ; بلكه در این جا با جان باید به طور حقیقى بازى كرد ، و حتّى هزاران جان را فداى نام و عشق محبوب نمود ، و پاى كوبان و رقصان به پاى دار وصل شتافت . در اینجاست كه دیگر فرقى بین مشیّت آفریدگار و اراده ى بنده ى او نخواهد ماند ، و انسان از روى معرفت حقیقى اجرا كننده ى اراده ، بلكه یارى دهنده ى اجراى نقشه ى آفرینش و تكامل جهان خواهد گشت . این مرحله از یك طرف مقام فداى نفس و تسلیم و رضاى محض است ، و از طرف دیگر هنگام تجلّى انوار كشف ، و الهام ، و وصال است . در این مقام دیگر سایه ى جدایى و پرده ى ناتوانى وجود ندارد ، زیرا نور عشق و معرفت سرتاسر زندگى باطنى و ظاهرى عارف را فرامى گیرد و او خطى جز در رضاى حق و تسلیم شدن به اوامر و اراده ى او نمى بیند و نمى شناسد . در این مقام انتظار وصل با شعله ى آتش جانسوز عشق ، همه ى نیروهاى مخالف و اضداد طبیعت گداخته و با هم درآمیخته مى شود و به قوّه هاى حیات بخش بندگى مى گردند 💟منزل هفتم :نفس مرضیه این مرحله بالاترین و آخرین مقام كمال نفس انسانى است ، این مقام ، مقامِ وصل و یگانگى نفس ناطقه با روح است . در مرحله ى ششم ، رضا و خرسندى از طرف عاشق بود ، ولى عاشق از رضاى معشوق به طور كامل مطمئن نبود و فقط آثارى از خرسندى محبوب را گاهى احساس مى نمود ; ولى در مقام هفتم اطمینان قلبى براى نفس ناطقه حاصل مى شود ، بدین جهت نفس در این مرتبه ، مرضیّه خوانده شده است ، به این معنى كه خداى متعال نیز رضاى خود را از نفس ناسوتى اظهار و عشق خود را به وى اثبات و اعلام مى نماید . در این مقام ، نفس ناطقه با یقین عینى و بلكه با حقّ الیقین مى داند و مى فهمد كه عشق دو طرفى است ; یعنى محبوب نیز پا بسته ى مهر او بوده است ; بلكه او شوریده تر از این مجنون ناسوتى است، چنانكه در حدیث قدسى آمده است : اى فرزند آدم ! من دلباخته ى توأم و این براى تو پنهان است ، پس تو هم دلباخته ى من باش . آرى ! در این مقام ، پرده از روى آن سرّ خفّى ، كه آفریدگار شیفته ى آفریده ى خویش است ، از پیش چشم عارف برداشته مى شود ، چنانكه عارفان عاشق نقل می کنند که سالها خدا را مى طلبیدم ، سرانجام به این نتیجه رسیدم كه او طالب بود و من مطلوب . احساس و ادراك رسیدن نفس به مقام رضا ، هر روز و هر ساعت و بلكه هر دم كه سالك در دل خود ذوق آن را خواهد چشید ، خود بزرگترین حظّ روحانى و فیض آسمانى و سرور جاودانى است . در این مقام است كه نفس ناسوتى نه تنها نداى «أنت الحبیب وأنت المحبوب» را مى شنود ; بلكه در صفات محبوب شركت مى كند ، زیرا در این مقام اراده و آرزوى عاشق و معشوق ، یعنى نفس ناطقه و حق ، یكى شده است . البتّه براى رسیدن به مرحله ى نهایى كه مقام رضا است باید اراده و عمل را بعنوان سلاح برداشت . اراده و عمل به قواعدى كه تنها از طریق انبیا به ما رسیده است .
إظهار الكل...
هفت منزل نفس برای رسیدن به مقصد مقصد سفر در سلوک از مقصد و منزل نهایی سلوک، تعبیرات مختلفی شده است که به تعدادی از آنها اشاره می شود : ۱. مقصد سفر: تكميل اسفار اربعه است . ۲. مقصد سفر: رسيدن به مقام خليفه اللهی است. ۳. مقصد سفر: انسان كامل شدن است  ۴. مقصد سفر: رسيدن به مقام توحيد و موحّد واقعي شدن است  ۵. مقصد سفر: رسيدن به مقام «ولايت» و «ولي الله» شدن است  ۶. مقصد سفر: رسيدن به مقام فعليت تامّه است. ۷. مقصد سفر: كون جامع شدن است. ۸. مقصد سفر: «انسان» شدن و رسيدن به مقام «انسانيّت» است ۹. مقصد سفر: معرفة‌ الله و رسيدن به مقام خداشناسي است. ۱۰. مقصد سفر: معرفة‌ النفس و رسيدن به مقام خودشناسي است. ۱۱. مقصد سفر: «جنة الذات» است. ۱۲. مقصد سفر: رسيدن به مقام فناي تامّ در ذات الله است. ۱۳. مقصد سفر: لقاء الله است. ۱۴. مقصد سفر: «تصحيح خيال» است  ۱۵. مقصد سفر: عجز از معرفت الله است  ۱۶. مقصد سفر: رسيدن به مقام «جواز وصف كردن الله» است ۱۷. مقصد سفر: رسيدن به تجلّيات ذاتية ربانيّه ـ و نه روحانيّه ـ است  ۱۸. مقصد سفر: رسيدن به مقام «حق اليقين» است. ۱۹. مقصد سفر: رسيدن به «وطن اصلي» است. ۲۰. مقصد سفر: رسيدن به مقام «مخلَصين» است . ۲۱. مقصد سفر: رسيدن به مقام «صُلوح» است . ۲۲. مقصد سفر: رسيدن به مقام «احديت ذاتيه» است. ۲۳. مقصد سفر: رسيدن به حرم امن الهي است. ۲۴. مقصد سفر: رسيدن به مقام عبوديت محضة الهيه است. ۲۵. مقصد سفر: رسيدن به مقام بقاء بالله است. ۲۶. مقصد سفر: رسيدن به مقام أخفي است. ۲۷. مقصد سفر: رسيدن به مقام ترک اراده است. ۲۸. مقصد سفر: رسيدن به مقام قرب فرائض است. ۲۹. مقصد سفر: رسيدن به مقام فاعل كلّ است . ۳۰. مقصد سفر: رسيدن به عالم ظهور ينابيع الحكمه (چشمه‌هاي حكمت) است .
إظهار الكل...
💟منزل چهارم :نفس عاقله یا ملهمه : در این مرحله قوّه ی تعقّل نشو و نمای کامل ، و با قوه ی اراده ی عقلی تجلّی و ظهور می کند . در این مرحله حاکم اصلی عقل است و به وسیله ی اراده ی عقلی ، احکام و اوامر عقل در همه ی شئون زندگی جاری خواهد گشت . ( وَنَفْس وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ) . این دوره را بنابر آیات فوق از این رو مرحله ی نفس ملهمه می توان نامید که در نفس سالک ، نخستین بار پرتو الهام ربّانی افکنده می شود . مرحله ی چهارم از آنجا که در میان سه مرحله ی اول و سه مرحله ی بعد برزخی است ، از این رو به موجب قانون تکامل و برزخیّت ، دارای اشکال و صور و قوای هر دو طرف می باشد . در این مرحله قوای پست و حیوانی ، آخرین درجات قوّت و توان خود را به کار خواهند برد تا موقعیّت خود را نگاهداری کنند ، و از این حیث هم در دل سالک که مشغول تزکیه ی نفس است ، انقلاب ها و طوفان های بسیار قوی و بلکه خونین سر می زند ، ولی سرانجام قوای پست حیوانی و آمال و هوس های خود پرستانه ی نفسانی ، مغلوب انوار قاهره ی قوای برتر معنوی گشته ، ظلمت ، جهالت و غفلت مغلوب نور معرفت و فضیلت خواهد شد . چون این حقیقت در دل عارف ظهور کرد ، سکوت و آرامش ، با نور الهام ، مشام جان او از فیض آسایش درونی و استراحت وجدانی که نتیجه ی پیروزی بر نفس حیوانی است ، برخوردار خواهد گشت و لذّت غلبه ی بر نفس را خواهد چشید . سالک در این مرحله ی از تزکیه ی نفس ، کم کم شروع به چیدن میوه ی شیرین زحمت ها ، کوشش ها ، ناکامی ها ، ریاضت ها و مقاومت هایی که با متانت و توکّل و ایمان تحمّل نموده می کند . ( وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا ) . « کسانی که در راه ما بکوشند آنان را به راههای خود راهنمائی می کنیم » . از این زمان است که سالک عملاً وارد مراحل بالاتر شده ، واقعیّت آن همه حقایق را که درباره ی مقام و حالات گوناگون تزکیه ی نفس ، مانند مکاشفات و الهام و جذبه و ذوق و اشتیاق شنیده بود ، حالا از روی یقین احساس می نماید ، و قوّت قلب و قوّه ی توکّل و ایمان و اعتمادش بر الطاف و فیوضات و هدایتِ پروردگار ، روز به روز قوی تر می گردد . 💟منزل پنجم نفس مطمئنّه : در مرحله ی چهارم که شرح آن گذشت ، با وجود تکامل یافتن قوّه ی تعقّل و اراده ی عقلی ، باز زندگی انسان خواه فردی یا اجتماعی ، به کلّی از خطا و گناه محفوظ نخواهد ماند ، چرا که قوای نفسانی و حیوانی به کلّی ریشه کن نشده و به عبارت درست تر تبدیل به قوای روحانی نگشته و هنوز خام و نرسیده اند . از این رو در بیشتر اوقات ، همان قوای حیوانی بروز کرده و اظهار حیات و توان و قدرت خواهند نمود . این حال در مسیر زندگیِ سالک بارها پیش می آید ، و گاهی او را گرفتار وحشت و حیرت و نومیدی می سازد . ولی عارفان بینادلی که این مراحل را پشت سر گذاشته اند ، از پیدایش این احوال ما را آگاهی و دلداری داده اند . پس در این حال و در این حال برگشتها و تنزّلهای ناگهانی ، نباید دل از دست داد ، و نومید و مضطرب گردید ; بلکه باید به مراقبت افزود و با جان و دل آن حوادث ناگوار و حالهای پر اضطرار را پذیرفت و به رفع آنها کوشید . چرا که شرط سلوک و مقتضیّات تزکیه ی نفس همین است . ولی در این مرحله ی پنجم که نفس عنوان صفت مطمئنّه به خود می گیرد ، طوری در مقام خویش استوار و برقرار خواهد بود که دیگر ترس لغزیدن ، سقوط ، مغلوب هوس ها ، فریب های نفس حیوانی و گرفتار وسوسه های شیطانی شدن باقی نخواهد ماند . آیینه ی غیب نمای دل عارف و آسمان زندگی اش از ابرهای سیاهِ دریای هوی و هوس ها پاک شده و ماهِ دلربایِ روحِ ملکوتی و با شکوه خود را در آن آسمان پاک تجلّی خواهد داد و نمونه های جلوه های روح سبحانی خواهد شد . در این مقام است که جنگ با نفس ، با پیروزی کامل عقل خاتمه می یابد ، و نفس حیوانی رام و فرمانبر سالک می شود و عارف از زنجیر هوس ها و تحریک ها و هیجان های شدید نفسانی آزاد می شود ، و حتی بدن هم پیرو اراده ی الهی او شده و یک راهوار باربرداری می گردد
إظهار الكل...
هفت منزل نفس و چهار سفر بسوی خدا بر اساس نظرات ملا صدرا (اسفار اربعه) و همچنین تزکیه نفس به ترتیب به اشتراک گذاشته خواهد شد
إظهار الكل...
منازل هفت گانه تزکیه نفس: منزل اول نفس اماره عارفانِ عاشق ، برای نفس هفت منزل برشمرده اند که باید برای رسیدن به مقصود ، به درجه ی نهایی آن ، که حالت مرضیّه بودن است رسید . مسئله نفس در مباحث عرفانی از مباحث محوری است ، چرا که در تمام مسائلی که عرفان مطرح می کند ، تزکیه و تصفیه نفس مورد توجّه قرار گرفته است . کسی که نفس سرکش را رام نکرده و غرایز و شهواتش را با برنامه های الهی مقیّد ننموده و از خود نگذشته و روی دل به سوی قبله حقیقی نکرده باشد ، هرگز نمی تواند در جمع عارفان الهی قرار گیرد . 💟 منزل اول، نفس امّاره : در این مرحله ـ چنانکه در سوره ی یوسف آیه ی ۵۳ به آن اشاره شده است ـ نفس حیوانی در زندگی انسان غلبه ی کامل و سلطه ی شدید دارد . با بودن حالت امّارهٔ بالسّوء ، نفس ناطقه به هیچ وجه نمی تواند رخسارهِ ملکوتی خود را تجلّی دهد . از نفس امّاره جز آثار حیوانیّت و بهمیّت سر نمی زند . همه ی کارها و حرکات و سکنات انسان در این مرتبه ، نشانی از طبیعت حیوانی است و نفس او همیشه به شرارت و بدی امر می کند . انسان آلوده به گناه نباید فراموش کند که رغبت ، میل و اشتهای به گناه ، از نشانه های مهم اسارت نفس امّاره است ، و اجابتِ دعوت نفسی که همواره انسان را به نافرمانی فرا می خواند ، خسارتِ جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت .از نظر قرآن انسان در این حال ، فرق چندانی با حیوان ندارد و بلکه در پاره ای خصوصیّاتِ حیوانی از حیوان نیز بدتر است . این نفس امّاره ی خطرناک امروزه در میان بیشترِ مردم روی زمین و حتّی در میان ملل به اصطلاح متمدّنی که غرق هوسرانی و شهوت پرستی هستند ، نفوذ و غلبه دارد و آنان در حیوانیّت از بسیاری از حیوانات برترند . انسان سالک در این مرحله ، با غلبه کردن بر قوّه های حیوانی و مادّیِ جسم که رابطه ی مستقیمی با نفس امّاره دارند سر و کار دارد و باید آنها را مدیریت کند 💟منزل دوم :نفس لوّامه : در این مرحله که آیه ی دوم سوره ی قیامت به آن اشاره دارد ، قوای عقلی کم کم شروع به نشو و نما می کند و انسان بیدار شده و میان کارهای نیک و بد تمیز می دهد .در این حال یک حسّ درونی او را از ارتکاب بدی باز می دارد ، ولی این امر درونی هنوز ضعیف است و تأثیر چندانی ندارد ، پس از ارتکاب هرکار بدی انسان را دچار یک نوع پشیمانی می کند . این توبیخ و ملامت از نفس حیوانی سر نمی زند ; و بطور قطع این ندا ، صدای نفس ناطقه و یا روح ملکوتی است که انسان را به کسب فضیلت دعوت می نماید . اینکه بیشتر بزرگان دین و اولیای مبین و عرفای آگاه ، گوشه نشینی و اشتغال به مناجات و نماز و روزه و دوری از زندگی روزانه را برای چند ساعت توصیه نموده اند ، فقط برای این است که انسان لحظاتی به خود آید و از وسوسه های نفس حیوانی آزاد و فارغ شود و محرکهای داخلی وخارجی را مهار نماید و آتش حرص ها و شهوت های خود را مدّتی خاموش سازد ، تا بتواند ندای آسمانی روح را از درون خود بشنود . سالک در این مرحله نیز باید به رام کردن ومطیع نمودن همان نیروهای مرموز نفس مشغول شود . 💟نفس سوم: نفس ناطقه یا متفکّره در این مرحله قوّه ی تفکّر و تمیز در نفس انسانی به خوبی ظهور کرده و نشو و نمای محسوسی پیدا می کند . قدرت نفس در این مرحله ، نتیجه و محصول کوششی است که انسان نسبت به تربیت نفس و تهذیب و تزکیه آن داشته است : ( وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ ) . « هرکس بکوشد ، بطورقطع به نفع خود کوشیده است » . سه مرحله ی فوق برای سالک ، دوره ی غلبه و تسلّط بر نفس است و وظیفه ی او مراقبت و هدایت و گاهی جنگ با نفس می باشد . باید سینه را به سختی ها و زحمت ها و رنج های فراوان سپر ساخت ، و به این معنا یقین داشت که هیچ رنج و دردی بی سود و بدون مزد نمی ماند . در این رنج ها و کوشش ها مقصود کشتن نفس نیست ; بلکه رام کردن او و انداختن قوایش در مجراهای جدید صالح سودمند و علوی است ، بطوری که همه ی هوس ها و حس ها با الهام گرفتن از وحی ، خادم قلب پاک و اراده ی عقلی و الهی نفس ناطقه شوند .
إظهار الكل...