“یش‌به‌توان‌سه”

این روزا یجوری میخوابم انگار که بابتش حقوق میگیرم

دیشب تلگرامو پاک کردم؛بخاطر گپ چت دانشگاه دوباره لاگ این کردم!

بخاطر کنکور نه! بخاطر ارامش. من بخاطر پیدا کردن ارامش از همه چی میگذرم.

میخواستم بگم‌چطور دلت اومد ۸۰ و خورده ای هزار تا پیام رو پاک کنی یادم افتاد اکانت ۷ سالت رو دیلیت زدی بخاطر کنکور ازین پس همه چیز تکراریس

Memories of murder Old boy

اعتراف میکنم یه بار دکمهundoرو زدم؛ اعتراف میکنم دلم لرزید برای هزاران هزار پیامب که بهم دادیم و خاطره ساختیم؛ اعتراف میکنم هنوزم نگاهت بهم خاص ترین نگاه بود؛ اعتراف میکنم جوری پشتم بودی که هیچکی نبود؛ اعتراف میکنم دلم لک زده برا تا صبح چت کردنمون؛ اعتراف میکنم دلم تنگ شده واسه بیرون رفتنامون؛ اعتراف میکنم تو برام فرق داشتی توی دوستی؛ اعتراف میکنم پشتم بهت گرم بود؛ اعتراف میکنم واسه یه تار موت هرکاری میکردم؛ اعتراف میکنم که جوری گند زدی که مردن یکیمون شاید قضیه رو درست کنه! حالا مایل ها و کیلومتر ها ازم دوری و من رو از خودم متنفر میکنی،من روز از خودم دور میکنی،خیلی ازوم دوری ماه هاست،ولی هنوزم ارامشم رو ازم میگیری؛ بهت گفته بودم ارامشم از هر چیزی برام مهم تره؛برات مهم نبود مهم ترینام! اعتراف میکنم تنفرم بهت قد فاصله بینمونه! خداحافظ خاطره بدون نوتیف!

اگه تو شوخی میکردی که فراموش کردی؛من جدی جدی دوستیمونو فراموش میکنم!

یکی یه چنل بده که اتک ان تایتانو گذاشته باشه🥱