ماسکـــ🎭ـــِ‌مرئی

پارت جدیدمونو خوندید؟!🥺 میخواد ناامید کنه هاکان‌و💔❤️‍🩹🕊

_ تا حالا خون هیچ انسان این عطر و طعم و برام نداشته ؟! بی حال نگاهش کردم ، اگه دستهامو نبسته بود خیلی وقت پیش پخش زمین میشدم زبون روی زخم گردنم کشید و خمار لب زد _ محشره !!! با ترس و بی جون هق زدم سربلند کرد و عمیق خیره شد بهم _ نمیدونی وقتی میترسی چقدر برام جذاب تر میشی !! دست روی قلبم گذاشت ، از شدت ترس چشمام سیاهی رفتن و ... https://t.me/+w6taAhiqdmdkN2Fk #خوناشامی #تخیلی

من امیر پاشا سلطانی مردی ۳۶ساله خشن و وحشی که یه ادم کش قهارم... دل دادم به دختر موفرفری که باباش و کشتم.... دختر کوچولوی ۲۱ ساله ای که بدجور تو کفش بودم تا باهاش بخوابم و اتیش وجودم رو خاموش کنم....دختری که با زدن بکارتش مال من شد اما با حامله شدنش... 🔥♨️🔞 https://t.me/+n_un5KA6bLs1NzI0

💵  ماهانه 30,000,000 تومان تو خونه خودتون با ارز دیجیتال پول دربیارید ! 💰➡️ 🟢‌‌‌‌‌‌‌دیگه مجبور نیستید برای دیگران کار کنید! 🟢‌‌‌‌فقط با یه گوشی! 🟢 ‌‌‌‌‌‌‌بدون نیاز به تجربه! ✅‌‌‌‌‌ آموزش ۱٠٠٪ رایگـــــــــــــــــــــــــان @LINKARZZZ⬅️ 💵

⭕️اگه میخوای بدونی قیمت دلار طلا خودرو .... تا اخر سال چقدر میشه این چنل تمام پیشبینی ها همراه تاریخ وقوع رو گفته 〽️https://t.me/+mJc9oX0f_TZiY2M0〽️ ببین کی میاد پایین همون موقع بخر که سود کنی🤑

اگر قصد مهاجرت یا سرمایه‌گذاری در قبرس شمالی را دارید👈🏻@kargarEstatee

پارت جدید داشتیم🥺میخواد کارو تموم کنه💔💔💔💔🕊

- چای دارچین اوردم واست. - دارچین بوی خیانتمو میپوشونه خانوم؟ برف میبارید و اون کنار درخت داشت سیگار میکشید سوالش اذیتم کرد چیزی به روش نیوردم. - بخور برای اعصابت خوبه. چایی رو خورد داغ داغ. نگاه منم به گلوش بود که نسوزه داشت خودش رو عذاب میداد میدونم. - تو چرا ارومی؟ - چرا اروم نباشم؟ کنارش نشستم که دستم رو گرفت و انگشتای زخمیمو لمس کرد‌ معذب شدم ولی اون دستش رفت بالا و کف دست زبرمو گرفت. - کرم نزدنت یعنی اروم نیستی. - چه ربطی داره؟ نگاه ازم گرفت. راست میگفت اروم نبودم ولی اعتراضی هم نمیشد کرد. شرط شرط بود و قانون قانون! - از وقتی بوی آیدا رو روی لباسم حس کردی ازم دور شدی. اروم خندیدم ولی زهر بود راست میگفت ولی کار درستش همین بود دیگه. تنه ی ارومی بهش زدم و به شوخی گفتم: - خواستم یکم حس مجردی کنی‌ مگه بده زن ادم اوپن مایند باشه؟ - تو فقط زنم نیستی ساچلی، رفیقمی. سرم رو پایین انداختم همین حرفش یعنی این که دوسم نداره منم نباید نشون بدم از بغل کردن ایدا ناراحتم. بالاخره ایدا قبل من دوست دخترش بود. - دور شدم تا وقتی خواستیم طلاق بگیریم تو به بقیه بگی بهت محل نمیذارم. - به خاطر همین دستاتو کرم نزدی. - اره. سرمه هم نکشیدم، رژ قرمزم نزدم لباس خال خالی سرمه ایمو هم نپوشیدم که بگن این روحش مرده. دستش رو روی کمرم گذاشت و از داغیش دلم خواست مایل شم تو بغلش. خودش بینیش رو گذاشت کنار سرم و بو کشید. - کی گفته من طلاقت میدم؟ این حرف کیه. - خب. من خونبس تو شدم یادت رفته؟ شب اول گفتی ببین زن، تو رفیقمی منم رفیقت. ایدا هم دوست دخترت. - من غلط کردم بغلش کردم. - تو بغلش کردی منم مشکلی ندارم چرا بزرگ... یهویی بلند شد که نزدیک بود بیوفتم و اون روبه روبم ایستاد و داد زد: - من میخوام مشکل داشته باشی، میخوام بزنی تو صورتم میخوام قهر کنی چند روز بری تو اتاقت تا من بیام اشتیت بدم میفهمی؟ دلم لرزید ولی خب اون دوستم نداشت نه! از سر دوست داشتن هم باشه ما قانون داریم. - واسه چی؟ چیزی عوض نمیشه ما شرط گذاشتیم رفیق باشیم و بس...قانون بینمون... دستاش که دور صورتم قرار گرفتن لال شدم. زل زد توی چشمام و گفت: - قانون برای شکسته شدنه. مهر داغی روی لب هام نشست و... https://t.me/+hkkDjE9NiX1jMjQ0 https://t.me/+hkkDjE9NiX1jMjQ0 https://t.me/+hkkDjE9NiX1jMjQ0 https://t.me/+hkkDjE9NiX1jMjQ0 https://t.me/+hkkDjE9NiX1jMjQ0 https://t.me/+hkkDjE9NiX1jMjQ0 https://t.me/+hkkDjE9NiX1jMjQ0 https://t.me/+hkkDjE9NiX1jMjQ0 https://t.me/+hkkDjE9NiX1jMjQ0 https://t.me/+hkkDjE9NiX1jMjQ0 https://t.me/+hkkDjE9NiX1jMjQ0 https://t.me/+hkkDjE9NiX1jMjQ0

⁠ یه رمان عاشقانه با کلی پارت آماده. 730 پااااارت  😍😍 -️ایاز مَلِک؛ خان‌زاده‌‌ای مرموز که پسر نامشروع خان روستاست. مردی قدرتمند و جذاب. دیوارهای این جذبه و غرور با ورود دختر ترکمنی به زندگی آرومش تبدیل به دریایی طوفانی میشه. آیلار، دخترکی فراری که برای سرپناه داشتن حاضر به پرستاری از مادر کر و لال ایاز میشه. قصه‌ی جنجالی این دو تا از جایی شروع میشه که علا، رفیق صمیمی ایاز، راز سیاه خان‌زاده‌ی بزرگ رو برای آیلار فاش می‌کنه و … آخرای رمانه. اگه تا حالا نخوندیدش الان وقتشه😍😍 https://t.me/+z5k-XNKHXI0zMTI0 https://t.me/+z5k-XNKHXI0zMTI0 کارگر خونهٔ مادرم بود‌. یه دختر ترکمن ریزه‌میزه که سرتاپاش، از کیف گرفته تا کفشای پاشنه‌نوک‌تیز و کف‌قرمزی که پاش بودن، برند و مارک بود. یه #بی‌خانمان_لاکچری...  یه معما که وسوسه‌م می‌کرد با روش‌های خودم حلش کنم.