گوشه
حرف میزنم از یکسری نامکررات بیپیکر که واسم جالبه :/// . بدم نیومده اخیرا از ناشناس، توهم بیا یچی بگو؛ https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1422223-IlpPAif
إظهار المزيد244
المشتركون
+124 ساعات
+17 أيام
-230 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
من در مواقعی که خبر خوبی بهم برسه یه داد میزنم به منزله شادی و بعد زندگی عادی
یعنی راضیمها
30 ثانیه شادی کن، بسه دیگه!
مث امشب
بیا بنگر چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سرپوشیده
وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده ام با این پرستو ها و ماهی ها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
.
.
.
شب افتاده ست و من تاریک و تنهایم
در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند
پرستو ها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی
❤ 4
یک شعری از نصرت رحمانی هست.
یه شب نشئه و خراب خواب بوده و توی خواب کسی صداش میزنه که آی نصرت بیا نجاتم بده و "شتاب کن که به فریاد من رسی"
و خب در همون فضایی که توی خواب داشته شروع به حرکت میکنه و به تپهای میرسه و جنازهای که دستش از زیر خاک بیرون زده رو پیدا میکنه
و :