cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

|صدیقه‌مـرادی| HIV+

اچ‌آی‌وی مثبت از صدیقه مرادی❤️‍🔥 رمان‌های چاپ شده: سراب‌خیال؛ اقتباس و شش رمان در دست چاپ📚 «هیچ کدام از رمان‌های چاپی نویسنده فایل حلال و قانونی ندارند» ارتباط با نویسنده: https://instagram.com/__s.moradiii__

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
12 276
المشتركون
-2324 ساعات
+2997 أيام
+91030 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

میانبر پارت‌های رمان عاشقانه_اجتماعیHIV+❤️‍🔥
إظهار الكل...
می‌تونید به بخش‌هایی از رمان اچ‌آی‌وی مثبت، در پیج زیر دسترسی داشته باشید😍👇🏻 https://instagram.com/__s.moradiii__
إظهار الكل...
#پارت200 اچ‌آی‌وی مثبت #ص_مرادی می خواهد کرم پودر را روی پوستم پخش کند که این بار من مچش را می گیرم. لبخندش جمع می شود و منتظر نگاهم می کند. نگاهش هشدار دهنده است و من این را به خوبی متوجه می شوم! هشدار برای اینکه مبادا اشتباه کنم؛ مبادا خودم سنگ بر دیوار شیشه ای دنیایی بزنم که او برایم ساخته است. ـ اول باید پرایمر بزنم. مچش را رها می کنم و برای گریز از نگاه خیره اش حواسم را به پرایمر زدن می دهم. بلافاصله مشغول و سرگرم شده ام که می خندد. صدای خنده اش در گوشم نبض می گیرد! یک نبض کوبنده و قوی. ـ ترتیب رو نمی دونم؛ شاید چون تا حالا مجبور نبودم از این وسایل استفاده کنم. بر نمی گردم نگاهش کنم و از عمد کارم را هم نمی خواهم سریع انجام دهم. ـ حالا هم مجبور نیستی! بذار خودم آرایش کنم.
إظهار الكل...
#پارت199 اچ‌آی‌وی مثبت #ص_مرادی خودم را حبسِ یک دنیای شیشه ای می بینم... نمی دانم، می توانم امید داشته باشم به اینکه عاقبت یک روز شیشه بشکند یا باید باور کنم برای همیشه "آدمک" این دنیای شیشه ای شده ام! دستش که به طرف صورتم می آید، خط فکری ام هزار تکه می شود. گیج نگاهش می کنم؛ نگاه به او که قصد دارد از کرم پودر شروع کند. چشم در چشمم است وقتی بیشتر به طرفم خم می شود؛ وقتی صورتش نزدیک می شود به صورتم و وقتی لب هایش قبل از انجام کارش، بغل گوشم قرار می گیرد. ـ با من همراه شو! عقب می رود و ارتباط چشمی میانمان از سر گرفته می شود. لبخند می زند! لبخندی که ساختگی ست... لبخندی که سراسر فریب است و حقه! از من خواسته همراهش شوم؛ همراهش شوم در این نمایش...
إظهار الكل...
خلاصه ‌هر رو دو رمان چاپی خانم صدیقه‌مرادی در پیام ریپلای شده👆 میانبر پارت‌های رمان HIV+: https://t.me/c/1902917656/4204
إظهار الكل...
آخرش هم موهای دخترمون رو باز کرد🫠😂
إظهار الكل...
+HIV نویسنده: ص.مرادی https://instagram.com/__s.moradiii__ 🌑🥀
إظهار الكل...
ای عشق - داریوش و فرامرز اصلانی.mp38.12 MB
#پارت198 اچ‌آی‌وی مثبت #ص_مرادی _ به محض اینکه روی پوست زده بشه منافذ رو جمع می‌کنه و رنگ پوست رو اصلاح می‌کنه؛ اثر بخشی فوق‌العاده‌ای داره... حتی بدون کرم پودر هم می‌تونید استفاده‌اش کنید؛ روی پوست یه ظاهر شفاف و یک‌دست داره و برای کسایی که اهل آرایش کردن نیستن عالیه... بافتش رو می‌بینید؟ دستم را مقابل دوربین موبایل نگه می‌دارم و گریزان هستم از نگاه کردن به صورت خودم! _ آبرسان و روشن کننده هم هست؛ یه مدت که ازش استفاده کنید کاملا متوجه‌ی خاصیت روشن کنندگی که داره می‌شید. حتی بعد از یه مدت استفاده به طرز عجیبی منافذ رو هم کوچک می‌کنه... الان براتون روی پوست خودم تست می‌کنم که دقیق‌تر ببینید... مچم میانه‌ی راه و در هوا گرفته می‌شود! نگاهم شوکه و ناباور می‌چرخد به طرف او... با لبخند نزدیک‌تر می‌آید و چشمک می‌زند. _ صاحب کمپانی برند قرار نیست تا آخر لایو حکم یه گلدون رو داشته باشه! مچم را رها می‌کند و خیره در چشم‌هایم بلند می‌شود! خنده‌ام عصبی‌ست؛ گوشه‌ی پلکم می‌پرد و بدون اینکه نگاه از چشم‌هایش بگیرم می‌گویم. _ شما تا همین جا هم افتخار دادی؛ به نظرم تا آخر مثل یه گلدون پر گُل کنارمون باش تا منم روی کارم تمرکز داشته باشم. در دل اضافه می‌کنم؛ البته یک گلدان با گل‌های خاردار... لبخندش را حفظ می‌کند؛ حتی خیرگی نگاهش را، قدمی پیش می‌آید و به طرفم خم می‌شود. به طرف من که عصبی سر جایم بی‌حرکت مانده‌ام. _ نه دیگه؛ نشد! سورپرایز ادامه‌ی برنامه با من. قبل از اینکه عقب برود و در همان حالت خمیده‌ی خود؛ وقتی هر دو در کادر قرار داریم و صورت‌هایمان کاملا رو به دوربین است، موهایم را در یک حرکت باز می‌کند! بدون هیچ کشیدگی و دردی! آرام؛ ملایم و به‌یکباره! موهایم که غافلگیرانه اطراف صورتم می‌ریزد؛ خیره به چشم‌های درشت شده‌ام چند تار از موهایم را پشت گوشم می‌زند و لبخندش کاملا شبیه است به پوزخندی پر تمسخر! _ امروز تست و معرفی تک تک محصولات برند روی صورت نَوال خانوم با من. خب؟ شرایط عضویت در کانال وی‌آی‌پی HIV+❤️‍🔥👇🏻 لطفا قبل از واریز توجه داشته باشید؛ شما اگر پیج اینستاگرام نویسنده را فالو داشته باشید می‌توانید با تخفیف ویژه واریز داشته باشید. فقط بعد از ارسال فیش حتما یک اسکرین شات از پیج اینستاگرام نویسنده بگیرید و آیدی خودتون در اینستاگرام رو هم برای ادمین بفرستید. پیج اینستاگرام نویسنده: https://instagram.com/__s.moradiii__ «لطفا توجه داشته باشید که اگر پیج اینستاگرام نویسنده را فالو ندارید باید مبلغ کامل را واریز کنید.» 💄عضویت در کانالVIP رمان اچ‌آی‌وی مثبت: ۵۰هزارتومان همراه با تخفیف ویژ‌ه‌ی کسانی که پیج اینستاگرام نویسنده را فالو دارند: ۴۰هزارتومان 🌸واریز مبلغ؛ به حساب زیر: 6280231525399597 بانک مسکن به نام صدیقه مرادی شات واریز خود را به آیدی ادمین بفرستید: @admiiin_tariki_VIP
إظهار الكل...
#پارت197 اچ‌آی‌وی مثبت #ص_مرادی برای اینکه دوباره دچار اضطراب نشوم بر نمی‌گردم به طرف موبایل؛ بر نمی‌گردم تا احتمال چشم در چشم شدنم با شیدا و وحید هم صفر بماند. به جایش خودم را با میز بغل دستم سر گرم می‌کنم و وسایل روی آن... حتی حضور کیارش را هم نا دیده می‌گیرم. _ یه سورپرایز دیگه هم داریم؛ اون هم اینکه یکی از جدیدترین محصولات رو قراره قبل از ایونت و تو همین لایو رونمایی کنیم... آرام و بدون جلب توجه عمیق نفس می‌کشم و با برداشتن محصول مورد نظر از میان وسایل چیده شده‌ روی میز؛ بالاخره از سر ناچاری بر می‌گردم به طرف صفحه‌ی موبایل... زل می‌زنم به تصویر خودم؛ فقط به تصویر خودم... بی‌توجه به هر چیز دیگری روی آن صفحه... بهتر است با خود فکر کنم مقابلم یک آینه قرار داد؛ فقط یک آینه! دستم را بالا می‌آورم و سعی می‌کنم لبخندم واقعی به نظر برسد... _ کمپانی برند یه پرایمر خفن تولید کرده که فکر نمی‌کنم بعد از این رو دستش پرایمر بیاد! قراره آرایش امروز رو همراه با تست این پرایمر براتون انجام بدم. محصول مورد نظر را کاملا مقابل دوربین موبایل نگه می‌دارم و کلمه‌ها را تند تند از روی صفحه‌ی سیاه شده‌ی ذهنم می‌خوانم. _ علاوه بر اینکه بعد از استفاده از این پرایمر؛ یه آرایش یک‌دست و بی‌نقص داریم، خاصیت درمانی و مراقبتی بی‌نظیری هم داره! خودم را سر گرم استفاده از آن محصول می‌کنم و راضی از فرصت پیش آمده؛ کامل نگاه از صفحه‌ی موبایل می‌دزدم.
إظهار الكل...
#پارت196 اچ‌آی‌وی مثبت #ص_مرادی _ سلام! من نَوالم... صدایم می‌لرزد... کلمه‌ها را گم می‌کنم! ذهنم تبدیل می‌شود به یک صفحه‌ی سفید و تمام چیزهایی که باید بگویم را از یاد می‌برم! مضطرب و دستپاچه سر می‌چرخانم به طرف او که خونسرد دارد نگاهم می‌کند! نمی‌دانم چطور در تمام شرایط می‌تواند آرامش خودش را خوب حفظ کند! برایش چشم و ابرو می‌آیم؛ مانده‌ام چطور اشاره کنم و به او بفهمانم حرف‌هایی که به من دیکته کرده بودند را فراموش کرده‌ام که لبخند می‌زند! چشم از صورتِ حیرانم می‌گیرد و با لبخند به صفحه‌ی روشن موبایلم زل می‌زند. _ و من کیارشم... کیارش شایگان؛ صاحب کمپانی برند... هنوز خیره‌اش هستم؛ خیره به نیم رخش و تسلط پر غرورش روی تک تک کلمه‌ها! _ بالاخره بعد از این همه سال؛ رو به روی شما نشستم و دارم مستقیم باهاتون حرف می‌زنم. سرش می‌چرخد و با همان لبخند لعنتی‌اش نگاهم می‌کند! _ البته همراه با نَوال. آن‌قدر عالی اوضاع را مدیریت کرده؛ آن‌قدر خونسرد و در آرامش پیش رفته است که احساس می‌کنم دارم تحت تاثیرش قرار می‌گیرم! _ لایو امروز از همیشه متفاوت‌تره چون منم برای تست و معرفی محصول‌های آرایشی برند تو این لایو کنار نَوال هستم. در لحظه؛ به‌یکباره و ناگهانی تمام کلمه‌ها به طرف ذهنم هجوم می‌آورند!
إظهار الكل...
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.