𝑸𝒖𝒆𝒆𝒏 𝒐𝒇 𝒔𝒆𝑥🔞
22 082
المشتركون
-17224 ساعات
+1017 أيام
-1 27630 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
#خدمات_+18_کلینیک_لیزر🔞
-نازشو بمال برام فیلم بفرست ساناز شق کردم
با خوندن پیام آرش بین پاهام نبض زد و ناخودآگاه بهشت خیس مشتری رو مالیدم که پاهاشو جمع کرد و گفت:
-داری چیکار میکنی خانم؟
- عزیزم چند بار بگم کف پاتو بچسبون به هم!! میخوام بی حسی بزنم.
اخمی کرد و دوباره پاهاشو باز کرد که با دیدن دوباره بهشت صورتیش آب دهنمو قورت دادم
یکم ژل کف دستم ریختم و از کناره هاش شروع کردم و کم کم انگشتامو لایه بهشت داغش گذاشتم مالیدم که خیس شد و آب از سوراخش زد بیرون
-آههه....آخخ.....چرا شما...
- وا بده دختر تا جوری بهشتتو لیس بزنم که آبت مثل فواره بزنه بیرون....
خمار نگاهم کرد که بی معطلی زبونمو در آوردم و روی کلیتوریسش چرخوندم که......😱🔥
https://t.me/+i6r2xZW_wTQwYmQx
https://t.me/+i6r2xZW_wTQwYmQx
اپراتور لیزر هورنی که بیکینی همه ی مشتری هاشو میماله و......❌⛔️
51700
#خدمات_+18_کلینیک_لیزر🔞
-نازشو بمال برام فیلم بفرست ساناز شق کردم
با خوندن پیام آرش بین پاهام نبض زد و ناخودآگاه بهشت خیس مشتری رو مالیدم که پاهاشو جمع کرد و گفت:
-داری چیکار میکنی خانم؟
- عزیزم چند بار بگم کف پاتو بچسبون به هم!! میخوام بی حسی بزنم.
اخمی کرد و دوباره پاهاشو باز کرد که با دیدن دوباره بهشت صورتیش آب دهنمو قورت دادم
یکم ژل کف دستم ریختم و از کناره هاش شروع کردم و کم کم انگشتامو لایه بهشت داغش گذاشتم مالیدم که خیس شد و آب از سوراخش زد بیرون
-آههه....آخخ.....چرا شما...
- وا بده دختر تا جوری بهشتتو لیس بزنم که آبت مثل فواره بزنه بیرون....
خمار نگاهم کرد که بی معطلی زبونمو در آوردم و روی کلیتوریسش چرخوندم که......😱🔥
https://t.me/+i6r2xZW_wTQwYmQx
https://t.me/+i6r2xZW_wTQwYmQx
اپراتور لیزر هورنی که بیکینی همه ی مشتری هاشو میماله و......❌⛔️
👍 1
1 00320
-اومممم لای ک.صمم لیزر کن ساناز جون بدجوری خیس کردمم
چوچولمو میمالید و دستگاه رو روی بیکینیم میچرخوند
اه و ناله هام کل سالن رو گرفته بود که زبون ساناز روی ک.صم نشست
با حشر زیاد به موهاش چنگ زدم و ک.صمو به دهنش چسبودم
-اوممم بخور اهههه ساناز جنده اب ک.صمو بیاررر
با لذت سینه هامو تو مشتم گرفته بودم.و ک.صم دهن ساناز بود که صدای پسری از بالای سرم اومد
-میخوای ک.یر منم بره تو ک.صت؟!
با دیدن ک.یر کلفتش..🙈🔞💦
https://t.me/+i6r2xZW_wTQwYmQx
تریسام با اپراتور لیزر و دوست پسرش🙊🔞
👍 1
60720
1 60600
•| مذهبیِ شهوتے💦👅 |•
#پارت_41
موهام رو به چنگ کشیده بود و همچنان حالت داگی بودیم که گفتم: از کجا بلدی انقد خوب بکنی... فکر میکردم به جای سوراخ کو..نم بکنی تو سوراخ گوشم...
با نفس نفس گفت: تو این موقعیت چرا یادت افتاده اینو بپرسی...؟
- اخه مثلا بچه مثبتی اما یه طوری میکنی که اون همه دوست پسرم با روابط متعدد نمی کردن.
از کجا بلدی...نکنه زیر ابی می رفتی مثل الان؟
- خب ما هم یه جاهایی زیر ابی می ریم.
- پس همه اش خدا و پیغمبر میکنید واسه ما خودتون تپه نریده نذاشتید هان.
برم گردوند و کرد تو ک.صم.
- تو که نمیخواستی بدون کا..ندوم بکنی.
- حالا که ک.ص مجانی گیرم اومده حیفه از این فرصت استفاده نکنم...
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
دیگه طاقت نیاوردم و گفتم: آه...تند تر....
خندید.
- جوون...خوشت اومده.
- لاشی...عجب ک.ی.ر.ی داشتی و رو نمی کردی، اگه میدونستم جای دادن به کل پسرای دانشگاه فقط به تو میدادم.
- تو که تا یه دقیقه پیش به سالار می گفتی دول موشی.
- اوه اسمش سالاره...من می میرم براش.. آه بیشتر... بکن تا ته... چه میدونستم همچین چیزی لای پاهات قایم کردی...أه...
با خنده ضرباتش رو بیشتر کرد طوری که صدای شالاپ شلوپ برخورد پوست مونم بلند شد.
ازم کشید بیرون که معترض گفتم: آه...چرا کشیدی عقب تازه داشتم حال میکردم.
- برگرد میخوام از جلو ب.گامت.
با ذوق برگشتم و پاهام رو وا کردم براش...
- تو که نمیخواستی بدون کا.ندوم بکنی.
- حالا که ک.ص مجانی گیرم اومده حیفه از این فرصت استفاده نکنم.
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
پسر بسیجی دانشگاه سر مچ شون رو موقع سک.س گرفته حالا میگه اگه میخوای به کسی نگم باید منم با دختره س.ک.س کنم دختره هم مسخره اش کرد گفت تو بلند نیستی بکنی که با دیدن ک.ی.ر کلفتش برگاش ریخت و...💦🔞🫣🔥
1 60310
#Part_1
_اوممم تا حالا دوتا ددی منو جر نداده بودن اوممم اوووف ک.صم میخاااارهههه
شیخ داشت از جلو جرم میداد و بابایی از پشت ک.صمو میمالید و صدای شلپ شلوپ میکرد
از شدت شهوت پاهام میلرزید و باورم نمیشد دارم زیر بابایی و شیخ ک.ص و ک.ونم پاره میشه
_اههههه رفیق دخترتو گاییدم چه ک.ص آبدار و تنگی داره
بابایی با لذت رفیقشو پشتم فرستاد و منو روی خودش نشوند و سیلی به سینه های درشتم کوبید
_من میخوام دخترمو از ک.ص بکنم تو از کون بگادش
تا به خودم بیام هردو همزمان از عقب و جلو واردم کردن از شدت درد و لذت جیغ کشیدم
به معناب واقعی جر خوردم که بابایی سینه هامو تو مشتش چلوند و آه بلندی کشید
_تا مامانش نیومده باید دوتا ددی هاش آبشو بیارن نه رفیق؟
شیخ لبمو تو دهنش کشید و تلمبه هاشون همزمان شد و ناله بلندی کردم... دوتا ددی داشتن هم خیلی خوب بود.
-وااای من تشنمههه لطفا بهم آب بدید بابایی جونمم
شیخ پوزخندی زد و خودشو ازم بیرون کشید و زبونمو بیرون اوردم که خودشو به زبونم کوبید
چشمامو با لذت بستم لبمو گاز گرفتم که صدای در اومد و با وحشت به مامانم که لخت شد و جلو اومد...
https://t.me/+xKl8139U-tllOGY0
https://t.me/+xKl8139U-tllOGY0
https://t.me/+xKl8139U-tllOGY0
https://t.me/+xKl8139U-tllOGY0
https://t.me/+xKl8139U-tllOGY0
سکس گروپ بین دختر و دوتا ددی که مامان دختره هم بهشون میپونده🙈🔞💦
𝙎𝙚𝙭 𝙝𝙤𝙪𝙨𝙚🔞
بندازمت رو تخت خیمه بزنم روت، بیوفتم به جون لباتو کبودشون کنم🫦💦 این رمان مناسب همه سنین نیست🔞
👍 1
1 36420
س...ک...س عروس خانواده با پدر شوهرش🔞❌
بنری که میخونید، #پارتواقعیرمانه و دارای #محدودیت_سنی هست.
لطفاً با #احتیاط وارد شوید👇🆘 محتوای ذکر شده، مناسب بزرگسالان است:
- حتی باورت نمیشه که چقدر دلم میخواد همین حالا کی*رمو با تمام قدرت وارد جفت سو*راخات
کنم و اونقدر تلم*به بزنم که ک*ص و کو*نت سرخ
و کبود بشه!
آخی کشیدم و با دستام، با..سنش رو چنگ زدم. ناخنام رو تو پوست کو*نش فشار دادم و محکم، سمت خودم کشیدمش که کی*رش مستقیم لای چا.ک حساس ک*صم قرار گرفت.
- پس برای همین اینقدر داری دست دست میکنی واسه پا*ره کردنم؟
جون کشیده ای گفت و تو یه حرکت، کل کی*رش رو تو ک*صم جا داد که آه بلندی کشیدم و پاشنهٔ پاهام
رو به کمرش فشار دادم.
- آه! همینه! همینو میخواستم! جر..م بده مرصاد جون! ک*ص و کو..نمو با کی*ر کلفتت پا...ره کن
- چشم! شما امر کن عروس س*ک*سی و حش..ری من!
بلافاصله شروع کرد به وحشیانه تل*مبه زدن. کی*رش رو با هر بار ضربه داخل سو*راخم، تا نا*فم احساس میکردم و بدنم زیر تل*مبه هاش مثل ویبره میلرزید.
- خوبه ملیسا!؟ خوشت میاد داری زیر کی*ر پدر شوهر خودت گا*ییده میشی!؟
سرم رو تند تند تکون دادم و ناخنام رو از کمر تا شونه هاش بالا کشیدم و پشتش رو چنگ زدم:
- آه! آره آره! حالا میفهمم آرش قدرتش تو س*کس کردنو از کی به ارث برده! آخ! محکتر! دلم میخواد زیر ک*یرت یه جوری گا*ییده بشم که ک*صم خون بیفته مرصاد!
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
ملیسا، دختری که در غیاب شوهرش پدر شوهرش رو اغوا میکنه و باهاش همخواب میشه. اما بعد از اینکه زن جوون پدر شوهرش متوجه ماجرا میشه، با پدر شوهر و پدرزن شوهرش سه نفری❌❌
فقط یه دختر سڪسیُ حشـ.ری مثل من میتونه توی یک ثانیه ڪ.یر کلفتتُ بیدار کنهُ...🤤💦🔞
1 70010
00:05
Video unavailable
-با ک.صت بشین روی دهنم میخوام شیره وجودتو بکشم محیا...
-من... ر روم نمیشه دایی..
چنگ به ک.ون ژلهای دخترک زد و روی تنش کشید.
-حرف نزن وسط س.کس فقط باید چهارتا کلمه بشنوم، بگو بخور... بکن، بمال، محکمتر...
همینکه ک.ص خیس دخترک روی دهان مرد نشست، تهریشش تن دخترک را به قلقلک انداخت و با خجالت پایش را بست.
-پاتو نبند توله سگ... میخوام قشنگ زبون بکشم لای پاهات.
با اولین لیسی که غلام بین پای محیا زد...
https://t.me/+31NvvtaiShIzMDc0
https://t.me/+31NvvtaiShIzMDc0
#رابطه_داییناتنی_با_خواهرزاده🔞
2 00410