•°رمان سرنوشتم با تو بود🍫°•
﷽ رهایم کردی چون دیگر نیمه ی وجودت نبودم اما برای نیمه ی وجود کوچکت باز خواهی گشت من را نه ولی او را دوست خواهی داشت جانان من🍫☕️ ✍️🏻به قلم:آلما شایسته(آلما دانشمند) 📌برای رزرو تبلیغات و تبادل و وی آی پی رمان به این آیدی پیام بدید!!! @itsbluegirl
إظهار المزيد1 106
المشتركون
-824 ساعات
+2127 أيام
+17230 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
Repost from N/a
پسری که تو مافیا یکی از رعسای مهمه و بادیگاردش دختریه که دوسش داره💋💦
https://t.me/+1z8ZPXdDyo41NWQ8
24پاک
1300
Repost from N/a
مستر برای تنبیه اسلیوش اونو به زین اسب میبنده😱🥵
https://t.me/+cqB8hB0RwDI2MzBk
24پاک
꧁༒☬نامقدس/پیوند☬༒꧂
🖤رمان در بند تاریکی(کامل شده 🤍رمان نامقدس(کامل شده) به قلم Lord
https://telegram.me/BChatBot?start=sc-736489-uaZ6URg❤️رمان عشق دیرین( لینک چنل ناشناس) 🧡پیوند(۱۰/۳۰شب) به قلم Rose
https://t.me/harfmanrobot?start=17223477992700
Repost from N/a
#گییی💦
مشتی توی صورت سینا کوبید
_از هیرسا فاصله بگیر اون مال منه
سینا بهش حمله کرد
_این مال تو نیست دوست پسر من ازت متنفره
گریون و شوکه به دوتاشون نگاه کردم حالا چیکار کنم ؟
پسری که بین رییسش و دوست پسرش گیر کرده مجبور به انتخاب میشه🫦
https://t.me/+4QPJv-3hqek4ZTI0
https://t.me/+4QPJv-3hqek4ZTI0
2600
Repost from N/a
سلین و عماد از چند سال قبل عاشق هم بودن ولی طی اتفاقات گذشته سلین با خواهرزاده اون ازدواج میکنه، بعد فوتش میخواد که به خواستگاری عماد جواب مثبت بده که...❌
-گمشید از خونه من بیرون!
عماد پا تند کرد و رو به روی خواهرش ایستاد:
_تمومش کن خواهر من، تو که میدونی من چقد سلین رو میخوام... بذار ازدواج کنیم نوه توهم از تنهایی در بیاد، پدر بالای سرش باشه!
-پدر؟ پدر این بچه زیر خاکه، خواهرزاده توعه نامرد آقا عماد که حالا به زنش چشم داری.😱😱😱
سلین قدم تند کرده و روبه روی مادرشوهرش لب میزنه:
_این چه حرفیه میزنی مادرجون؟ ما قبلاً بهم علاقهمند بودیم و نشد که این عشق سرانجام بگیره ولی الان...
سیلی محکمی به صورت سلین زد و با بغضی که داشت خفش میکرد داد زد:
_دهنتو ببند زنیکه احمق!
شوهرت یه سال نشده مرده و حالا تو با داییش ریختی روهم؟ من به جهنم...
از روحش، بچش خجالت نکشیدی؟🔞🔞
-آبجی!
_اگر زنش بشی دیگه رنگ بچتو نمیبینی!
https://t.me/+eleWV-LB4EhiY2M0
۲۴
400
نفسای مرد از دیدن آتریسا توی اون لباس خواب کوتاه و خیره کننده تند شده بود و قفسهی سینش به شدت بالا و پایین میشد، دخترک که انگار حال اون رو فهمیده بود عمدا زبونی روی لبای سرخش کشید؛ رِوُن بی طاقت کمر دختر رو چنگ زد و دم گوشش حریص زمزمه کرد
- امشب مال من باش، تمام و کمال و بدون هیچ نه آوردنی، پیچ و تاب تنت هوش از سرم پرونده جوجه بغلی...هرچی حد و مرزه رو میخوام بشکنم، اجازه میدی؟
با باز و بسته شدن چشمای آتریسا مرد بدون تعلل دست به زیر پیراهنش برد و با خشونت شروع به لمس ممنوعههای بدنش کرد...
https://t.me/+7lqoOPVUrpUwMWY8
دختر کوچولوی لوندی دل یه آقای دورگهی ایرانی-مسکویی رو برده و اون مرد با دیدن هیکل رو فرمش تاب نمیاره و...🤭🔞
صبح پاک
2400
Repost from N/a
- شبا چیکار میکنید صداتون تا سر کوچه میاد؟!🔞💯
عصبی به مرد تخس روبه روم خیره شدم و آروم لب زدم:
- همش تقصیر توعه ها من کاری نکردم!
قه قه ایی میزنه و روبه پیرزن فضول میکنه میگه:
- حاج خانوم شما مشکل داری من کاری میکنم همسرم از لذت جیغ بزنه؟!
پیرزن بهت زده و با صورتی قرمز خیره شد و گفت:
- حیا کن پسر جان عفت کلام داشته باش میخوای زنتو بکنی دیگه برا چی به من میگی؟!
خندید و من هم ریز ریز داشتم میخندیدم که گفت:
-حاج خانوم نکنه حاجی شبا خستت میکنه ناقلا؟!
پیرزن چنگی به صورتش زد و...
https://t.me/+5ZCcf0bcVE0zZTI0
https://t.me/+5ZCcf0bcVE0zZTI0
من حرفی ندارم پسره داستانمون خیلی رو داره😂❌
3000
Repost from N/a
- زن من غلط میکنه تو محل کارش تاب بالا نافی میپوشه!🚷❌
ديوونه وار به سمتم هجوم اورد و گلومو با دستش گرفت خفه غرید:
- تو میخوای منو دیونه کنی؟
اون حرومزاده گوه میخوره تورو نگاه میکنی!
- تو که برات مهمه من چی میپوشم یا نمیپوشم، به این فکر کردی خودت چرا به زندگیت به زنت اهمیت نمیدی؟!
- آخه زنم برای من زنانگی نداره!
بلده برای مردای هیز دلبری....
- بی غیرت، من زنانگی ندارم منی که دو ماهه بچتو تو شکمم حمل میکنم؟!
https://t.me/+2ZrYEVMYh6M4MWRk
https://t.me/+2ZrYEVMYh6M4MWRk
#اخطار_ورود_افراد_18_سال❌
3000
Repost from N/a
✨جادوگر اعظم ✨ the great wizard+#خاطراتتو رها کن سلن. بقدری احساس فشار میکردم که #فوری گفتم: -رهاشون #کردم،نمیخوامشون.همش مال خودت. ❌ بلافاصله بعد از اتمام جمله ام #نوری که ازم تابیده میشد بشدت به سمت او کشیده شد. 🪄 اویی که نمیدانستم ادم است یا #پری! #ناگهان پر از غم شدم. از دست دادن خاطرات بد مگر نباید به آدم احساس #خوشایند بدهد؟ پس چرا بی نهایت احساس #غم میکنم؟ از فشاری #که به بدن بی وزنم وارد میشد روی زانوهایم افتادم و به زمینِ بی رنگ #چنگ انداختم.🤚🏻 چرا در این شرایط یاد #معمای آربوس افتادم؟ {+اون #چیه که با گذر زمان تموم میشه اما از بین نمیره؟ -زمان باعث تموم شدن #عمر میشه اما چیزی که هیچ وقت با گذر زمان از بین نمیره خاطرات اون #عمریه که تموم شده!} جادویی ترین رمان تلگرام استارت خورد😭🔥🤌🏻 با صد پارت آماده🥲 نویسنده:lili https://t.me/+g8LUuy2BsqFiODM0 https://t.me/+g8LUuy2BsqFiODM0 https://t.me/+g8LUuy2BsqFiODM0 https://t.me/+g8LUuy2BsqFiODM0
جادویی✨فانتزی✨ماجراجویی✨معمایی24پاک
3600
Repost from N/a
رمانی #خاصومتفاوت
یه #ازدواجزورکی که نتیجه اش یه بچه اس😻بچه ایی که فقط باباش آریا ازش خبر داره🥴 ولی چجوریه که مامانش یعنی مهلا بی خبره که بارداره....😻
متفاوت ترین رمان آنلاین با خوندن پارت اولش عاشقش میشی😻
بیا بقیه اش و این پایین بخون...
https://t.me/+XRkCc5RZWiQwYmI8
https://t.me/+XRkCc5RZWiQwYmI8
https://t.me/+XRkCc5RZWiQwYmI8
24پاک
3700
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.