کتاب صوتی راه اسان مطالعه
380
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-37 أيام
-330 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
Repost from بانک کتاب صوتی
Photo unavailableShow in Telegram
کتاب صوتی
#تهران_قدیم
اثر:
#ناصر_نجمی
باصدای: جواد شهبازی
5 فایل صوتی
#معرفی_و_ارائه_کتاب
این کتاب جذاب در بارة تاریخ تهران از جمله مطالب و موضوعات زیر را در بر میگیرد: تهران چگونه تهران شد؛ تهران به روایت بیگانگان؛ توپخانه، مرکز تهران؛ شمسالعماره و ماجراهایش؛ ارگ سلطنتی و ویژگیهایش؛ گوشههای از زندگی مردم طهران؛ پوشاک مردم طهران؛ از کجاوه و پالکی تا ماشین دودی و اتومبیل؛ طب و درمان در تهران قدیم؛ تفریحات و سرگرمیهای مردم تهران و …
@soutidastan
#نمایش_رادیویی 📺📚
جیبی پر از دانههای چاودار
✍اثر: #آگاتا_کریستی
📝آقای فورتسکیو که مردی بسیار ثروتمند است در دفتر کار خود دچار مسمومیت می شود و فوت میکند. وی با همسر دومش (ادل) و دخترش «الین» و پسر بزرگش «پرسیوال» زندگی میکرد.
پزشکی قانونی اعلام می کند که مرگ فورتسکیو بر اثر مصرف توکسین بوده و احتمالاً به همراه صبحانه این سم به او خورانده شده است.
آنچه در این میان عجیب و غیرعادی است، دانههای چاوداری است که آقای فورتسکیو به هنگام مرگ در جیب کت خود داشته است. سروان «نیل» که مأمور رسیدگی به این پرونده است ابتدا به خانم ادل همسر دوم مقتول مظنون میشود، اما اتفاقی می افتد که تمام فرضیه های او را به هم می ریزد. خانم ادل بر اثر سیانوری که در فنجان چایش ریخته شده میمیرد...
@soutidastan
attach 📎
📗#دوازده_داستان_سرگردان
✍#گابریل_گارسیا_مارکز
📝#بهمن_فرزانه
🎙#نوشین_فراحمدی
پایان
#کتاب_های_دوست_داشتنی_من
@nazaninenshaei
🙏 2
Photo unavailableShow in Telegram
📗#دوازده داستان سرگردان
✍#گابریل گارسیا مارکز
📝#بهمن فرزانه
🎙#نوشین فراحمدی
سه داستان از این مجموعه
🔸اتومبیل مشکی
🔸قدیسه
🔸کسی این گلهای سرخ را بهم ریخته
گابریل گارسیا مارکز نویسنده نامدار آمریکای جنوبی و خالق پدیده منحصر به فرد صد سال تنهایی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ١٩٨٢ که بیشک برای خوانندگان علاقهمند به رمان نامی آشناست ، اینبار با نوشتن ١٢ داستان کوتاه سعی در پدیدآوردن فضایی جدید برای خوانندگانش دارد.
کارمند بنگاه کفن و دفن، چنان سر وقت آمد، که ماریا دوش پرازرش، هنوز قطيفه به تن داشت و بیگودی های سرش را هم باز نکرده بود. فقط فرصت کرد گل سرخ به پشت گوش بزند؛ تا چهره اش، آن طور که حس می کرد، نباشد. در را که باز کرد؛ از ریخت و قیافه اش خیلی بیشتر بدش آمد. برخلاف انتظارش، مردی با قیافه شوم تجار مرگ، پشت در نبود؛ جوانکی بود خجالتی با کت چهارخانه و کراواتی با پرنده های رنگارنگ ..
#کتاب_های_دوست_داشتنی_من
@nazaninenshaei
🙏 1