BARBLO
🍷 بـــــــــــاربـــــــــلـــــــــو 🍷 (الههیپاکیوزیباییکهخیانتکاروشیطانیمیشود) 🍷نویسنده: نیلا.د.ب این رمان مورد تایید انجمن نویسندگان ایران قرار دارد و هرگونه پخش و نشر آن پیگرد قانونی دارد🚫 https://telegram.me/BChatcBot?start=NilaDB
إظهار المزيد1 747
المشتركون
-224 ساعات
-157 أيام
-10230 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
Repost from N/a
00:02
Video unavailableShow in Telegram
_ تو واقعا همه چیمو #دیدی؟💦🫦
+ خب، تو اون #لحظه نمیشد #کاریش کرد!
با #بغض زانوهامو #بغل کردم و گفتم:
_ تو حتی منو #دوست نداری بعد لخ*تمم #دیدی... .💔❄️
+ یوکی... .
_ نمیخوام #چیزی بشنوم، برو #بیرون!
بلند شدم تا #هلش بدم که یهو #حوله از دورم افتاد و #بدن بر*هنهام نمایان شد.🔥
_ هیییین!!! نگاه نکن!🫧
همین که #خواستم خودمو بپوشونم روی #تخت هلم داد و روم #خیمه زد:🙊
_ هیچوقت نگفتم #دوستت ندارم!💢🌪
به دنبال #حرفش پاهامو بین #پاهاش قفل کرد و ...🔞🙈
⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹ ⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹
https://t.me/+h0czyqn_5xVjNmU0
https://t.me/+h0czyqn_5xVjNmU0
https://t.me/+h0czyqn_5xVjNmU0
⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹ ⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹ ִֶ⊹
🧧 #پری_کوهستان
24پاک
anime-anime-kiss.mp40.18 KB
Repost from N/a
00:02
Video unavailableShow in Telegram
مامان منو نازدار امشب تو اتاق خودم میخوابیم
بعد رو به من کرد و با چشمک گفت مگه نه؟
نگار رفتاراش چند وقتیه عجیب شده
لحافطو برداشت و گفت: دنبالم بیا دختر عمه
رفتم داخل اتاقش که یهو درو بست و اومد سمتم
پاشو محکم وسط پام فشار داد که اه غلیظی کشیدم..
ولی متعجب داشتم نگاش میکردم
نگار چرا داشت اینکارو میکرد.
اروم دم گوشم زمزمه کرد:
_امشبو میخام باهات حال کنم دختر عمه
خیلی مستم امشب بدجوری داغونم
قول میدم بهت خوش بگذره توام لذت ببری🤤
لباس داغشو روی لبام گذاشت و.💋😋
سرشو تو گودی گردنم برد و زبونشو زیر گردنم کشید و دستشو گذاشت روی....🤤🍑💦
https://t.me/+KGJevn6MeGA1YzNk
https://t.me/+KGJevn6MeGA1YzNk
https://t.me/+KGJevn6MeGA1YzNk
نگار که با دختر عمه هم دانشگاهیش سعی میکنه رابطه برقرار کنه یه شب باهاش سک.س میکرد که مامانش میاد و...😈🔞💦
24پاک
kisses-love-you.mp40.78 KB
Repost from N/a
مامان منو نازدار امشب تو اتاق خودم میخوابیم
بعد رو به من کرد و با چشمک گفت مگه نه؟
نگار رفتاراش چند وقتیه عجیب شده
لحافطو برداشت و گفت: دنبالم بیا دختر عمه
رفتم داخل اتاقش که یهو درو بست و اومد سمتم
پاشو محکم وسط پام فشار داد که اه غلیظی کشیدم..
ولی متعجب داشتم نگاش میکردم
نگار چرا داشت اینکارو میکرد.
اروم دم گوشم زمزمه کرد:
_امشبو میخام باهات حال کنم دختر عمه
خیلی مستم امشب بدجوری داغونم
قول میدم بهت خوش بگذره توام لذت ببری🤤
لباس داغشو روی لبام گذاشت و.💋😋
سرشو تو گودی گردنم برد و زبونشو زیر گردنم کشید و دستشو گذاشت روی....🤤🍑💦
https://t.me/+KGJevn6MeGA1YzNk
https://t.me/+KGJevn6MeGA1YzNk
https://t.me/+KGJevn6MeGA1YzNk
نگار که با دختر عمه هم دانشگاهیش سعی میکنه رابطه برقرار کنه یه شب باهاش سک.س میکرد که مامانش میاد و...😈🔞💦
18پاک
Repost from N/a
00:07
Video unavailableShow in Telegram
_ آراکیتا سان، اگه تو #گرگی پس چرا منو #نمیخوری؟🫦
صداشو بالا برد و #غرید:💢
_ #خفه شو، چرا باید همچین #کاری بکنم؟
#کیوت بازی درآوردم و گفتم:🫧
_ چون #خوشمزهام!
#لپهاش گل انداخت ولی بازم #حرصی داد زد:💥
_ به درک! انقدر #مزخرف نگو!🌪
زیپ #لباسم رو تا #نافم پایین کشیدم که #سینههای بزرگم بیرون افتاد.💦
شوکه و #خجالت زده روشو برگردوند که #سینههامو تکون دادم و آروم #لب زدم:🔥👄
_ نمیخوای #امتحانش کنی؟ خیلی #نرم و پفیه!☁️🫧
یهو #چنگی به لباسم زد و تو تنم #جرش داد... 🔞
+ #لعنت بهت دختر آبی! قول میدم #چیزی ازت نمونه‼️
𓏳݂𔘓𓏳݂𔘓𓏳݂𔘓𓏳݂𔘓𓏳݂𔘓𓏳݂𔘓𓏳݂
https://t.me/+h0czyqn_5xVjNmU0
https://t.me/+h0czyqn_5xVjNmU0
https://t.me/+h0czyqn_5xVjNmU0
𓏳݂𔘓𓏳݂𔘓𓏳݂𔘓𓏳݂𔘓𓏳݂𔘓𓏳݂𔘓𓏳݂
🪭 #پری_کوهستان 🧧
18پاک
animekiss-kiss.mp41.12 KB
Repost from N/a
_ چرا توام اومدی #حموم؟💦
+ این طبیعیه که دوتا #مرد با هم #حموم کنن!🧼🫧
مردد قدمی به #عقب برداشتم:
_ ولی #جونتا، آخه تو... . 🫣🤤
دستشو رو #کمرم گذاشت و خودشو بهم #چسبوند:
- فرار نکن #کشیش کوچولو!📿 یه #امشبو با من باش. 🔞
_ چی داری میگی؟
بهم نزدیکتر شد و با چشمای #قرمز و #خمارش گفت:🩸🍑
+ #هاجیمه، تو خیلی #خوشمزه به نظر میای!
اون چش شده؟ قرارمون این بود که اون عاشق یه زن بشه نه من!💥😵💫🔞
سرشو تو #گردنم فرو برد و #زمزمه کرد:
_ چرا زودتر #نفهمیدم؟ تو همونی که ۷۰۰۰ سال #دنبالش بودم‼️💦😈
꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷
https://t.me/+h0czyqn_5xVjNmU0
https://t.me/+h0czyqn_5xVjNmU0
https://t.me/+h0czyqn_5xVjNmU0
🏮 #شیطان_میخواهد_عاشق_شود! 🏮
13پاک
Repost from N/a
00:18
Video unavailableShow in Telegram
🦄وای خسته شدم دیگه😭
💜بعد مدت ها گشتن امروز سکسی ترین چنل تلگرام گشتم☹️💔
https://t.me/+KGJevn6MeGA1YzNk
https://t.me/+KGJevn6MeGA1YzNk
🦄بلخره پیداش کردم بیاین بفرستم براتون انقدر مثل منه بیچاره نگردین🥺💔
💜یه چنل برای دخترای سکسی و هات
https://t.me/+KGJevn6MeGA1YzNk
https://t.me/+KGJevn6MeGA1YzNk
🦄منبع رمان های ممنوعه ی تلگرام❤️🔥🔞
💜بچه مچه نیان ها رمان هاش صحنه داره 🦦
https://t.me/+KGJevn6MeGA1YzNk
🦄اخرین باره لینکو میذارم💥
13پاک
2.54 MB
🍷 بـــــــــــاربـــــــــلـــــــــو² 🍷
#پارت101
«آسمئودئوس»
در شک فرو رفته بودم! چرا؟
مگر خودم همین را با جسارت از او نخواسته بودم، پس این حیرت و این حس عجیب چه بود که در وجودم میپیچید.
لبهای نرمش حس قلقلکی را درونم تزریق میکرد که تا به حال نظیرش را حس نکرده بودم...
یا بهتر بود بگویم که برای اولین بار !
آرام جدا میشود و رویش را به سمتی دیگر برمیگرداند.
کمی فاصله میگیرم، آب دهانم را قورت میدهم و سعی میکنم چند بار نفس بکشم تا بتوانم دوباره اوضاع را به دست بگیرم.
به سمتی که کلاوس ایستاده بود برمیگردم و وقتی نمیبینمش، مطمئن میشوم که موفق شدهام.
موفق شدهام تا کمی بسوزانمش از اینکه نیامده حتی معشوقهاش را تصاحب کرده بودم.
خوب بود، همه چیز برایم عالی پیش میرفت.
به سمت شاهزاده آورینا برمیگردم و مغموم میبینمش...
میدانم که او را مجبور به این کار کرده بودم که دوست نداشت اما جز این چارهای برایش نبود...
یعنی برای هر دوی ما!
- تا درون اقامتگاهت همراهیت میکنم.
صدایم را که میشنود به سمتم برمیگردد و من به چشمانش که انگار هالهی اشک درونش بود، خیره میشوم.
لبهایش تکان میخورند و بعد صدایش را میشنوم.
- تا کجا و چه زمانی قراره این کار رو انجام بدیم؟
آرام میخندم و سرم را تکان میدهم.
انگار شاهزاده قصر بهای سنگینی را پرداخت میکرد. چون برای فرار از معشوق اجباری ولیعهد بودن به برادر نامشروعش پناه برده بود.
- تا زمانی که شاهزاده آورینا از قصر جهنم بیرون بره و فرمانده ارتش انتقامش رو بگیره.
چیزی در جوابم نمیگوید و فقط به راه میافتد.
پشت سرش با فاصله و آرام میروم.
طوری که احساس ناامنی نکند و بتواند به من اعتماد کند.
او تنها راه من برای رسیدن به هدفهایم بود و از او دست نمیکشیدم.
او را که به اقامتگاهش میرسانم به سمت مکان فرماندهی میروم و با حجم عظیمی از نامههایی که از مرز رسیده مواجه میشوم.
یکی را باز میکنم و مشغول به خواندن میشوم که باعث حیرتم میشود.
سپاهی بزرگ از لشکریان تئودوریک ایتالیا در راه حمله به مرزهای روم بودند و این اصلا برای من خوشایند نبود.
«‹ @Barbloromans ›»
Repost from N/a
😈اخ اخ یه خبر دارم اصلا طلا👀
😈به همه نمیگما فقط به بهترین ها میگم اگه بهترینی بخون ادامه رو😼
https://t.me/+KGJevn6MeGA1YzNk
https://t.me/+KGJevn6MeGA1YzNk
😈یه رمان پیدا کردم مخصوص هات های تلگرام 😻
😈خیس کننده ترین رمان ᥣgᑲ𝗍 خوراک شبای که تنهایی🙈
😈بهترین نویسنده ی رمان تلگرام این بار رایگان رمانشو گذاشته 🔥🤤
😈فقط برای پنج نفر رایگانه بدو برو تا جزو اون پنج نفر باشیی🥳
یه رمان سک.سی لزبین خفن🔞🔥
https://t.me/+KGJevn6MeGA1YzNk
https://t.me/+KGJevn6MeGA1YzNk
😈خفن های اینجا کجان؟ 🤔
24پاک
#سک.سی #هات #عاشقانه #اجباری
Repost from N/a
با دوچرخههامون در حال #رقابت بودیم. همین که کنار #مانامی رسیدم،
زیپ لباس #دوچرخهسواریش رو تا آخر پایین کشید.🤤❤️
با بهت به عضلاتش #خیره شدم و کم کم آب #دهانمم سرازیر شد.😋
_ جوون! #جیگرم چه بدنی داره!🤤 همچنین خاک بر سرِ چشم چرونم!
یهو متوجه من که #هیز به بدنش خیره شده بودم، شد👀 و با لبخند #کیوتی خودش رو بهم نزدیکتر کرد.
_ عه، کجا داری میای؟!🫣
دستش رو از پشت دور کمرم حلقه کرد🫢 و با لبخند مرموزی پرسید:
- داشتی منو دید میزدی؟😏
♧✧♧✧♧✧♧✧♧✧♧✧
https://t.me/+h0czyqn_5xVjNmU0
https://t.me/+h0czyqn_5xVjNmU0
https://t.me/+h0czyqn_5xVjNmU0
♧✧♧✧♧✧♧✧♧✧♧✧
#دختره تو مسابقه دوچرخهسواری #پسرها شرکت میکنه! ببین چه کارها که نمیکنند!😰🔞
24پاک
Repost from N/a
ولم کن کثافط چقدر تو ببشعوری بی ناموس
_ایسو خفه میشی یا خفت کنم
الکی تقلا نکن امشو باید زیر من باشی تا عشقت با چشاش ببینه زنش داره زیرم جون میده
_حیوون .من بمیرم بهتره ازینه ک دست یه کثافطی مثل تو بهم بخوره
_یا نه بهتره پخش زنده بگیرم باگوشی تا اراد ببینه چطوره؟
توام یه خورده دیگه بخور که مست شی که امشبو خیلی نیاز دارم بهت...
داشت میومد نزدیکم که داد زدم:
_به قران یه قدم دیگ بیای با همین چاقو میزنم رگمو...
_گوشیشو دراورد و رفت دروقفل کرد
زنگ زد به اراد و گفت :
_بیا تلگرام خانومیتو ببین و گوشیو قطع کرد...
نزدیکم شد و من رفتم سمت چاقو که برش دارم که تو یه حرکت...😱🔞😭
https://t.me/+Q-XV4uymLPs1OTM0
https://t.me/+Q-XV4uymLPs1OTM0
https://t.me/+Q-XV4uymLPs1OTM0
دختره شب عروسیش دزدیده میشه و رقیب شوهرش میخاد بهش تجاوز کنه فیلم میگیره و برای شوهرش میفرسته💔💦🚷
18پاک
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.