𝐴𝑟𝑡𝑠 𝑂𝑓 𝑀𝑖𝑑𝑛𝑖𝑔𝒉𝑡
Enter the mind of the psychopath. 𝓜 : https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-386096-6mx5ch6 | @Deprimit | - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - MOͥRDͣAͫR - - - - ⓘ This is my cemetery.
إظهار المزيد108
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
-130 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
این جگر خون شده دیگر مرهم نمیشناسد.
دیگر داغ عشق بر سردی و بی حسی او اثر نخواهد کرد.
دیگر بانگ شادی را نخواهد شنید.
چنین است رسم ایام با مرغ سپید بال وفا. میسوزاند، بلکه از آتش هم سوزانده تر بال و پر آن درمانده را.
چنان ضربتی بر پیکره او میزند که دیگر یک نسیم ملایم تبدیل به شلاقی سرد برای او میشود.
آن مرغ محزون دیگر میل و رغبتی به پرواز ندارد چون بالی برایش نمانده. او دیگر رخ و جمالی ندارد و گویی مرگ در کالبد کالبد نیمه جان و مغزش در تلاطم است.
#مردار
🕊 3💊 1
شد خزان گلشن آشنایی
بازم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم جز بدعهدی و بیوفایی
با تو وفا کردم تا به تنم جان بود
عشق و وفاداری با تو چه دارد سود
آفت خرمن مهر و وفایی
نوگل گلشن جور و جفایی
از دل سنگت آه
دلم از غم خونین است
روش بختم این است
از جام غم مستم
دشمن میپرستم
تا هستم
تو و مست از می به چمن چون گل خندان
از مستی بر گریهٔ من
با دگران در گلشن نوشی می
من ز فراقت ناله کنم تا کی
تو و می چون لاله کشیدنها
من و چون گل جامه دریدنها
به رقیبان خواری دیدنها
دلم از غم خون کردی
چه بگویم چون کردی
دردم افزون کردی
برو ای از مهر و وفا عاری
برو ای عاری ز وفاداری
که شکستی چون زلفت عهد مرا
دریغ و درد از عمرم
که در وفایت شد طی
ستم به یاران تا چند
جفا به عاشق تا کی
نمیکنی ای گل یک دم یادم
که همچو اشک از چشمت افتادم
تا کی بی تو بود از غم خون دل من
آه از دل تو
گر چه ز محنت خوارم کردی
با غم و حسرت یارم کردی
مهر تو دارم باز
بکن ای گل با من
هر چه توانی ناز
کز عشقت میسوزم باز
💊 2🕊 1
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.