پیغام آشنا - ناصر دانشفر
6 308
المشتركون
+4124 ساعات
+1977 أيام
+24230 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
از نگاه یاران
ترس
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
✍ احمد زیدآبادی
من سال ۱۳۸۴ رأی ندادم، چون از محمود احمدینژاد نمیترسیدم. سال ۱۴۰۰ رأی ندادم، چون از مرحوم سید ابراهیم رئیسی نمیترسیدم. دور اول انتخابات ۱۴۰۳ رأی ندادم، چون از محمدباقر قالیباف نمیترسیدم. واقعیت اما این است که الان از تیم سعید جلیلی میترسم!
ترسم، ترس شخصی نیست، از آیندهٔ این کشور و جامعه است. ممکن است برخی بگویند؛ از چه میترسی؟ مگر از این بدتر هم میشود؟ در جوابشان میگویم، من در این شش دهه عمری که از خدا گرفتهام، از تحولات روزگار یک درس بزرگ آموختهام و آن درس این است که بدی و بدبختی و رنج و فلاکت ته ندارد! وضعی که در آن به سر میبریم بدترین نیست که گمان شود بدتر از آن امکان ندارد! هنوز چیزهای بسیاری برای از دست رفتن وجود دارد. آن چیزها تا وقتی هستند به چشم نمیآیند، وقتی از دست میروند رنج فقدانشان چون خاری در چشم میخلد
آدرس کانال 👇
@peyghameashna
👍 31👎 7
01:10
Video unavailableShow in Telegram
محسن برهانی:
فرق است بین آنکه اکنون فهمیده است که اشتباه کرده بود و اقدامات فعلی علیه دختران و زنان را محکوم میکند و آنکه هماکنون فکر میکند با داغ و درفش و عمق_راهبردی میتواند سبک زندگی و پوشش را تحمیل کند.
✍ ناصر دانشفر
به گریههای این دختر افغان نیک بنگرید. من نیک میدانم که زنان و مردان ایران شجاعتر از آنند که امثال جلیلی بتوانند با باورهای خویش آنان را به عقب برند و افغانستانی جدید بسازند،یا در این سرزمین پادگان کره شمالی دیگری بنا کنند.
اگر جلیلی بخواهد که با مسئلهٔ حجاب اجباری، با همین دیدگاه فناتیک نیز وارد گود مبارزه با بانوان شود،شک ندارم که بازنده خواهد شد و ثمری از اعمال این راهبرد نخواهد برد.
اما مردم، چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی،ما در زمان پزشکیان هم میتوانیم به مقابله با حجاب اجباری برویم و در زمان جلیلی هم دستمان بسته نیست. اما یکی ممکن است با احتمالی بسیار کم، بتواند به کمک ما مردم بیاید، اما یکی علناً میگوید که باید به عمق راهبردی این نگرش توجه کرد و بنا دارد با داغ و درفش هم که شده، چادر بر سر زنان کند،اگر هزینهها یکسان است، رای ندهید.
آدرس کانال 👇
@peyghameashna
6.67 MB
👍 21❤ 2👎 1
از نگاه یاران
این سنگانداز نیست، خود سنگ است
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
✍ محمد یار احمدی
من مدتی با نشریه راه (وحید جلیلی، برادر سعید) همکاری داشتهام؛ این همکاری پس از اخراج او از سوره و علاقهمندی به آن تصویر عدالتخواه و شورشیاش بود. ولی آنچه از نزدیک از او و اطرافیانش تجربه کردهام را میتوانم در واژهی «عقده» خلاصه کنم.عقده از بچه تهران، عقده از بچه قرتیها، عقده از آدمهای خوشپوش، عقده از زیبایی، عقده ...، عقدههایی که اگر قرار نبود بر ما حاکم شوند میشد برایش دلسوزی کرد.
ولی امروز این عقدهایها از تیمارگاه گریختهاند و قرار است همچون لشکر گیلیاد بر ما حاکم شود و پادآرمانشهر را بنا کنند.من هنوز آن ساعات بازجویی در اتاق مراجعین وزارت اطلاعات مصلحی به دلیل مطلبی که در نقد جلیلی (به عنوان کاندیدای انتخاباتی) نوشته بودم را فراموش نمیکنم. از آن لحظهای که بازجو لباس کارش را پوشیده وارد اتاق شد. لباسی کثیف که یک دکمهاش را با سنجاق بسته بود. از اتاق کناری...ضجهی زنی در حال التماس شنیده میشد. فضا به قدری عجیب بود که از لحظه اول گمان میکردم در نمایشم، صدا صوتی ضبط شده است و این لباس هم لباس کار نمایشی است و جدیاش نگرفتم. کدام احمقی باور میکند، کارمند وزارتخانه با این ظاهر زباله سرکار برود. همین باور و پررویی عصبانیاش کرده بود.فریاد میکشید تو به چه حقی به دبیر شورای امنیت ملی نقد کردی؟ تو اصلا کی هستی که به خودت اجازه میدی نقد کنی؟ دوبار برگهی تعهد و اعتراف را پاره کرد تا به سومی راضی شد.با خشم خارج شدم و به اولین نفری که زنگ زدم رفیقم -خواهرزادهی سعید جلیلی- بود. هنوز چیزی نگفته از پشت تلفن میخندید. میدانست کجا بودم؛ لازم نبود بگویم.
فرستادن آدمها در آن موقعیت کابوسگونه تبدیل به تفریح اطفال ستاد انتخاباتی دبیر شورای امنیت ملی شده بود. سایکوپتهای کوتوله.شاید اصلاحطلبهای جوان شما را از توصیف جلیلی بترسانند و در تصویر پادآرمانشهری او بدمند.
ولی من شما را از یک جلیلی تخیلی نمیترسانم؛ من تنذیر کابوسی که ذرهای از آن را لمس کردهام را میدهم. جلیلی و حکومتش واقعا ترسناک است: حاکمیت خودشیفتههای سایکوپت ترسناک است.
دقایقی پیش آقای دکتر ابولفضل ولوی -خواهرزادهی آقای دکتر سعید جلیلی- تماس گرفت و بعد از سالها ادعا کرد که آن بازجویی محصول شوخی (با ادبیات «اوسکول کردن») دیگر دوستانی از جمله همسایه و رفیق سابق ما و همدانشگاهی آقای جلیلی، دکتر مجید بذرافکن -معاون فرهنگی سپاه- بوده است.اینقدر این ادعایی که امشب پشت تلفن کرد عجیب بود که یادم رفت که گفت «برای خودت پرونده درست نکن».
خلاصه اگر سکوت طولانی داشتم در جریان باشید چه اتفاقی ممکنه افتاده باشه؛ امید که تا جمعه بیرون باشم بتونم به خداحافظی با این جریان رای بدم.
آدرس کانال 👇
@peyghameashna
👍 28
00:38
Video unavailableShow in Telegram
معترضان از جناح چپ در میدان جمهوری پاریس تجمع کردند، این امر پس از آن صورت گرفت که مارین لوپن در دور اول انتخابات پارلمان فرانسه در صدر نظرسنجیها قرار گرفت.
✍ ناصر دانشفر
میگویند که ما را از لولوی جلیلی نترسانید. برای گرفتن رأی از ما بگویید چه در چنته دارید؟ نشان دهید چه توانی برای تغییر دارید؟
این سخنی به غایت درست و منطقی است. اگر پزشکیان در اقناع مردمان و اثبات توانمندی خود ناکام باشد، نباید متوقع بود که مردم به دلیل بغض جلیلی، او را راهی پاستور کنند.
اما نکتهای هست که ما مردم نیز نباید از غافل شویم و آن این است که آیا این مرد همان است که جناح مقابل او ترسیم مینماید؟
اگر جلیلی
- دیو دو سر است و با افکار خود بناست ما را به ماقبل تاریخ هدایت بنماید،
- در سمت بازرسی وزارتخارجه هم زندان دائر کرده،
- ذوالنوری، این مجسمهٔ ارتجاع هم از این موجود هراس دارد و گفته که قاسم سلیمانی هم حاضر به کار با او نبوده،
- با ایفای نقش منفی در کرسنت، برجام و... منافع ملی را بر باد داده
من با کدام دلیل عقلی نباید از او هراس داشته باشم؟
رویکرد مردم فرانسه در قبال لوپن درس خوبی برای ماست.
آدرس کانال 👇
@peyghameashna
11.44 MB
👍 16👎 2
چرا رأی ندادم و چرا رأی میدهم(۲)
✍ ناصر دانشفر
هفده هجده ساله بودم که شور انقلابی پیدا کرده پا به عرصهٔ مبارزه گذاشتم. پیروزی زودرس و ناپختگی من و امثال من، منجر به بنیانگذاری حکومتی مبتنی بر یک ایدئولوژی مخرب و ویرانگر شد.
مایی که از حکومت و حکومتداری هیچ نمیدانستیم، بدون آگاهی و شناخت و صرفاً بر اثر تعلقات ناشی از احساسات مذهبی به جمهوری اسلامی رأی دادیم و بدتر از آن، نخوانده و ندانسته با شور و شعف، انگشت رنگی خود را روی برگهای که مفاد آن حاکی از تأیید قانون اساسی بود قرار دادیم. شوربختانه این کار ننگین را در سال ۶۸ و به هنگام بازنگری قانون اساسی پیشین تکرار نمودیم.
روزگار سپری شد و ما کمکم از خامی بدر آمدیم و تازه فهمیدیم که لازم بوده که حداقل یکبار قانون اساسی را میخواندیم و با یک نگاه موشکافانه بدان مینگریستیم. این دریافت جدید که به دلیل تضییع حقوق خلق، اما مبتنی بر همین قانون حاصل گردید، باعث شد که چشمانمان باز شود و متوجه شویم که عجب حماقتی مرتکب شده و چه بلایی بر سر خود و نسلهای بعدی این مملکت آوردهایم.
متنی که دارای تناقضات ساختاری است، حقوقی برای مردم قائل نیست، تمام قدرت را یککاسه به ولایت امر سپرده، آزادیهای مدنی را محدود و در حدود درک شرعی چند تن نموده و اجازهٔ تغییر و تصحیح کاستیهای مندرج در این مجموعه را یا نمیدهد و یا موکول به تحقق امر محال نمودهاست.
این واقعیت ما را ناچار نمود که با حاکمیت وارد گفتگو شویم و در یک تعامل مدنی خواستار اصلاح وضعیت موجود در محدودهٔ همین قانون مشکلزا شویم. اما نوع قرائت فاجعهبار حاکمیت از متن قانوناساسی و برخورد عملی خشن با افرادی که به چنین درکی نائل شده بودند، ما را به این نقطه رساند که تا این ساختار بر این سرزمین حاکم است، کشور روی خوش را نخواهد دید.
این تغییر نگاه، باعث تغییر راهبرد تعداد زیادی از مردم شد و از آنجا که حاکمیت هیچ راهی برای بیان اعتراض و اعلام دیدگاه مردمان نگذاشته بود، چارهٔ کار را در گذار مسالمتآمیز و در عرصهٔ مبارزات مدنی و خشونت پرهیز دیدند.
این راهبرد عقلانی در رأی تحریمی ما در هشتم تیر ۱۴۰۳ خود را نمایان ساخت، هر چند که حاکمیت هنوز بر طبل حماسه میکوبد و وقیحانه از پیروزی خود میگوید.
این دومین دلیل مبنایی من برای تحریم انتخابات بود، اینک میپرسید که چه چیزی در این راستا تغییر کرده که بنای رأی دادن داری؟ عرض میکنم که هیچ، اما نکتهای وجود دارد که یک کنشگر پراگماتیست و عملگرا را معتقد میکند که در این برهه باید رأی داد.
عزیزان در جریان هستند که پس از جنبش مهسا، میرحسین که در سال ۸۸ معتقد به دوران طلایی امام و خواستار اجرای بدون تنازل قانون اساسی بود، طرح رفراندوم و تغییر نظام بر اساس رأی و نظر مردم گردید. همان موقع آقای خاتمی طرحی پانزده مادهای در همین راستا صادر نمود و بندهٔ حقیر نوشتم که موسوی آرمانگرایانه به موضوع نگاه میکند و خاتمی دیدگاهی واقعبینانه دارد.
عزیزان برای رسیدن به خواست نخستوزیر محبوب امام چه راهکاری متصور است؟ آیا جز این است که اپوزسیون باید دست در دست هم دهد و با یک تشکیلات منسجم به مصاف حاکمیت برود؟ شما را به خدا احساسات را کنار بگذارید و از خود بپرسید که آیا افق روشنی در آیندهٔ نزدیک برای تحقق این موضوع به ذهنتان خطور مینماید؟
آخرین حرکت نسبتاً منسجم در این راستا، پیشنهاد جناب علیجانی با عنوان از تاجزاده تا شاهزاده است که توسط دوست عزیزم جناب نصیری برجسته و با نیرویی قابل ستایش پیگیری شد.
اما نتیجه چه شد؟ تاجزاده استقبال کرد یا شاهزاده؟ ائتلاف بین این دو که یک رؤیاست، به گمان شما آیا این ایده در حد یک گفتمان هم جای خود را باز کرده است؟ چند چهرهٔ برجستهٔ اصلاحطلب، ملی مذهبی و یا سلطنتطلب پشت آن ایستادهاند؟ کدام طرح مدون را برای تعیین راهبرد گذار مشخص کردهاند؟ چه کار عملی در این راستا انجام شده است؟
من بنا ندارم که تلاشهای اینچنینی را زیر سؤال ببرم و در پی مدلل ساختن نادرستی آن باشم، اما میخواهم عرض کنم که میوهٔ کال این مسیر را شاید فرزندان ما هم نتوانند از شاخههای پژمردهٔ این نهال پژمرده بچینند و نوش جان کنند، پس با کدام دلیل عقلانی بنده باید از این فرصت بیبدیل بگذرم و مجالی برای نفس کشیدن خود و هموطنانم فراهم ننمایم؟
دوباره عرض میکنم که من فریادم را در روز هشتم تیر بر سر حاکمیت آوار نمودم و با تحریم دوباره، هیچ دستاوردی جدیدی که نخواهم داشت، باعث برآمدن نگاهی خواهم شد که مدتهاست بنا دارم با آگاهی دادن به مردم ریشهٔ آن را بخشکانم.
ادامه در instant view
B2n.ir/a60860
آدرس کانال 👇
@peyghameashna
چرا رأی ندادم و چرا رأی میدهم(۲)
هفده هجده ساله بودم که شور انقلابی پیدا کرده پا به عرصهٔ مبارزه گذاشتم. پیروزی زودرس و ناپختگی من و امثال من، منجر به بنیانگذاری حکومتی مبتنی بر یک ایدئولوژی مخرب و ویرانگر شد. مایی که از حکومت و حکومتداری هیچ نمیدانستیم، بدون آگاهی و شناخت و صرفاً بر اثر تعلقات ناشی از احساسات مذهبی به جمهوری اسلامی رأی دادیم و بدتر از آن، نخوانده و ندانسته با شور و شعف، انگشت رنگی خود را روی برگهای که مفاد آن حاکی از تأیید قانون اساسی بود قرار دادیم. شوربختانه این کار ننگین را در سال ۶۸ و به هنگام بازنگری قانون اساسی…
👍 24👎 5❤ 3
👓 نقد خوانندگان در مورد نوشتهٔ
چرا رأی ندادم و چرا رأی میدهم (۱)
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
چکیده ایدهپردازی های اصلاح طلبان همین نوشته جناب دانشفر عزیز است:
_ راه حلی برای برون رفت از این فقر، فلاکت، فساد و ناکارآمدی ندارند و صراحتا سیاست خود را ادامه سیاستهای کلان نظام مینامند، همان سیاستهایی که کشور را در سراشیبی سقوط فعلی قرار داده است.
_ رأی دادن را با برشمردن سودهای احتمالی، بی هزینه یا کم هزینه جلوه داده، در مقابل با نشان دادن عواقب خطرناک و محتوم، از رأی ندادن لولوی سر خرمن ساخته، وقتی عاجز از بر شمردن سودهای احتمالی رای دادن میشوند، میگویند: «بالاخره ما از آنها بهتریم». نتیجه چنین مغالطهای چه میشود؟ در خوشبینانهترین حالت که جناب دانشفر هم بر آن تاکید دارند، کند شدن سرعت تخریب مملکت و نابودی کشور، ادامه روند فلاکت مردم با سرعتی متوسط و کاهش شتاب تند انواع دیگر بدبختیها. چنین رویکردی علاوه بر آنکه موجب تحقیر رای دهندگان شده تا در مقابل توجیه فلاکت و ابتذال پیش رونده فردای انتخابات بگویند «اگر رأی نمیدادم اوضاع بدتر میشد» باعث میشود اصلاح طلبان همچون گذشتگان خود بگویند «ما میخواستیم نگذاشتند» و جناح حاکم هم بگوید «همه این بدبختیها به سبب انتخاب نادرست مردم است».
آنچنان که معلوم است برخلاف نظر آقای پزشکیان، مشکل کشور عدم استفاده از کارشناسان نیست بلکه تغییر در سیاستهای کلان کشور است که راهگشای برون رفت از این بنبست گرفتار آمده است در حالیکه ایشان خود را وفادار به آن سیاستها میداند و حاکی از آن است که با انتخاب آقای پزشکیان در بر روی همان پاشنه قبل خواهد چرخید؛ فساد مستدام است در حالیکه مردم سرخورده شده و در مقابل خود و حکومت متهم ردیف اول خواهند بود.
👍 12👎 11
👓 نقد خوانندگان در مورد نوشتهٔ
چرا رأی ندادم و چرا رأی میدهم (۱)
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
همان طوریکه در دور اول رای ندادن مشروعیت زدایی از نظام بود رای دادن در دور دوم هم مشروعیت زدایی از مصباحیون و پایداری چی هاست که همچون دوالپا بر گرده نحیف این ملت سوار شده اند و مشغول ویرانی و غارت و خرافه پروری و خرافه گستری هستند و جای هیچ شکی نیست که این ها بازوهای هسته سخت قدرتند
❤ 19👍 12👎 5
👓 نقد خوانندگان در مورد نوشتهٔ
چرا رأی ندادم و چرا رأی میدهم (۱)
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
درود فراوان بر جناب دانشفر امر سیاسی سیال است و مرغ حتما یک پا ندارد تحلیلتون عالی است حتما در مرحله دوم به اتفاق همه اعضای خانواده میروم و به آقای پزشکیان رای میدهم 🙏
❤ 22👍 10👎 5
از نگاه یاران
برندهٔ انتخابات هشتم تیر مردم بودند
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
✍ عمادالدین باقی
من برنده انتخابات ۸تیر را مردمی می دانم که با دوشیوه سلبی و ایجابی( رای اعتراضی و عدم مشارکت) مخالفت خود را با حکمرانی کنونی اعلام کردند ولی اقتدارگرایان حکومتی و همزمان با آنها مدعیان براندازی شان یک حرف را پیوسته تکرار می کردند که اصلاح طلبان دفن شده اند و دیگر وزنی ندارند چون در انتخابات قبلی، اقای همتی ۲/۴۰۰ میلیون(حدود ۸ درصد آرا) را به دست آورده بود. آنها عامدانه اینکه اصلاح طلبان تحریم کرده بودند را نادیده گرفتند ولی اولا اصلاح طلبی مستقل از افراد و گروه های اصلاح طلب است که ممکن است به آنها انتقاد داشته باشیم. اصلاح طلبی جریانی با پیشینه ۱۵۰ ساله در ایران است. دوم اینکه در انتخابات ۸ تیر با ۱۰/۴۰۰ ملیون(حدود ۴۱ درصد آرا) و جذب۳۳ درصد بیشتر از قبل، معلوم شد وزن غیرقابل انکاری دارند و شتر، خوابیده اش از الاغ بزرگتر است.
۳۰-۴۰ درصدی که مشارکت نکردند نیز شامل اصلاح طلبان رادیکال(مانند موسوی، تاج زاده، قدیانی و...)، مرددها، ناامیدها و براندازان هستند و سه دسته نخست در ۱۵ تیر شگفتی می آفرینند.
نادیده گرفتن مجموعه آرای سلبی و ایجابی، سلام کردن به پایان خواهد بود.
آدرس کانال 👇
@peyghameashna
👍 44👎 10❤ 2🤣 2
Photo unavailableShow in Telegram
یک ربات در کره جنوبی به دلیل عدم تحمل ساعات کاری طولانی، خود را از بالای پلهها به پایین پرتاب کرده که مسئولان در حال بررسی قطعات ربات هستند تا علت دقیق این رفتار را مشخص کنند.
✍ ناصر دانشفر
ما مردم هم به هزاران دلیل که همگان میدانند، بریدهایم و دیگر بنای دست و پا زدن برای زندگی را نداریم.
میدانیم که بر تخت نشستن جلیلی راه گلویمان را خواهند بست. بدتر از دولت پیشین با اساتید و فرهنگیان کشور برخورد خواهند کرد. گشت ارشادی که با تنفس مصنوعی دوباره به خیابانها گسیل کردهاند، با اسبان تازه نفس مجهز و به جان مردم خواهند انداخت. با خیال خام یک دنیا فرصت، به دنبال شکستن شاخ غول خواهند رفت. بیش از پیش منافع ملی کشورمان را فدای ارتباط شرق و مبارزه با غرب مینمایند.
و ما از بس خستهایم، از بس رنجیدهایم، از بس ناامید شدهایم، جز به خودکشی فکر نمیکنیم و چارهٔ کار را نه به زانو درآوردن دیو سفید که خنجر نهادن بر سینهٔ خود میپنداریم.
تحریم دوباره حرف نوی نخواهد داشت. به جای انتحار، بیائید شمشیر برکشیم و در یک قتال نابرابر پیش از مرگ حداقل ضربهای به این حریف نابکار وارد نماییم.
آدرس کانال 👇
@peyghameashna
👍 36👎 5🤮 2🤣 2
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.