cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

خـنـجـر پـنـهـانـ⛓جـنـونـ عـشـقـ

اُمــگــا🔞ورس هـــــــ🔥ــــــات🌈 ۶ پارت در هفته👩‍💻 کانال پشتیبان: https://t.me/Yona_Supportchannel

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
6 000
المشتركون
+1724 ساعات
-17 أيام
+16830 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

00:05
Video unavailable
#گی🏳‍🌈 به زور حاملش میکنه تا کنارش بمونه...🔞💦 دستشو کنار سرم روی دیوار گذاشت و سمتم خم شد یک سانتی صورتم خیره به لبام #ترسناک زمزمه کرد _پس میخوای باهام #کات کنی؟ آروم سری به تایید تکون دادم با همون لحن زمزمه وار ترسناکش #پوزخندی زد +من صبر کردم تا بتونم باهات #سکس کنم و طعم #بدنتو بچشم بعد اونوقت تو میخوای بزاری بری؟ چیزی نداشتم بگم برای همین سکوت کردم ولی اون چهرش ترسناک تر شد و با اخم وحشتناکی یهو #کمرمو گرفت و پرتم کرد روی تخت +وقتی حاملت کردم میفهمی #متعجب چشمام گشاد شد و لرزون گفتم: _تو از کجا #میدونی⁉️ https://t.me/+lii7QKXua8I5YjA0 https://t.me/+lii7QKXua8I5YjA0 پسر کیوتی که میفهمه قابلیت بارداری داره و به همین خاطر میخواد از دوست پسرش جدا بشه غافل ازینکه دوست پسرش خبر داره🙀🔥
إظهار الكل...
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
❪ چنل پارتنریابی با فرم ناشناس 😈👅 ❫ https://t.me/+tSlYbK2GOJEzNjc0 https://t.me/+tSlYbK2GOJEzNjc0 ┉┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┉ 🔞💦 ℙ𝕒𝕣𝕥𝕟𝕖𝕣𝕪𝕒𝕓𝕚 🍼💦 𝐁𝐃𝐒𝐌 🇮🇷💦 𝐋𝐆𝐁𝐆𝐐 🔥💦 𝕌𝕟𝕜𝕠𝕨𝕟 ┉┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┉ https://t.me/+tSlYbK2GOJEzNjc0 https://t.me/+tSlYbK2GOJEzNjc0 ★‌ ꒱ فرم فراخوان برای گی ها و لزبین ها 👅 ★‌ ꒱ پارتنریابی BDSM و LGBTQ 💦 ★‌ ꒱سینگل بیا توی چنل و با رل برو 🇮🇷 !!! درخواست بده !!! ۱۲ ظهر پاک شه 🌞
إظهار الكل...
Photo unavailable
پسره رو تو انباری زندانی میکنن و هرشب باهاش بازی میکنن... 😈
رهام پسری با درصد پایین #مازوخیسم مجبور به ازدواج با ارمغان زنی که چند سال از خودش بزرگتره میشه و حالا تو عمارت خاندان مستوف #اسیر برادر زن های خشن و #مافیاش شده 🔞🍑 https://t.me/+gyRd4kEqUVdkYzQ0 دوتا #مستر جذاب و یه #اسلیو بوی کیوت و سکسی که کمر برای ارباب هاش نذاشته...👅🔥
إظهار الكل...
من یه دختر متفاوتم، این و شغلمم میگه! دختر کابینت‌سازی که همه میگن می‌تونست مدل بشه یا با خوشگلی و هوشش شغلها راحت تری و انتخاب کنه!🙄😂 اما کسی خبر نداره موفقیت‌های من و یه آقا پسر دیوونه خراب کرده و اجازه نمیده هرجایی کار کنم💔 به هر دری برای کار زدم، دوس پسر قبلیم کیانمهر مانع شد🥲 ولی بالاخره یه جایی کار پیدا کردم، پیش یه پسر کله خراب و ســکسی🥹🔥 یه پسر باغیرت که من و عاشق خودش کرد و...🫢❌ https://t.me/+JahbYJ9xWm0zMmE0 با صاحب مغازه تو کابینت سازی ســکس میکنن که دوس پسر سابق دختره می‌بینه و...😳😂🔞
إظهار الكل...
#خنجر_پنهان #پارت109 ○○○○○○○ محراب ازدواج در یکی از سالنهای کوچیک نورگیر با پنجره‌ های رنگی که رو به باغ باز میشد قرار داشت. یه راهروی باریک تزیین شده با گلهای سفید که انتهاش به جایگاه ازدواج ختم میشد. بزرگان فامیل و اعضای درجه یک و چند تن از معتمدین و دوستانشون هم در این سالن حضور داشتن. باقی مهمانها که تعدادشون زیاد بود در باغ و محوطه و سرسرای تالار جمع شده بودن تا بعد از مراسم ازدواج جشن رو شروع کنن. ردیف اول، جایگاه دو زوج این جشن بود. سامی کنار امیرزند در یک طرف جایگاه نشسته بودن. امیرارسلان هم در محراب ازدواج منتظر وردود همسرش ایستاده بود. طرلان به همراه همسر و خواهرش در کنار والدین همسرش نشسته بود. مدام چشمش روی سامی بود. وقتی شرط امیرزند رو شنید هیچ عکس‌العملی نشون نداده بود. احتمالا انتظارشو داشت. حالا هم آروم و سر به زیر کنار همسر آینده‌اش جا گرفته بود. /خواهر، ساسان هنوز نیومده، مگه از مرز تا اینجا چقدر راهه؟ نگاه کلافه‌ای بهش انداخت! ×محض رضای خدا یکم عاقل شو! واقعا نفهمیدی من و سالار اینو از خودمون درآوردیم؟ /چی؟ یعنی ساسان نرفته سمت ارتش؟ ×نخیر! به امیر زند یه دستی زدیم ترسوندیمش که بتونیم همینجا ازدواجشونو ثبت کنیم. /وای! این یعنی هنوز نمیدونیم ساسان کجاست! نکنه بلایی سرش اومده! سالار که بینشون نشسته بود با چشم اشاره‌ای به ورودی سالن کرد. ساسان همراه مردی که لباس نظامی به تن داشت وارد سالن شد. -بفرما خودش پیداش شد! ولی انگاری حرفمون راست از آب در اومد. نکنه واقعا رفته و سربازا رو با خودش آورده؟ برای خرید vip کلیک کنید🔥 @Vip_Tel_manager
إظهار الكل...
8👍 3
00:02
Video unavailable
خواننده ی مشهوری که روی اهنگساز س‌کسی‌ای کراش می‌زنه و برای به دست اوردنش هر کاری می‌کنه و در اخر به زور متوسل..🍑💦 GAY🏳‍🌈 با جیغ و داد خودمو به در می‌کوبم -توروخدا ازادم کن دیوونه. منو کجا اوردی؟؟ من فقط یه اهنگساز بدبختم. سوما پوزخند میزنه و جلو میاد. -به خودت اسیب نزن عزیزم.🔞😈 -روانی ولم کن. جلو میاد و روی صورتم دست میکشه. -تو پسر خوبی هستی مگه نه؟ با درد هق هق می‌کنم.🔥💦 از ترس سرمو تکون میدم به علامث مثبت. -می‌خوای دیوونه بازی در بیاری؟ چون اون‌وقت من کلی می‌زنمت، حبست می‌کنم، ادمت می‌کنم. اینو می‌خوای! یا میذاری باهات مهربون باشم.⛓️🩸 https://t.me/+ZQZknH7FcYMxMDY0 https://t.me/+ZQZknH7FcYMxMDY0
إظهار الكل...