قصهها | داستان کوتاه و داستانک
داستانهای صوتی🎧 و متنی ✏️ به یاد ماندنی... 💎 https://castbox.fm/ch/5193205
إظهار المزيد667
المشتركون
+124 ساعات
+57 أيام
+530 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
داستان صوتی شریک
با صدای خانم الهام حسن بیگی 🎤
داستان شریک.mp34.91 MB
❤ 2
Photo unavailableShow in Telegram
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
#حافظ
#قصهها
❤ 5
Repost from مُهان🌙
Photo unavailableShow in Telegram
[ نباید انقد سرسری رد شد، جزئیات دنیا قشنگتره ؛) ] 🌱
https://t.me/mohan_photo
❤ 4🔥 2🥰 1
چرخ و فلک
آخه اینم شد شغل
دیگه واقعا خسته شدم
هرروز این همه راهو بکوب و بیا
این چرخ و فلک کوفتی رو چک کن
منتظر بمون مردم بلیط و بخرن و صف بکشن و سوار بشن و جلوت بچرخن.
مردا با خانواده هاشون، پسرا با دوست دختراشون و همه خوش و اونوقت من؛
اونوقت من این همه سگدو بزنم همش بخاطر ۱۱ میلیون تو ماه!
این مدیر شهربازی ماهم دلش خوشه
میگه جوون منم یه روزی مثل تو بودم ولی کارمو درست انجام دادم عقلمو به کار انداختم و الان ...
چرت و پرت میگه، زمان اونا میشد پولدار شد الان، تو این گرونی آخه چیکار میشه کرد؟
با سه ماه حقوق یه متر خونه نمیشه خرید
طبق معمول باید دوباره برق دستگاه رو چک کنم ولی اعصابشو ندارم وقتی ۱۰۰ روز قبلی درست بوده لابد الانم...
دستگاه رو روشن کردم، دوباره مثل قبل مردم صف کشیدن و مثل همیشه اول از همه مدیر خودش سوار چرخ و فلک شد و ازم درباره چک کردن برق دستگاه پرسید
ساعت ۱۰:۳۰
فقط نیم ساعت مونده تا این شب کوفتیم تموم شه و برم خونه، بازم ساعت ۲ شب میرسم و فردا هم همین آش و همین کاسه.
چرا بوی سوختنی میاد
)صدای جیغ و فریاد مردم )
وای خدا داره دود بلند میشه!
چرا دستگاه داره جرقه میزنه!
روزنامه های فردا :
بازهم سهل انگاری حادثه آفرید
دوازده نفر کشته در چرخ و فلک شهربازی به علت اتصال برق به بدنه دستگاه
امین سمیعی ✏️
💔 3❤ 1
یه فیلم گذاشتم ببینم، شنیده بودم شخصیت اصلیش مشکل شنوایی داره، تا دقیقه ۳۷ بدون هیچ صدایی فیلم پیش رفت گفتم چه جالب حتما داره زندگی رو از دید اون نشونمون میده دیگه، نگو یادم رفته بود صدای تلویزیونو زیاد کنم :))))
»روانشناسِ روانی«
😁 7
Repost from توییتر فارسی
02:21
Video unavailableShow in Telegram
غمانگیزترین آهنگ جهانه و حتی نمیفهمم چرا
•Comrade Mahsa•
@OfficialPersianTwitter
3.84 MB
😭 5
Repost from توییتر فارسی
فرانتس کافکا در ۴۰ سالگی که هرگز ازدواج نکرد و فرزندی نداشت، در حال قدم زدن در پارکی در برلین با دختر کوچکی که در حال گریه کردن بود برخورد کرد زیرا عروسک مورد علاقه خود را از دست داده بود دختر کوچولو و کافکا به دنبال عروسک گشتند ولی بی نتیجه بود.کافکا به او پیشنهاد داد که روز بعد دوباره همانجا ملاقات کنند و با هم به دنبال عروسک بگردند.
روز بعد، کافکا که هنوز عروسک را پیدا نکرده بود، نامهای را به دختر کوچک داد که توسط عروسک نوشته شده بود: «لطفاً گریه نکن، من برای دیدن دنیا به سفری رفتهام».
درباره سفر و ماجراهایم برایت مینویسم. بدین ترتیب داستانی آغاز شد که تا پایان عمر کافکا ادامه یافت.
کافکا در طول ملاقاتهایشان، نامههای عروسک را که با دقت نوشته شده بود، همراه با ماجراها و مکالمههایی میخواند که دختر کوچک آنها را شایان ستایش میدانست.
در نهایت کافکا عروسک را به او بازگرداند (یکی خرید) که گویی به برلین بازگشته بود.
دخترک گفت: «اصلاً شبیه عروسک من نیست» سپس کافکا نامه دیگری به او داد که عروسک در آن نوشته بود: «سفرهای من، مرا تغییر داده» دختر بچه عروسک جدید را در آغوش گرفت و خوشحال شد
سال بعد کافکا درگذشت.
سالها بعد، دختر کوچکی که اکنون بالغ شده بود، پیامی را در داخل عروسک پیدا کرد در نامه کوتاهی که کافکا آن را امضا کرده بود، نوشته بود: «هر چیزی که دوست داری احتمالاً از دست میرود، اما در نهایت عشق به گونهای دیگر باز خواهد گشت.»
•Arash•
@OfficialPersianTwitter
❤ 4👍 3💔 3
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.