شـهوت‌کوچـک💦

اروم #شورتمو کناری زد دستی به #کلوچم کشید با حس تماس دستش به #ک‌.صم کل تنم مور مور شد ناله ای کردم.... سرشو پایین تر برد زبونش روی #ک‌‌.صم کشید جیغی کشیدم... _وای فرداد بیشتر...میخوامت... زبونش تند تند رو #کلوچم میکشید تند تند #لیسش میزد... صدای خوردن #لیس زدنش کل ماشین پر کرد با هر لمس #زبونش عمق وجودم لذت پخش می‌شد رون پاهام از #شهوت زیاد میلرزید... زبونش با #چوچولم بازی میکرد تند تند مکش میزد.. زبونش دور #سوراخم چرخوند یهو در حد کمی توم فرو برد که از لذت جیغی کشیدم _آه لعنتی چجوری انقد خوب #میخوریش...جووون... یکم ازم فاصله گرفت #شلوارشو در اورد #کی‌رش همینجوری سیخ بود.. که با حس کی‌رش رو #ک‌.صم سریع مثل برق گرفته ها خودمو #عقب کشیدم _چیکار میکنی؟ https://t.me/+N1ZVDaISJEpjOGY0 https://t.me/+N1ZVDaISJEpjOGY0 پسره خواست تو ماشین به دختره تجاوز کنه و پردشو ازش بگیره که....😱🔞💦

سکس توی استخر جرش میده🔞🙊👇 لوند میخندم و آب موهام و بین سینه‌هام‌میگیرم. دستی رو خط #سینم میکشم که دیوونه میشه و شیرجه میزنه تو آب و بسمتم میاد.تنم و میچسبه به دیواره‌ی سرد استخر و لباش رو گردنم میشینه.دستش از زیر آب بین پام کشیده میشه و #شورت نازکمو کنار میزنه. -:مث اینکه یه کوچولویی هوس #سک*س خیس کرده! دستامو دور گردنش میندازم و پاهامو دورش حلقه میکنم و #وا*ژن نبض دارمو بهش میمالم؛ -:اومممم آره...دلم‌ میخواد #ک*یر جذابت پارم کنه.... شلوارکشو پایین میکشه و خودشو با فشار توم‌ جا میکنه که آه غلیظی میکشم؛ +:ترجیح میدم شرمنده داداشم بشم تا عروسک سک*سی مث تو! بلند خندیدم و با شهوت توی آب توم تلمبه زد. من عاشق این مرد #حشری و خشن بودم. مخصوصا وقتی که با #ت*خمای گنده و‌گردش و اون #ک*یر خوشمزه اش توم ضربه میزنه .... https://t.me/+N1ZVDaISJEpjOGY0 https://t.me/+N1ZVDaISJEpjOGY0

📩پیام ناشناس سلام ببخشید یه رمان بود که یه زن و شوهر مذهبی بودن میخواستن تو رابطه شون تنوع بدن دوستاشونو آوردن که با هم س.کس کنن.. لینکشو دارین؟ نمیدونم اسم چی بود خیلی ه.ات بود. خی.سم می کرد. جواب: بله عزیزم رمان  بهشت توت فرنگی رو می‌خواین. این رمان باعث شده کل خواننده‌هاش روابط زناشوییشون جذاب بشه! فقط زود عضو شو که ممنوعه اس لینکش باطل میشه.. 🚫 https://t.me/+_sCz5c5ZYoViOTk0 https://t.me/+_sCz5c5ZYoViOTk0

اروم #شورتمو کناری زد دستی به #کلوچم کشید با حس تماس دستش به #ک‌.صم کل تنم مور مور شد ناله ای کردم.... سرشو پایین تر برد زبونش روی #ک‌‌.صم کشید جیغی کشیدم... _وای فرداد بیشتر...میخوامت... زبونش تند تند رو #کلوچم میکشید تند تند #لیسش میزد... صدای خوردن #لیس زدنش کل ماشین پر کرد با هر لمس #زبونش عمق وجودم لذت پخش می‌شد رون پاهام از #شهوت زیاد میلرزید... زبونش با #چوچولم بازی میکرد تند تند مکش میزد.. زبونش دور #سوراخم چرخوند یهو در حد کمی توم فرو برد که از لذت جیغی کشیدم _آه لعنتی چجوری انقد خوب #میخوریش...جووون... یکم ازم فاصله گرفت #شلوارشو در اورد #کی‌رش همینجوری سیخ بود.. که با حس کی‌رش رو #ک‌.صم سریع مثل برق گرفته ها خودمو #عقب کشیدم _چیکار میکنی؟ https://t.me/+N1ZVDaISJEpjOGY0 https://t.me/+N1ZVDaISJEpjOGY0 پسره خواست تو ماشین به دختره تجاوز کنه و پردشو ازش بگیره که....😱🔞💦

#part85 از لای در نگاهم رو به خواهر کوچلوی دوستم دوخته بودم و داشتم با شهوت جق میزدم پاهاش رو روی شونه ی یه پسر انداخته بود و پسره داشت توی ک.سش تلمبه میزد و قربون صدقش میرفت یکی دیگه هم داشت براش سینه هاشو میخورد ..با تعجب دست از جق زدن برداشتم یه پسره دیگه هم داشت ک.ونشو انگشت میکرد _آه.. اههه...جرمم دادید اههه بکنید منووو من ماله همتونممم اهه..اخ چشمام برق زد و دلو زدم به دریا و توی چهارچوب درایستادم و ک.یرم رو روبروشون گرفتم _ک.یر من از همشون کلفت تره! https://t.me/+hp8fm8yKXno3ZDM0 https://t.me/+hp8fm8yKXno3ZDM0 گروهی با دختره سکس میکنن🔞👅👆

دختره رو با نقشه میکشه تو خونش میخواد بهش تجاوز کنه که... پارت‌واقعیشه‌سرچ‌‌کن😱🔞💦 پاهاموبه زور ازهم فاصله داد و  دستش به سرعت توی #شلوارم نفوذ کرد. انگشتش رو به #شیار_بهشتم کشید و #خیسیشو روی سوراخم پخش کرد. گریم گرفته بود ولی این هورمونای لعنتی حالمو خراب کرده بود #ناله‌های من بالا رفته بود و کنترل صدام دست خودم نبود... دستش روشلوارم اومد پایین کشید لپ #باسنمو فشرد و نوک انگشتش رو به #سوراخم چسبوند _جووون چه تنگه..... _دست از سرم بردار فرداد نکن این کارو باهام... پوزخندی زد میخواستی با استاد دانشگاه بخوابی حالا ناز میکنی؟... اسپنکی رو باسنم محکم کوبید https://t.me/+N1ZVDaISJEpjOGY0 https://t.me/+N1ZVDaISJEpjOGY0

عزیزای دلم یه تخفیف کوچولو داریم برای کسایی که میخوان شهوت کوچک رو زودتر توی vip بخونن و تمومش کنن❤️ به جای 40ت مبلغ 25ت به شماره حساب 6037998256185678 زهرا ندرلو شات واریزی رو به ادمین vip بفرستید @roza_bn رمان توی vip تمام شده ها❌✨️

#پارت۲۷۰ همایون کلافه سری تکون داد ، مجبور بود حقیقتو بگه _راستش ما کارمون توی کاناداعه ، نمیخواستیم نگران بشی برای همین گفتیم ترکیه آدلیا فهمیده بود چیزی درست نیست _تا اونجایی که میدونم شرکای شما کاراش بیشتر با ترکیه بود تاحالا به سمت کانادا و اینا نبوده چیو داری بهم نمیگی بابا؟ آریا خوبه؟ قبلا سوال منم بود ، چرا گفته بودن میرن ترکیه جای کانادا ، که همایون برام توضیح داده بود و گفته بود که وقتی آریا رفت تا وضعیت درمان توی ترکیه رو چک کنه، اول قرار بود برن ترکیه همون زمان هم به آدلیا گفتن که میرن اونجا اما بعد مشخص شد توی کانادا اوضاع بهتره برای درمان ، هزینه بالا بود اما احتمال بهبودی خیلی بیشتر بود. برای همین دیگه به آدلیا نگفتن جای ترکیه میرن کانادا و آدلیا فکر میکرد اونا توی ترکیه هستن! دوباره پرواز کانادا اعلام شد. همایون تکونی خورد _باید برم داره دیرم میشه. آدلیا مکثی کرد و بغض کرده گفت _چیزی شده که نمیگی بهم مگه نه؟ اتفاقی افتاده که اینهمه مدت اونجایین؟ که اینامه دلشوره دارم؟ چیزی شده که مامانو آریا نیومدن؟ آریا کاری کرده؟ آروم آدلیا رو کشیدم توی بغلم و برای همایون سر تکون دادم _برو دیرت میشه خودم براش توضیح میدم نگران نباش، باید بدونه. لبشو همایون گزید و بعد آروم پیشونی آدلیا رو بوسید _هرکاری کردم به صلاحت بود آدلیا حرفی نزد و من باهاش دست دادم و همایون رفت. #نویسنده_لیلیوم‌هات