-در اعماقِ رگهایم.
"خیال کن نشستی کنارم، دارم همهی ناگفتنیها رو میگم." @VeinletBot
إظهار المزيد684
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-47 أيام
-2930 أيام
توزيع وقت النشر
جاري تحميل البيانات...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.تحليل النشر
المشاركات | المشاهدات | الأسهم | ديناميات المشاهدات |
01 چگونه بغض خود را در جمع نگه داریم تا نترکد؟ چگونه چشم های گریه آلود خود را از نگاه بقیه پنهان کنیم تا نفهمند؟ چگونه این حس و دلمان را کتمان کنیم | 118 | 4 | Loading... |
02 حرف بزنیم @VeinletBot
حرفهای لحظهای... !. | 36 | 0 | Loading... |
03 امروز فهمیدم، خیلی زیاد دلم برای هوای ابری و بارونی تنگ شده بود. | 199 | 3 | Loading... |
04 حرفهای لحظهای! :
@VeinletBot | 28 | 0 | Loading... |
05 توی ذهنت صحبت نکن!. | 309 | 5 | Loading... |
06 امروز مشغولِ هدر دادن زندگی بودم. | 325 | 8 | Loading... |
07 در عین حال که برام مهم نیست، احساس میکنم قلبم مچالهست. مثل همیشه درگیره تناقضم. | 326 | 10 | Loading... |
08 وقتی از جزئیاتِ روزی که سپری کردم،
برات میگم یعنی تو آدمِ امنِ منی. | 415 | 4 | Loading... |
09 وقتی از جزئیات زندگیم برات میگم یعنی واسم به شدت اهمیت داری، وگرنه من اصلا حوصله صحبت ندارم. | 400 | 5 | Loading... |
10 انگار خودم رو توی یه سنی، جا گذاشتم. هنوز باورم نمیشه از اون سن گذر کردم و حالا همه چیز فرق کرده. | 397 | 4 | Loading... |
11 در مواجه با اتفاقاتی که میافتن، یه
"چرا؟ که چی بشه"ی خاصی دائما گوشهی ذهنمه. | 381 | 1 | Loading... |
12 حین اینکه داشتم براش توضیح میدادم چهقدر توقع این اتفاقات رو نداشتم و تا چه حد فرو پاشیدم، نشست کنارم. بغلم کرد. با هرجملهایی که میگفتم محکمتر بغلم میکرد. میخواست بگه من هستم، میفهمم. کاش میشد تا همیشه توی اون آغوش میموندم. | 444 | 2 | Loading... |
13 Media files | 424 | 0 | Loading... |
Repost from N/a
چگونه بغض خود را در جمع نگه داریم تا نترکد؟ چگونه چشم های گریه آلود خود را از نگاه بقیه پنهان کنیم تا نفهمند؟ چگونه این حس و دلمان را کتمان کنیم
امروز فهمیدم، خیلی زیاد دلم برای هوای ابری و بارونی تنگ شده بود.
در عین حال که برام مهم نیست، احساس میکنم قلبم مچالهست. مثل همیشه درگیره تناقضم.
وقتی از جزئیاتِ روزی که سپری کردم،
برات میگم یعنی تو آدمِ امنِ منی.
Repost from فودوشین.☕︎
وقتی از جزئیات زندگیم برات میگم یعنی واسم به شدت اهمیت داری، وگرنه من اصلا حوصله صحبت ندارم.
انگار خودم رو توی یه سنی، جا گذاشتم. هنوز باورم نمیشه از اون سن گذر کردم و حالا همه چیز فرق کرده.