cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

🐺 نسل خونین 🔞🩸

بنام ایزد یزدان🌞🐉 #مجموعه_نسل_خونین جلد اول ‹ #شهر_خونین › کامل✔️🐺🩸 جلد دوم ‹ #طعم_خونین › در حال تایپ . ‌. . 🧛🏻🩸 به‌قلم: Asena.F ورود افراد زیر 🔞 سال به هیچ عنوان توصیه نمیشود‼️

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
3 033
المشتركون
-224 ساعات
-397 أيام
-8530 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Repost from N/a
🔞🔞رمان های ممنوعه بدون سانسور🔞🔞     🍓⃟°⃟⇛خدای شرارت بسته شده بودم،رئیس مافیاطوری نگاهم میکردانگار نمیدونست منوبکشه یا وحشیانه منوبکنه https://t.me/+CmasBDsXuMYwOTQ0 ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛ترجمه رمان های خارجی لیستی از تمام رمان‌های ترجمه شده.بزرگترین اجتماع طرفداران رمان‌های خارجی و مترجمین. https://t.me/+vAtH1NWZDxExNTE8 ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛پیوند باخدای جنگ خودموتوی دنیای دیگه دیدم که زن ها برده و لخت بودن."یا برای خدای جنگ قربانی میشی یاهرزش!" https://t.me/+wViPxdFZTOU4YjBk   ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛پادشاه گرگها مردونگیشو روی بدنم حس کردم که بالحن مالکانه ای گفت؛امشب میخوام چندتاتوله گرگ توشکمت بکارم https://t.me/+tJ7_qYURhOJhYzk8 ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛شیطـــــان "قراره توی این خونه با۶پسر زندگی کنی که هر کدومشون برای بودن توی شورتت نقشه کشیدن https://t.me/+_SWccAWOhhMwNmVk ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛پادشاه عقربها پادشاهی نیمه خدابامرگ همسرش،هزاران سال بدون احساس به حکومتش ادامه میده تااینکه https://t.me/+gGFM_wkC16pmM2U0 ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛معامله ازدواج خم شدم تاجورابو بالابکشم ولی دست داغی که ازلباس‌ زیرم واردشدازجا پروندم،دستش بیشتر پیشروی کرد https://t.me/+QaXVG4GNJoUwOGI0  ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛عشق دیوانه‌وار فراری بودم ولی مردی که بهم کاردادچنان هوش و حواسموبرد که یادم رفت نبایدباهیچ مردی بخوابم https://t.me/+KOTHNQzsBQZjNTBk ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛گرگ بدبزرگ _خیلی شیرینی،بگوددی رومیخوای،بگوبدن منو درونت میخوای جفت کوچولو،بگو که مال منی https://t.me/+V2zunOsaUqGLNU5i ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛تاریکترین‌وسوسه پیشگو به میلا گفت،مردی راپیدا میکنه که جذابه،باتتوهایی روی دستها و رازهایی درچشم هاش https://t.me/+SwQ2JolypFDj3C4D ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛هانـتر -باشیر،قهوه میل داری؟دستم ازسینه دختره پایین رفت و به جام مقدسش رسیدخیس و داغ بود،رون‌هاش.. https://t.me/+MHKMLHY71RI5MDA0   ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛رابطه یک شبه همه عمرم دخترپاکدامنی بودم ولی درمرز۳۰ سالگی،مردی کاربلد برای گرفتن بکارتم استخدام کردم https://t.me/+uSxocsu1jx04N2Rk ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛فریفته‌تو زوجی رابطه‌های داغی دارن.اما مدیر،گذشته‌ سیاهش روی رابطشون تاثیر میگذاره وباعث میشه https://t.me/+SGO2mOjV4uhjafd4 ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛جذابترین خون آشام صدایی‌ازسینه‌اش بیرون زدوزانوهایم لرزید دهانش راباز کردومیدانم که تکه‌تکه‌ام میکند،از هم میدرد و میبلعد https://t.me/+QcrfjX1xemU839ii ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛ژکــان -سینه های من توی این سوتین جا نمیشه! -تف به من که سایزسینه‌ زنمم نمیدونم!بیاجلو ببینم. https://t.me/+kklsF-j6vAFlZGZk ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛طنین تنهایی -شوهر حرومزادتم زنمو وقتی داشت بهش تجاوز میکرد،گرفته بود زیر مشت و لگد؟-بخدا من گناهی ندارم. https://t.me/+xzEduttNkbM0NTlk ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛ملکه مافیا -چقدر زودواسه شوهر اجباریت وادادی.لب میگزم واون به نوک سینه‌های سیخ شدم اشاره کرد https://t.me/+eoFqQlonRPU3YTFk ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛رئیس مافیا درد توی تنم پیچید:کاری می‌کنم که ناله‌ات کل خونه رو پر کنه و کسی جرئت نکنه دیگه سمت زن من بیاد! https://t.me/+cknPlq_I-9U5YTZk ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛پادشاه طمع +اگه راضیت می‌کنه به خاطرت دنیارو ویرون می‌کنم. - جوری منو بکن که انگار حرفات جدیه. https://t.me/KingOfWrath ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛شیطان انتقامجو «سینه‌هات رو برام بیرون بنداز پرنده خوشگل. می‌خوام با آبم تزیینشون کنم.» https://t.me/+Vfx3YDv7zL3bE2-L ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛پایان مرده +میخوای نقاشیتو بکشم؟-چه نقاشی؟؟+نقاشی نیمه برهنه‌روی‌تخت، بقیه‌شو بسپار به من.. https://t.me/+6qkPVtNlcIQ0Y2U0 ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛درهم‌شکسته مردجذابی،که کسی ردش نکرده،دختری‌ سرکش ردش میکنه،هرکاری میکنه تابدستش بیاره ولی https://t.me/+Tn7Kf74xQ55AxxtW ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛سالواتوره همه چیز از تلاقی چشم های ما در کافه سرنوشت آغاز شد.جدیدترین رمان لیانا دیاکو https://t.me/+wqrY3siDu7g3NTlk ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛رومئوتاریک من قراربود یه بوسه بیخطر بایه غریبه قبل از نامزدیم باشخص دیگه‌ای باشه.اما تبدیل به یه رسوایی شد. https://t.me/+rCy3CsVVY5kwMzJk  ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛طعم خون -دوست ندارم+ تو از هیچی خوشت نمیاد-من دوست دارم ب.ک.نمت وخونتو بنوشم https://t.me/+r3jQ6NThQNc0OTQ0 ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛مافیای روس حاضرم تا لحظه‌ مرگ ازاین دختر محافظت کنم._باهمه اینقدر قشنگ معاشقه میکنی؟_نه فقط باتو https://t.me/+HIz2C2ggQxQzZmM8 ☔️ ⃟  ⃟☔️➢➢➢ 🍓⃟°⃟⇛پیوند با اژدها "اون یه زنه..خودم پیداش کردم،مال منه" مرد دیگری غرید:"هرکی برنده بشه دختره مال اونه" https://t.me/+NjHUzPTdmpdhYThk
إظهار الكل...
2 پارت جدید از #Bloody_Taste ‹ طعم‌خونین › ⟬ جلد دوم مجموعه نسل خونین ⟭ خوبه می‌دونه گاو نیست😁 من جای ولف بودم با تخماش سوپ درست میکردم🤣🥲 ⧿⧿⧿ ۰ • ⦁ • ۰ ⧿⧿⧿ ۰ • ⦁ • ۰ ⧿⧿⧿ ري اکت و نظر ..👇🏻🩶🩸 ⤷ ◟@NovelsAsena◞♥️.◕
إظهار الكل...
❤‍🔥 10
𐚁𝐁𝐥𝐨𝐨𝐝𝐲 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫𝐚𝐭𝐢𝐨𝐧 𝟐 ولف صورتش در هم شد " ف.اک عزیزم مگه تو نباید خواب بوده باشی؟ " ابرویی را برای ولف بالا انداخت که ولف نالید " عزیزم این برای قبل از توعه " مین جدی تشر زد " اگر نبود که ت.خمات رو ترکونده بودم عزیزم! " ناخواسته دستانم فاق شلوارم را گرفت که ولف نمی‌دانست بخندد یا ناله کند " عزیزم الان از تخت اومدم بیرون، سختم نکن " مین با چشمان گرد شده اسمش را صدا زد " ولف! " خنده ای کردم و گفتم " باید برم خونه " سر هر دو نفرشان سمتم چرخید و ولف پرسید " شکار؟ " به بدن محکمش ضربه زدم " خفه شو " به سرعت آن دو زوج را تنها گذاشتم ولف واقعیت را می‌گفت مار بزرگ لعنتی ام شکار جدیدی می‌خواست چه چیز لعنتی من را به این حال روز انداخته بود؟ این عطش جدید از کجا سر و کله اش پیدا شده بود؟! معلومه که می دانستم فقط حاضر نبودم آن را به روی خودم بیاورم ولف مرا از تخم هایم آویزان می‌کرد.. #پ66 T.me/NovelsAsena
إظهار الكل...
❤‍🔥 17🌚 2🍓 2🔥 1🏆 1
𐚁𝐁𝐥𝐨𝐨𝐝𝐲 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫𝐚𝐭𝐢𝐨𝐧 𝟐 ❰ ویلیام ❱ پوکی به سیگارم زدم " این روزا آلتم داره بازی در میاره! " ولف قهقه ای زد که با صورت مچاله شده به او خیره شدم " هی .. من باهات شوخی نمی‌کنم " دست به سینه شد " منظورت چیه؟ آ.ل.تت چه بازی در میاره؟ " این را با لبخندی گفته بود عوضیِ حرامزاده سیگارم را از ایوان خانه اش پرت کردم " نمی‌دونم چطوری توضیح بدم اما .. اما این خوب نیست " اخم هایش تو هم رفت " دیگه بلند نمیشه؟ " کمی خیره شدم در چشمانش که صدای خنده اش بلند شد " مردک مسخره " ادامه دادم " در واقع بلند میشه اما نه برای چیزی که باید! متوجه ادا اطفاراش نمیشم ولف، داره من و ذهنم و بازی میده " ولف جدی شد " باید کلاب و اختصاص بدم بهت؟ " سرم را تکان دادم " نه در واقع عزیزم، چون یکی از دخترای بیانسه رو رو کاناپه خونم کردم اما صداش و رایحه لعنتیش اون چیزی نبود که میخواستم " دهانش را باز کرد که دستم را بالا گرفتم " لطفا اگر نمیتونی جدی باشی خفه شو" نیشخندی زد اما جدی گفت " اون چیزی رو که میخوای شکار کن بنظرم مارِ تو به چیزی احتیاج داره که تو هنوز متوجهش نشدی غیر اینه؟ " صورتم کج شد " مار؟ " " من اون و دیدم معلومه که یه ماره، من با تو یه فاحشه رو کردم " صدای مین بلند شد " جدی؟ " #پ65 T.me/NovelsAsena
إظهار الكل...
❤‍🔥 17😁 1🌚 1🍓 1
شب دوتا پارت داریم به این پارت اهمیت بدید بچه هام🥲💔🍓🫂
إظهار الكل...
❤‍🔥 13
پارت هدیه از #Bloody_Taste ‹ طعم‌خونین › ⟬ جلد دوم مجموعه نسل خونین ⟭ *کِی : کوچیک شده ی کوین *کونری : خدای گرگینه ها که تو مجموعه ی معشوقه ی تاریکی باهاش بیشتر آشنا میشوید همون‌طور که قبلا گفتم جلد مختص خودش رو داره🔥 ⧿⧿⧿ ۰ • ⦁ • ۰ ⧿⧿⧿ ۰ • ⦁ • ۰ ⧿⧿⧿ ري اکت و نظر ..👇🏻🩶🩸 ⤷ ◟@NovelsAsena◞♥️.◕
إظهار الكل...
❤‍🔥 13
𐚁𝐁𝐥𝐨𝐨𝐝𝐲 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫𝐚𝐭𝐢𝐨𝐧 𝟐 بلند شد " صبر کن لباس بپوشم می‌رسونمت " تازه نگاهم جلب او شد عالیه!! تنها فقط یک باکسر در تن داشت آب دهانم را قورت دادم و ناخودآگاه با ناراحتی و کینه گفتم " نیازی نیست نولان، تو به کاری که باید رسیدگی کنی برس " ابرویش بالا پرید از در خانه اش زدم بیرون و شروع کردم دوییدن صدای پایش را شنیدم اما وقتی تبدیل شدم دیگه متوجهش نشدم چون به طرز معجزه آسایی سرعتم بیشتر شد داخل جنگل خودم را گم و گور کردم طولی نکشید خودم را نزدیک چشمه پیدا کردم با دیدن کوین آنجا متعجب نشدم چون آن چشمه برای گرگ های گله مان زیادی دل نشین بود تبدیل شدم و سریع به داخل چشمه پریدم متوجهم شد و خودش را به من نزدیک کرد " تولدم نیومدی، سانا " اوه درسته ویلیام و ماه اخیر که استروس دردناکی را سپری کرده بودم همه چیز را از سرم پرانده بود، برایش توضیح دادم " متاسفم *کِی، من تو خونه بودم خودت باید بدونی چرا و حال خوبی نداشتم " سرش را خم کرد و دستانش بالا آمد " درسته حق میدم بهت عزیزم ولف قراره بخاطر بدنیا اومدن پسر کوچولوش جشن بگیره امیدوارم اونجا باز هم، همدیگه رو ببینیم " " درسته مرسی که درکم می‌کنی " لپم‌ را کشید " باید برم خیلی وقته اینجام پدرم منتظره " سری برایش تکان دادم که خم شد و لپم‌ را بوسید وقتی رفت شانه هایم خم شد کاش کوین جفتم بود کاش به او کششی حس میکردم اما قرار نبود این حس آرامش را احساس کنم باید از خدای خودم کمک میخواستم؟ آیا *کونری این کمک را به من می‌کرد؟ فکر نکنم! #پ64 T.me/NovelsAsena
إظهار الكل...
❤‍🔥 22🍓 2🔥 1😁 1🏆 1
عینکم پیشم نبودش پارت نتونستم بنویسم تحمل کنید تا فردا یه عالمه قراره بنویسم بعد زجر کش زجر کش، بهتون پارت بدم😔😂 یوهاهاهاها😈🤣 بوس بوسی شوخی کردم سکته نکنید😌🍓
إظهار الكل...
❤‍🔥 13🔥 1💋 1
امروز جمعه بود گفتم پارت هدیه بدم🥹💋 حالا که انقدر به فکرتونم ری اکشن یادتون نره بچه هام🍓🫂
إظهار الكل...
❤‍🔥 16🍾 1
پارت هدیه از #Bloody_Taste ‹ طعم‌خونین › ⟬ جلد دوم مجموعه نسل خونین ⟭ میل بنمایید😌🥲😂💋 ⧿⧿⧿ ۰ • ⦁ • ۰ ⧿⧿⧿ ۰ • ⦁ • ۰ ⧿⧿⧿ ري اکت و نظر ..👇🏻🩶🩸 ⤷ ◟@NovelsAsena◞♥️.◕
إظهار الكل...
❤‍🔥 15🍾 1
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.