"مرز جنون تا عاشقی:)💙♥️"
Welcome💜 (عشق و درماندگی سابق🙃) https://t.me/BChatBot?start=sc-460764-VeNG332 راه ارتباط با من:)♥️🌚 (روزی ۱ پارت)
إظهار المزيدلم يتم تحديد البلدلم يتم تحديد اللغةالفئة غير محددة
395
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
سلام دورتون بگردم ظهرتون بخیر😍❤️
https://t.me/+QgvWPAae6rw5NGM0
این چنلو حمایت کنید رمانش خیلی خفنه🧿🤍
❤مَمَتین انیمیشن💙
رمان اتفاقی در حال نوشتن✍🏻 .🧞♀️نقطه ای.هِیدی🌸 ❤Insta: @mamatin_animation💙 باز به هم برمیگردیم.👬🏻.
9100
من مینويسم اما تو نه میخوانی نه میفهمی!
ثانيه های من بدون تو با نگاههای سردت به شلاق درد عادت كرده است.
كاش غرورت كمی زلال تر بود..
كاش میفهمیدی دريا از وحدت قطره ها دريا
میشود
اما افسوس كه نه میفهمی نه تلاش میكنی
و ثانيه ها همچنان در گذرند...:)!
24713
#Edit
میخواستم ادیت غمگین بزنم ولی گفتم یکم شادش کنیم😂😍
نزدیک گرفتن کارنامه ها هم هست، برای همتون آرزوی سربلندی میکنم😂✨
5.14 MB
29300
#music
شدی یه تیکه سنگ..!
دلت نمیشه تنگ!:)🖤
Saman Jalili - Dard (128).mp33.63 MB
28660
پارت جدید خدمت شما💋☺️
حمایت یادتون نره پارت قبلی حمایتش کم بود!🥲🧡
28400
#پارت_25
راوی:
۱ ماه از رابطه محمد و متین گذشته بود!
۱ ماه پر از عشق و محبتی که بین این دو تا کبوتر عاشق موج میزد..
عشقشون هر لحظه نسبت بهم بیشتر میشد و هیچکدوم از انتخابشون پشیمون نبودن..!
تو این ۱ ماه اشکان از محل زندگیشون باخبر شده بود و با همدستی شقایق منتظر یه فرصت مناسب برای تور کردن متین بود تا اونو مال خودش کنه..
رکسانا هم از بی خبر از نقشه محمد درگیر کارای عروسی بود که قرار بود به عزا تبدیل بشه..
و هیچکدوم از این افراد نمیدونستن چه آینده ایی در انتظارشونه!
.
.
.
Mamad:
همینجوری که بستنی قیفیشو لیس میزد با ذوق و شوق داشت حرف میزد..
+میگم ممد بریم شهربازی؟!
+واهاییی دلم آب هندونه میخواد میخری برام؟
+ممد یه هودی قرمز ابی دیدم میای بریم بخریم ست کنیم با هم؟
خواست حرف دیگه ایی بزنه ولی اجازه ندادم و با لبام مهر سکوت به لباش زدم..
_ دورت بگردم آروم باش تو هرچیزی بخوای من برات فراهم میکنم..
+خوب پس بریم شهربازی نه نه اول بریم آب هندونه بخر برام بعد بریم..
خندیدمو گونشو نرم بوسیدم:اطاعت امر چشم قشنگ من..
.
.
.
Roxana:
اوفف حوصلم تو خونه سر رفت،این مامانم که بیخیال نمیشه همش میره رو مخ من..
خیر سرم مامان دارم،بیشتر شبیه نامادری سیندرلاس!
بهتره یه زنگ به ممد بزنم ببینم چیکار میکنه..
گوشیمو از عسلی کنار تختم برداشتمو شمارشو گرفتم،بعد از چند بوق صدای یه پسر غریبه تو گوشم پیچید:بله بفرمایید؟
+عه ببخشید تلفن آقای روشنفکر؟
_ بله امرتون؟
+من نامزدشم محمد کجاست؟شما کی هستین؟
_ من متینم رفیقش اومدیم یه جایی که نباید مزاحم داشته باشیم فعلا..
و بعد صدای بوق ممتد گوشی!
پسره پرو به من میگه مزاحم!
آشغال باید به ممد بگم دور اینو خط بکشه..
290227
یه چیزی بگم بهتون لطفا تو کانالتون بزارید 🙏
امشب شب لیله الرغائب هست یعنی شب آرزو ها، همه باهم آرزو کنیم این دو تا دیوونه هر چی سریع تر به خودشون بیان چون علاوه بر خودشون ما هم پیر شدیم از دستشون💙♾❤
28710
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.