cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

کـاش مـن صـدات بـودم

 •﷽• ‹ کاش من صدات بودم › به قلم ↫ ماوی💙 ژانر: #عاشقانه_انتقامی_صحنه‌دار🔥 پارت‌گذاری: «یه شب در میون» بنرا واقعیه بهشون می‌رسیم🥃 کانال نویسنده ↫ @mavi_roman نویسنده‌ی رمان هیچ‌گونه رضایتی مبنی بر کپی و انتشار این رمان ندارد❌ انسان باشیم ꔷ͜ꔷ

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
3 667
المشتركون
+1024 ساعات
-227 أيام
+9830 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

افسون دختر شیطون و  ناخلفیه که ته تغاریه خانواده‌ی حاج آقا صدره و پنهونی یک رقاص تمام عیار و دلبره😈 اما ورق زندگیش زمانی برمی‌گرده که یه شیخ عرب با اون نگاه وحشیش افسونو شکار می‌کنه و شنیدن جواب منفی از افسون باعث میشه شیخ قصد پیدا کنه به زور باهاش...🔥 https://t.me/+Y4nKajgalhYyY2Y0
إظهار الكل...
شیخ بانفوذی که حتی دخترای رنگارنگ عمارتش ازش فرارین با سفر به کردستان عاشق دختر ریزه میزه و شیرینی میشه اما وقتی دختره اونو رد میکنه ترتیب دزدیدنشو میده و...🔞🫢 https://t.me/+Y4nKajgalhYyY2Y0
إظهار الكل...
#part_199 مغموم و با بغض زل زده بودم به چشم‌هاش، جلوتر رفتم و بعد از گذاشتن دستِ آزادم روی صورتش بوسه‌ای عمیق روی لب‌هاش زدم - حق نداری نباشی! خودم از صبحه استرس گرفتم لطفا تو دیگه از این حرفا نزن، من دلشو ندارم! - حالا هی بگو چرا بهم هیچی نگفتی - میدونم نگران منم میشی هاکان، میدونم می‌ترسی و خیلی چیزای دیگه ولی قول میدم به خاطر توام که شده قوی بمونم و همیشه کنارت باشم - هیچ‌وقت ولم نکن، هیجا نرو - نمیرم، من دیگه عمرا تو رو تنها بذارم! پیشونیم رو بوسید، بغلم کرد و من دست‌هامو محکم دور تنش گره زدم - اولین شام دونفره‌مونو چی مهمونت کنم آیسو خانوم؟ خونه بخوریم یا بیرون؟ - اولی؟ ما اولین شام دونفره‌مونو شبی که برام پاستا درست کردی خوردیما! - آخ آخ حواسم نبود! - اشکال نداره این‌بار من یه چیزی می‌پزم برات، دست‌پختم به خوبیه خواهرم نیست ولی از اونو مامان یه چیزایی یاد گرفتم که قابل خوردنه! باصدا خندید و محکم‌تر بغلم کرد - آیسل واقعا کدبانوئه! - شما دوتا به‌جز این‌که از همدیگه تعریف کنید کار دیگه‌ای بلد نیستید؟ - یکیش خواهرته یکیشم دوست‌پسرت، چه نیازیه به حسودی؟ از شنیدن لفظِ دوست‌پسر که برای خودش به‌کار برد لبخند محوی زدم و گفتم: - هیچم حسود نیستم! بذار پاشم برم شام بپزم ولم کرد و من هم بلند شدم رفتم داخل آشپزخونه سرگرم کارم شدم خیلی زمان گذشته بود و غذای من هم دیگه آماده بود؛ برای یک لحظه برگشتم هاکان رو صدا کنم ببینم چرا ساکته و اینجا نمیاد که دیدم اون‌طرف‌تر ایستاده و مشغول نگاه کردن به منه! لبخندی بهش زدم و پرسیدم: - از کِی این‌جایی؟ - خیلی وقته! چشمای آدم سیر میشه مگه از تماشا کردنت؟... ┄┄•●❅✾❅●•┄┄ بیاین بهشون تافت بزنیم که همیشه ان‌قدر گوگولی بمونن🥹🫶🏻
إظهار الكل...
❤‍🔥 37👍 3🔥 1
00:04
Video unavailable
شیخ پاشا مرد دو رگه‌ی ایرانی و عرب که رئیس مافیای بزرگ عربستانه! کسی که با وجود مشکلات جنسی‌ش تختش پر از دخترای رنگارنگیه که نمیتونن راضیش کنن اما با سفرش به کردستان و دیدن اون دختر افسونش میشه، سعی میکنه اونو به دست بیاره و...😈🔞 https://t.me/+Y4nKajgalhYyY2Y0 لینکش یکم دیگه باطل میشه❌
إظهار الكل...
1.16 MB
وقتشه بریم پارت جدید😍
إظهار الكل...
😍 12👍 2
- شیخ میخوادت افسون! لبامو غنچه کردم و با اخم گفتم - من نمی‌خوامش! - برای یه شب سی میلیارد میده، این کمه؟؟ - وقتی هرکی زیرش بوده سالم بیرون نیومده صدها میلیاردم بده باز کمه! - ولی اون بی‌خیالت نمیشه الانم دم در منتظرته - گورپدرش، سرگرمش کن فرار میکنم! ناگهان با صدای در به عقب برگشتم و شیخو دیدم - امشب نمیتونی از چنگم دربری حیاتی!🔥😈 https://t.me/+Y4nKajgalhYyY2Y0
إظهار الكل...
00:04
Video unavailable
شیخ پاشا مرد دو رگه‌ی ایرانی و عرب که رئیس مافیای بزرگ عربستانه! کسی که با وجود مشکلات جنسی‌ش تختش پر از دخترای رنگارنگیه که نمیتونن راضیش کنن اما با سفرش به کردستان و دیدن اون دختر افسونش میشه، سعی میکنه اونو به دست بیاره و...😈🔞 https://t.me/+Y4nKajgalhYyY2Y0
إظهار الكل...
1.16 MB
برسونید +100 آخرشب پارت هدیه میذارم🙂‍↔️
إظهار الكل...
😍 16👍 3
#part_198 ناباور اسمش رو صدا زدم که گفت: - دیگه میدونم خیلی خوب و جذابم دست خودت نیست، اگه پیش اومده بگو بهت حق میدم! با مشت زدمش و سریع حرفم رو زدم: - می‌کُشمت تورو، اصلا همچین چیزی نیست خودشیفته‌ی منحرف! از حالت دراز‌کِش دراومدم و صاف نشستم -  تازه‌شم من گفتم یه سر دکتر ببرمت نکنه مشکل داری! - نه بابا پس سناریوهاتم چیدی! من مشکل دارم؟ سر فرصت بهش می‌پردازیم چشم توی کاسه چرخوندم: - این‌همه بی‌بخار بازی زیاد بود دیگه - اگه مشروب نخورده بودی و اون‌جوری ازم می‌خواستی جرت بدم با کمال میل بهت نشون می‌دادم مشکل دارم یا نه اون‌وقت صدات تو اتاق که هیچ تو کل خونه می‌پیچد و صبحش حالت دیدن داشت، تا تو باشی دیگه اون‌جوری زل نزنی تو چشام ازم بخوای بکـ*ـنمت! نگاهم رو ازش گرفتم، هیچ هم خجالت نمی‌کشیدم اما عادت نداشتم کسی ان‌قدر بی‌پرده و با صراحت درمورد این مسائل باهام حرف بزنه - خجالت نکش خوشم نمیاد، هـ*ـورنی بودنت جذاب‌تره! بی‌حرف خیره شدم بهش که پرسید: - دیگه حرص چیو می‌خوری؟ بگو الان حلش کنیم در آرامش! - همین دیگه، جلو چشم من لاس نزن باهاش هرکاری لازمه یه جا دیگه بکنید، چه میدونم اون‌جوریم که منو نگاه میکنی ذوق میکنم، اونو نگاش نکن! - بی‌خیالش، با حرف زدن ازش اوقاتمون تلخ نشه که بعدا به اندازه‌ی کافی خودش اوقات تلخی درست میکنه! سر تکون دادم که دیدم هاکان داره جدی نگاهم می‌کنه، بعد از چند لحظه گفت: - هرچی که شد یادت نره من چه‌قدر دوست دارم خب؟ اگه یه روزی دیگه من نبودم بدون آخرین چیزی که بهش فکر می‌کردم تو بودی! دستم رو گرفت و سمت چپِ سینه‌ش گذاشت - تو تا‌ابد اینجایی نور چشمی!                 ┄┄•●❅✾❅●•┄┄ عشقِ قشنگتون🫠>>>
إظهار الكل...
❤‍🔥 90😍 6👍 5😭 3 2💔 1
بریم پارت بعد؟
إظهار الكل...
👍 9 1😈 1
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.