Gallery of wars

یک زن اتیوپیایی از قبیله مورسای که دو بشقاب لب را در لب های خود قرار داده است1920 @Galleryofwars

🔹 تاریخ و بیوگرافی "ایران" با "Galleryofwar" 🔸 مضمون : میرزامهدی‌استرآبادی فرزند نصیر. (فرداول در تصویر از سمت راست) وِی منشی و هَم‌رَزم نادرشاه‌افشار بود و دو کتاب گرانبها به نام جهانگشای‌نادری و دره‌نادر اثر او است و یکی دیگر از آثارمهم وِی فرهنگنامه‌ترکی به فارسی‌سنگلاخ است.    نثر میرزا بسیار‌‌سنگین بود و به دلیل تسلط بَر زبان‌عربی  /فارسی/ترکی/ در کتاب‌هایش از این زبان‌ها مخصوصا آیات‌قرآن استفاده‌ای شایسته و فراوان میکرد. 🔻وِی به دلیل حظور در کنار‌نادرشاه تمام وقایع‌را دیده و به رشته تحریر درآورده است. 🔻ریپلای و حتما چِک کنید👇🔻 #تاریخ_معاصر @Galleryofwars

علی ابن‌ ابیطالب در کنار دو پسرش حسن و حسین در نگارگری ایرانی مربدط به قرن۱۹ https://harvardartmuseums.org/collections/object/216190?position=1 @Galleryofwars

اولین پادشاه لسوتو،موشوشو یکم در کنار وزیرانش @Galleryofwars

🔹 تاریخ و روایت "ایران" با "Galleryofwar" 🔸 مضمون : مُلاپناه‌واقف یکی از شاعران زبان ترکی‌آذربایجانی در دربار قلعه‌شوشا(شیشه) بود. در زندگی‌نامه وِی معروف است که مُلا‌پناه دو حادثه طبیعی از جمله ماه‌گرفتگی و زمین‌لرزه را پیش‌بینی‌کرده بود که هردو صحیح از آب در‌می‌آید... در روزهای پایانی عمر مُلا‌پناه‌واقف، بعد از آنکه آغامحمدخان‌قاجار حاکم‌شوشا را تسلیم خود میکند؛ دستور میدهد که مُلا‌پناه را نزد وِی بیاورند. هرچه بزرگان و ریش‌سفیدان شفاعت و طلب‌بخشش مُلاپناه‌واقف را از شاه میخاهند افاقه نمیکند و آغامحمدخان دستور قتل وِی را صادر میکند، که ناگهان یکی از درباریان به مُلاپناه میگوید لااقل شعری‌فی‌البداهه در مَدح شاه بگو که از خونت بُگذرد. سکوت‌سختی همه‌جارا فرا میگیرد و همگی خیره به مُلا‌پناه برای نجات جان خود میشَوَند که ناگهان به صورت شاه‌ نگاه میکند و میگوید:    نه فَضل تو را که مَدح عالیت کنم                      نه فَهم تو را که حَرف حالیت کنم    نه ریش تو را که ریشخندت سازم                      نه خایه تو را که خایه مالیت کنم بعداز شنیدن این‌اشعار، لبخندی بر لبان آغامحمدخان که کمترکسی لبخندش‌را دیده بود ظاهر گشت و گفت: (حرف اگر بود همین بود که این شاعر زد، اگر تعریفم نکرد مسخره ام نیز ننمود که من بهتر از هر کسی به معایب ظاهر و باطن خویش آگاه میباشم.....) 🔻شاه‌ایران با لبخندی از جان‌وِی گُذشت‌کرد و این روزهای‌پایانی‌عُمر مُلا‌پناه نبود. #تاریخ_معاصر @Galleryofwars

🔹 تاریخ و روایت "ایران" با "Galleryofwar" 🔸 مضمون : مُلاپناه‌واقف یکی از شاعران زبان ترکی‌آذربایجانی در دربار قلعه‌شوشا(شیشه) بود. در زندگی‌نامه وِی معروف است که مُلا‌پناه دو حادثه طبیعی از جمله ماه‌گرفتگی و زمین‌لرزه را پیش‌بینی‌کرده بود که هردو صحیح از آب در‌می‌آید... در روزهای پایانی عمر مُلا‌پناه‌واقف، بعد از آنکه آغامحمدخان‌قاجار حاکم‌شوشا را تسلیم خود میکند؛ دستور میدهد که مُلا‌پناه را نزد وِی بیاورند. هرچه بزرگان و ریش‌سفیدان شفاعت و طلب‌بخشش مُلاپناه‌واقف را از شاه میخاهند افاقه نمیکند و آغامحمدخان دستور قتل وِی را صادر میکند، که ناگهان یکی از درباریان به مُلاپناه میگوید لااقل شعری‌فی‌البداهه در مَدح شاه بگو که از خونت بُگذرد. سکوت‌سختی همه‌جارا فرا میگیرد و همگی خیره به مُلا‌پناه برای نجات جان خود میشَوَند که ناگهان به صورت شاه‌ نگاه میکند و میگوید:    نه فَضل تو را که مَدح عالیت کنم                      نه فَهم تو را که حَرف حالیت کنم    نه ریش تو را که ریشخندت سازم                      نه خایه تو را که خایه مالیت کنم بعداز شنیدن این‌اشعار، لبخندی بر لبان آغامحمدخان که کمترکسی لبخندش‌را دیده بود ظاهر گشت و گفت: (حرف اگر بود همین بود که این شاعر زد، اگر تعریفم نکرد مسخره ام نیز ننمود که من بهتر از هر کسی به معایب ظاهر و باطن خویش آگاه میباشم.....) 🔻شاه‌ایران با لبخندی از جان‌وِی گُذشت‌کرد و این روزهای‌پایانی‌عُمر مُلا‌پناه نبود. #تاریخ_معاصر @Galleryofwars

روزی که این مجسمه بزرگ زاده اشکانی در سال ۱۳۱۲ @Galleryofwars

عزاداری روزعاشورا در سبزه میدان سال ۱۹۰۷ https://archive.org/details/queerthingsabout00lore/page/n408/mode/1up پیشاپیش شهادت حسین بن علی در روز عاشورا را تسلیت عرض می‌کنم 🖤 @Galleryofwars

مرد جوانی با کلاه خز اثر رضا عباسی https://chesterbeatty.ie/explore/iran/ @Galleryofwars