العروة الوثقی

یعنی فازی که از ادمین ها این گروه ها و کانال ها می گیری دقیقا چنین فازی است گویا چند نفر خلاف کار یا افراد لات دارن این کانال ها رو می چرخونن یعنی دین الله تعالی اینقدر بی کس شده است که چنین اشخاصی منادی حمل عقیده حق باشند ؟ والله قسم مستحیل است.

باور کنید که چیزی که من به وضوح متوجه شده ام این است که کانال های افراطی از خوارج ، نوع مطالب و ادبیاتی که در این کانال ها است ، بیش از اینکه انسان رو به یاد انسان های مومن دلسوز بندازد به یاد چاقو کش ها و خلاف کار ها ، دزد ها و لات ها گردنه بگیر بیشتر می اندازد.

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

بعضی از کسانی که ذهلی رحمة الله علیه را به خدایی و پیغمبری گرفته اند، می گویند که چون ذهلی چنین گفته است پس کسی حق ندارد که وارد تفاصیل شود این حرفی بی خود است و تکفیر و تبدیع افراد و فرقه ها باید بر پایه ادله صریح از قرآن و سنت باشد. الله تعالی فعل بندگان را مخلوق معرفی کرده است پس فعلا تلاوت و فعل نوشتن نیز داخل در افعال مخلوق است و قرآنی که تلاوت می شود مدخلی از فعل خدا و مدخلی از فعل مخلوق در آن است و امام بخاری اعلم تر از ذهلی است امام مالک سوال از استواء و ورود به تفاصیل را بدعت می دانست در حالی که بعضی از سلف مانند عبدالله بن مبارک تفاصیل بیشتری مطرح کردند و وارد تفاصیل شدند. پس باید طبق این نظریه اسم عبدالله بن مبارک رو در بین اهل بدعت و گمراهی بنویسیم که مخالف امام عبدالله بن مبارک وارد تفاصیل شد. بلکه بهتر و افضل این است که مادامی که مسئله یا انحراف یا تکفیری پیش نیامده وارد تفاصیل نشویم ولی این سخن مطلق نیست. مخلوق بودن فعل بنده و مخلوق بودن فعل تلاوت کنند چیزی نیست که نیاز به رای ذهلی و احمد بن حنبل یا و....داشته باشد ، زیرا مخلوق بودن آن از سول الله تعالی در قرآن آمده است. رحمت الله تعالی بر امام بخاری باد

🔵حافظ ابن عبد البر (٣٦٨ - ٤٦٣ هـ) می فرمایند : ومِن حَقِّ الكَلامِ أنْ يُحْمَلَ عَلى حَقِيقَتِهِ حَتّى تَتَّفِقَ الأُمَّةُ أنَّهُ أُرِيدَ بِهِ المَجازُ إذْ لا سَبِيلَ إلى اتِّباعِ ما أُنْزِلَ إلَيْنا مِن رَبِّنا إلّا عَلى ذَلِكَ وإنَّما يُوَجَّهُ كَلامُ اللَّهِ ﷿ إلى الأشْهَرِ والأظْهَرِ مِن وُجُوهِهِ ما لَمْ يَمْنَعْ مِن ذَلِكَ ما يَجِبُ لَهُ التَّسْلِيمُ ولَوْ ساغَ ادِّعاءُ المَجازِ لِكُلِّ مُدَّعٍ ما ثَبَتَ شَيْءٌ مِنَ العِباراتِ وجَلَّ اللَّهُ عَنْ أنْ يُخاطِبَ إلّا بِما تَفْهَمُهُ العَرَبُ فِي مَعْهُودٍ مُخاطَباتِها مِمّا يَصِحُّ مَعْناهُ عِنْدَ السّامِعِين 🔰ترجمه : و آنچه حق است این است که کلام بر حقیقتش حمل می شود ، مگر اینکه امت اتفاق کنند بر اینکه مراد از آن معنای مجازی است ، زیرا جز این دیگر هیچ راهی برای پیروی از آنچه از جانب پروردگارمان بر ما نازل شده نیست، و همانا کلام خداوند متعال بر معروف ترین و واضح ترین وجوهش ، متوجه می شود (یعنی بر معنای اصلیش حمل می شود) به شرطی که (معنای مجازی) که لازم است که در برابر آن تسلیم باشیم ، مانع از این امر (حمل بر معنای حقیقی) نشود.اگر هر کسی مدعی حمل (لفظ) بر معنای مجازی باشد ، در این صورت دیگر هیچ یک از عبارات ثابت نمی شود ، و خداند جلیل و مبرا است از اینکه عرب را مورد خطاب قرار دهد مگر به آنچه که عرب در خطاب معمول خود می فهمند از آنچه که معنایش در نزد شنوندگان صحیح است 📚ترجمه : التمهيد - ابن عبد البر - ط المغربية ٧/‏١٣١ 🔵امام قوام_السنه ابوالقاسم اصفهانی ( 535 هـ) : وَسَائِر أَوْصَافه إِنَّمَا هِيَ على ظَاهرهَا الْمَعْرُوف الْمَشْهُور من غير كَيفَ يتَوَهَّم فِيهَا وَلَا تَشْبِيه وَلَا تَأْوِيل 🔰ترجمه : و تمام صفاتش،همانا أنها بر ظاهر معروف و مشهورشان می باشند، بدون اینکه (شخصی) کیفیتی را توهم کند ، و بدون تشبیه و بدون تاویل می باشد 📚العلو للعلي الغفار ١/‏٢٦٣ 🔵حافظ أبي نصر السجزي (المتوفى: ٤٤٤) : الواجب أن يعلم أن الله تعالى إذا وصف نفسه بصفة هي معقولة عند العرب، والخطاب ورد بها عليهم بما يتعارفون بينهم، ولم يبين سبحانه أنها بخلاف ما يعقلونه، ولا فسرها النبي صلى الله عليه وسلم لما أداها بتفسير يخالف الظاهر، فهي على [ما] يعقلونه ويتعارفونه". 🔰ترجمه : واجب است که بدانی که اگر الله تعالی خودش را به صفتی ، توصیف کند ، پس آن (صفت) در نزد عرب مفهوم است و خطابی که در این خصوص بر آنها آمده است ، بر اساس چیزی است که در بین خودشان می شناسند ، و خدای سبحان مشخص نکرده است که این بر خلاف آن چیز است که آنها (صحابه) می فهمند و رسول الله صلي الله عليه وسلم زمانی که آن را ارائه نمود ، به تفسیری که مخالف ظاهرشان باشد ، آن را تفسیر نکرد ، پس آن (یعنی صفت های الله) بر اساس آنچه که آن را می فهمیدند و آن را می شناخته اند ، می باشد. 📚رسالة السجزي إلى أهل زبيد في الرد على من أنكر الحرف والصوت ١/‏٢٢٧ 🔵شیخ الاسلام أبو عثمان الصابوني (449هـ) : ولا إزالة للفظ الخبر عما تعرفه العرب، وتضعه عليه بتأويل منكر، ويجرونه على الظاهر، ويكلون علمه إلى الله تعالى، ويقرون بأن تأويله لا يعلمه إلا الله ( عقیده السلف و اصحاب الحدیث، ص39، دار المنهاج) 🔰ترجمه : و لفظ خبر ( صفات الله ) را از آنچه که عرب می شناسد زائل نمی کنند (نفی تفویض) و آن را تأویل نمی کنند و آن را بر ظاهرش اجراء می کنند و علمش را به الله تعالی واگذار می کنند و ایمان دارند که علم به تأویلش را تنها الله تعالی می داند. 📚شرح عقيدة السلف للصابوني - ناصر العقل ٢/‏٣ 🔵 امام السُّهَيلي (٥٨١ هـ ) می گوید : 📜فإن قيل: وكيف خوطبوا بما لا يفهمون ولا يستعملون، إذ اليد بمعنى الصفةلا يفهم معناه؟ قلنا: ليس الأمر كذلك، بل كان معناها مفهوماً عند القوم الذين نزل القرآن بلغتهم، ولذلك لم يستفت أحد من المؤمنين رسول الله - صلى الله عليه وسلم - عن معناها، ولا خاف على نفسه توهم التشبيه، ولا احتاج مع فهمه إلى شرح وتنبيه. 🔰ترجمه : پس اگر گفته شود : پس چگونه (صفات) با کلامی که نه آن را درک می کنند و نه قابل استعمال است ، مورد خطاب قرار گرفته اند ؟ چراکه «ید (دست)» به عنوان صفت است ؛ آیا معنای آن را نمی فهمیده اند ؟ می گوییم : این چنین نیست ، بلکه معنای آن در نزد قومی که قرآن به زبانشان نازل شد (منظور صحابه کرام و حتی کفار) قابل فهم بود.و برای همین هیچ یک از مؤمنان از رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد معنای آنها از ایشان نپرسید و در نفس خودشان ترسی از توهم تشبیه نداشتند و با توجه به فهمش نیازی به توضیح و هشدار نداشتند. 📚نتائج الفكر في النحو ١/‏٢٢٩

💠در اینجا اقوال علمائی را ذکر می کنیم که گفته اند که اصل معنای صفات معروف است و بیاید بر همین معنای معروف حمل شود و اگر اشعری می خواهد صرف اکتفا به معروف بودن معنای صفات را مورد تمسخر قرار دهد ، در واقع این علماء را مورد تمسخر قرار داده است : 🔵امام ابن قتيبة از ائمه بزرگ لغت و همچنین شاگرد امام اسحاق بن راهویه می گوید نیز در خصوص دو دست خدا همین سخن را گفته و می گوید : «فإن قال لنا: ما اليدان ههنا قلنا هما اليدان اللتان تعرف الناس» 🔰ترجمه : پس اگر گفته شود به ما : "دو دست" در اینجا به چه معنایی است ، می گوییم که همان دو دستی است که مردم (معنای آن) را می شناسند. 📚الاختلاف في اللفظ والرد على الجهمية لابن قتيبة ١/‏٤١ 🔵امام طبری می فرماید : «وأَوْلى المعاني بقول الله جل ثناؤه: {ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ} [فصلت: 11]: علا عليهن وارتفع، فدبَّرهن بقدرته، وخلقهن سبع سماوات. والعجبُ ممن أنكر المعنى المفهوم من كلام العرب. 🔰ترجمه : صحیح ترین معانی در مورد قول الله متعال:"ﺛﻢ اﺳﺘﻮﻯ ﺇﻟﻰ اﻟﺴﻤﺎء ﻓﺴﻮاﻫﻦ" بر آنها بالا شد و بر بالایِ آنها رفت ،سپس با قدرتش تدبیر کرد، و آن را به صورت هفت آسمان خلق کرد و جای تعجب است از کسی که از معنایی که از کلام عرب مفهوم است را انکار می کند. 📚تفسير الطبري جامع البيان - ط دار التربية والتراث ١/‏٤٣٠ 🔵امام طبری در جایی دیگر می فرمایند :| فإن قال لنا قائل: فما الصواب من القول في معاني هذه الصفات التي ذكرت، وجاء ببعضها كتاب الله عز وجل ووحيه، وجاء ببعضها رسول الله ﷺ.قيل: الصواب من هذا القول عندنا، أن نثبت حقائقها على ما نعرف من جهة الإثبات ونفي التشبيه 🔰ترجمه : پس اگر کسی به ما گفت : صواب در مورد معانی این صفاتی که ذکر کرده ای و بعضی از آنها در کتاب خدا عز وجل و وحی او آمده است و پیامبر صلی الله علیه وسلم بعضی از آنها را بیان کرده است ، چه می باشد ؟ (به او) گفته میشود: صواب در نزد ما این است که حقیقت آنها را بر اساس آنچه که می دانیم از جهت اثبات و نفی تشبیه ، اثبات می کنیم 📚التبصير في معالم الدين للطبري ١/‏١٤٠ 🔵امام طبری در جایی دیگر می گوید : فنثبت كل هذه المعاني التي ذكرنا أنها جاءت بها الأخبار والكتاب والتنزيل على ما يُعقل من حقيقة الإثبات، وننفي عنه التشبيه 🔰ترجمه : پس اثبات می کنیم ، همه این معانی را که ذکر کردیم که با اخبار و قرآن و وحی آمدند بر اساس آنچه که تعقل می شود از حقیقت اثبات و از تشبیه آنها نفی می کنیم 📚التبصير في معالم الدين للطبري ١/‏١٤٢ 🔵امام طبری در جایی دیگر می گوید : قيل له: معنى ذلك ما دل عليه ظاهر الخبر، وليس عندنا للخبر إلا التسليم والإيمان به 🔰ترجمه : به او بگو: معنایی آن همان است که ظاهر خبر بر آن دلالت می کند، و برای خبر چیزی جز تسلیم شدن و ایمان آوردن به آن نیست. 📚التبصير في معالم الدين للطبري ١/‏١٤٦

💠این معنای "معروف بودن" اصل معنای صفات الله تعالی می باشد و این همان منظور الفراهيدي (ت ١٧٠) ابن دريد (ت ٣٢١) و الجوهري (ت ٣٩٣) و سایر علمای لغت از استعمال لفظ "معروف" برای اصل معنا می باشد.