cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

📚ܩحܦ̇ܠܙ 🍁 ‌گــ๛ودالـ 🍂 معرفتـ‌ ‌🍁

🍂 کانال؛ #موسیقی_شعر_دکلمه_مونولوگ_نمایشنامه(اجرا_آموزش) 🍂 بیکلام t.me/GODAlz 🍂 کتاب و کتابخوانی t.me/GODALBOOK t.me/Ghazaliyatm چنل غزلیات🍁 #انتقادات_پیشنهادات @Mahmood_Ghr 🍁 🍁گروه بازی مافیا t.me/mafiasepahan

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
738
المشتركون
-124 ساعات
-77 أيام
-3130 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

خون‌شوری پیش‌متن: ای زخم زانوی لیلی در قلب مجنون نشسته! یا یک گل سرخِ صد برگ در کاسه‌ی خون نشسته! ای آدمِ قهر و غربت! حوای تهدید و تهمت!  ای قهوه‌ی تلخ خلقت! در کافه‌ی نون نشسته ای زالِ گیسو بریده! سیمرغِ در سیخ چیده! ای رستم دل دریده! سیلون و  ویلون نشسته ای اشک‌هایت نوشته متن سخنرانی‌ات‌ را مأیوس از ملت خود پشت تریبون نشسته؛ سخنرانی: کو دست ترد و تمیزت! دندان براق و تیزت! سنجابِ در روبروی گردوی گردون نشسته! چشمان من کو که آنجا یک سرو خوش قد و بالا چسبیده به دو کوآلا در باغ زیتون نشسته گفتی جهان چیست گفتم چرک‌آبه‌ی جوی آبی در قالب یک حبابی در آب و صابون نشسته گفتی جهان چیست؟ گفتم؛ سنگینی زنده‌مانی در زیر خورشید سوزان پشت حلزون نشسته همزاد‌پنداری مرگ با مادر خانواده لبخندِ مادربزرگِِ از قاب بیرون نشسته نمرودِ از پشّه مرده! موسی افعی نخورده! خاکستر چشم جم بر قلیان قارون نشسته یا که شکم‌سیری یک شیرِ قفس را جویده هر نصفه‌شب‌ در کمین پستان میمون نشسته یا نه «رضاً برضائک»، «سقّیتنا من جمالک» سگ‌مست از سمّ مهلک در کاخ مأمون نشسته ای نشئه‌ی دود‌پالا، سر را بگیران به بالا در پای منقل هیولا در دود افیون نشسته اول ببلعان دلم را  دوم ببلعان دلم را ای آن‌که عطرِ تنِ تو در برگِ توتون نشسته متن: ای زخم زانوی لیلی در قلب مجنون، نشُسته! یا یک گل سرخِ صد برگ در کاسه‌ی خون، نشُسته! می‌خواستی در صبوری، با اشک‌هایت‌ بشوری این زندگی گهی را  که زور سیفون نشُسته می خواستی در صبوری با آخرین سرخ مشروب قلب خودت را بشوری، خون را ولی خون، نشُسته #شهرام_میرزایی شعرمرکٌب 🍁ܦ̈ܠܥ̣ߺ ܩܣܝ‌ܢ̣ߊ‌ܔ 🍁🎶🎧 # ܭَــࡐ‌ܥ‌‌ߊ‌ܠܙ 🍂ܩـܫܝ‌ܦ̇ࡅ߳ߺߺܙ ᬉ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌-⃝🩸 𝐣𝐨𝐢𝐧 ☞︎︎︎ ✨⍟ @GODALMM ⍟✨
إظهار الكل...
👍 1
ساقیا بر سر جان بار گران است تنم باده ده باز رهان یک نفس از خویشتنم من از این هستی خود نیک به جان آمده‌ام تو چنان بی‌خبرم کن که ندانم که منم نفس را یار نخواهم که نه زین اقلیمم چه کنم صحبت هندو که ز شهر ختنم گل بستان جهان در نظرم چون آید روضه باغ بهشت است نه آخر چمنم پیش این قالب مردار چه کار است مرا نیستم زاغ و زغن طوطی شکر سخنم مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم ای نسیم سحری بوی نگارم به من آر تا من از شوق قفس را همه درهم شکنم خنک آن روز که پرواز کنم تا ور یار به هوای سر کویش پر و بالی بزنم در میان من و معشوق همام است حجاب وقت آن است که این پرده به یک سو فکنم ✏ «همام تبریزی»
إظهار الكل...
یه پاییز زردو زمستونه سردو یه زندونه تنگو یه زخم قشنگو غم جمعه عصرو غریبیه حصرو یه دنیا سوالو تو سینم گذاشتی جهانی دروغو یه دنیا غروبو یه درد عمیقو یه تیزیه تیغو یه قلب مریضو یه آه غلیضو یه دنیا محالو تو سینم گذاشتی رفیقم کجایی دقیقا کجایی کجایی تو بی من تو بی من کجایی رفیقم کجایی دقیقا کجایی کجایی تو بی من تو بی من کجایی آه خدا , ای حبیبم تکست آهنگ کجایی محسن چاوشی یه دنیا غریبم کجایی عزیزم بیا تا چشامو تو چشمات بریزم نگو دل بریدی خدایی نکرده ببین خوابه چشمات با چشمام چی کرده همه جا رو گشتم کجایی عزیزم بیا تا رگامو تو خونت بریزم بیا روتو رو کن منو زیرو رو کن بیا زخمامو یه جوری رفو کن عزیزم کجایی دقیقا کجایی کجایی تو بی من تو بی من کجایی عزیزم کجایی دقیقا کجایی کجایی تو بی من تو بی من کجایی
إظهار الكل...
08:34
Video unavailableShow in Telegram
من از تمامیه اعضای گروه ، میخوام برای این کلیپ دل خرج کنن . لطفاً حتماً ببینید و بشنوید و برای تمامیه گروههای اجتماعی خود ارسالش کنید . این حداقل کاریه که میتونیم بعنوان یک ایرانی با وجدان و وظیفه شناس برای حفظ و بقای فرهنگ از دست رفته مان انجامش بدیم .. آفرین به این پیام ☝️☝️☝️☝️☝️
إظهار الكل...
. ناراحتم از چشم و ابرویت از ارتباط باد با مویت از سینه ریزت ، از النگویت ناراحتم ! از من چه می خواهند !؟ . ناراحتم! یاران، سَران بودند امّید ِ ما ناباوران بودند این دوستان سرلشگران بوند ! در چادر دشمن چه می خواهند !؟ . ناراحتم از خوب های بد از تو ، از این یاران ِ یک در صد بی آنکه ربطی بین تان باشد ! ناراحتم از این همه بی ربط ! من در خیابانی پر از خنده هی اشک می ریزم به آینده ناراحتم آقای راننده ناراحتم ... لطفا صدای ضبط ...... . # پروانه بودم شمع را دیدم در شعله قلع و قمع را دیدم تنهایی ِ در جمع را دیدم دیگر بس است این عشق آزاری ! در خاک مطلوبت چه چیزی کاشت ؟؟ این دل ! که جز حسرت به دل نگذاشت تو دوستش داری و خواهی داشت امّا خودت را دوست تر داری !! . ناراحتم از ناتوان بودن سخت است مال دیگران بودن دنبال چیزی لای نان بودن اینگونه من شاعر نخواهم شد . عشق آنچه در ذهنت کشیدی نیست روحم شبیه آنچه دیدی نیست زحمت نکش لطفا ... امیدی نیست من دیگر آن یاسر نخواهم شد ! ناراحت از محدوده ی قرمز می گریم از رود ارس تا دز این اشک ها ... این اشک ها هرگز از مردی ِ ما کم نخواهد کرد ! من در خیابانی پر از خنده هی اشک می ریزم به آینده ناراحتم آقای راننده اما صدا را کم نخواهد کرد اما صدا را کم نخواهد کرد اما صدا را کم نخواهد کرد ... . . . یاسر قنبرلو ❉‌্᭄ ‌‌‎✯ ҉★💔෴ م҉ح҉ـ҉؋҉ـ҉ل҉ گ҉و҉ـ҉ב҉ا҉ل҉ م҉ع҉ر҉ـ҉؋҉ـ҉ت҉ ෴💔☆҉ ҉★‌‎‌‎ ‌‎‌‎ ҉✯
إظهار الكل...
در خرابات مغان مست و خراب افتاده‌ایم توبه بشکستیم و دیگر در شراب افتاده‌ایم در خیال آن که بنماید خیال او به خواب نقش بستیم آن خیال و خوش به خواب افتاده‌ایم در به دست زلف او دادیم و در پا می‌کشد لاجرم چون زلف او در پیچ و تاب افتاده‌ایم آب چشم ما به هر سو رو نهاده می‌رود ما چنین تشنه ولی در غرق آب افتاده‌ایم آفتاب لطف او بنواخت ما را از کرم روشن است احوال ما بر آفتاب آفتاده‌ایم سید رندیم و با ساقی حریفی می‌کنیم بر در میخانه مست و بی‌حجاب افتاده‌ایم بر سر کوی محبت ما و چون ما صد هزار جان به جانان داده‌ایم و بی‌حساب افتاده‌ای ✏ «شاه نعمت‌الله ولی» ❉‌্᭄ ‌‌‎✯ ҉★💔෴ م҉ح҉ـ҉؋҉ـ҉ل҉ گ҉و҉ـ҉ב҉ا҉ل҉ م҉ع҉ر҉ـ҉؋҉ـ҉ت҉ ෴💔☆҉ ҉★‌‎‌‎ ‌‎‌‎ ҉✯
إظهار الكل...