cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

مشاركات الإعلانات
301
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-67 أيام
-1130 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

00:03
Video unavailableShow in Telegram
sticker.webm1.41 KB
✨قیمت کتاب کار‌ها✨
إظهار الكل...
💘 2🍌 1
قیمت کتاب کارها💞
إظهار الكل...
وقتی عشق با قاشقی معمولی به تو خورانده نشود، ملتمسانه به دنبال ذراتی کوچک از آن، لبه‌ی تیز چاقوهای اره‌ای را خواهی لیسید.
إظهار الكل...
😭 1
در تکرر زیبایی هست، حتی اگر پوچ باشد.
إظهار الكل...
🍌 1🍓 1
همیشه زیباترین نوشته‌هایم زمانی خلق می‌شدند که از درد در خود می‌پیچیدم و این حقیقت آزارم‌ می‌داد. حتی خودِ عشق هم که در آغوش قلمم‌ لحظه‌ای آرام می‌گرفت، تاریک می‌شد و تلخ. انگار روی کاغذهای سفید و خالی و دنیایی‌ که من خدایش بودم هم بلد نبودم زندگیِ شاملِ حتی قطره‌‌ای از شادی را به درستی به تصویر بکشم. البته مشکل از آنجا شروع به شکل گرفتن کرد که فهمیدم این قضیه فقط به نوشته‌هایم ختم نمی‌شد. کافی بود ذره‌ای شادی در خطوط نامتقارن گوشه‌‌ی چشم‌ها و لب‌هایم بغلتد تا صدایی ناهنجار در پس ذهنم فریاد زند که این آخرین بار خواهد بود. اتفاقا پدربزرگ هم همین چند وقت پیش به خوابم آمده بود و به آرامی از من می‌پرسید چرا صدای گوش‌خراش دستگاه‌های بیمارستان، نفس کشیدنش از پشت آن ماسک اکسیژن مضحک و گاها تکان خوردن بی‌اختیار دست‌های بی‌جانش را، وقتی روز تولدم به دیدنش رفته بودم ضبط می‌کردم. لحظه‌ای قلبم نتپید. مطمئن نبودم باید چه جوابی به او می‌دادم. بعد از مدتی در خواب و بیداری زمزمه کردم "من فقط می‌ترسیدم آخرین بار باشد" و بعد، او غیب شد. نمی‌خواستم آنقدر زود غیب شود. کاش می‌شد آن مکالمه کوچکمان را هم ضبط می‌کردم... راستش را بخواهید.. صدایش را دیگر درست به خاطر ندارم. فقط لحن شیرینش هنگام داد زدن اصطلاح‌های محبوبش را به یاد دارم و بغل‌های استخوانی و نه چندان راحت اما همیشه گرمش و بوی تند سیگارهای نازکش را؛ همین. طول کشید تا زندگی این درس را به من آموخت اما انسان‌ها چیزی بسیار فراتر از داستان‌هایی هستند که ما با آن‌ها تجربه می‌کنیم و در تکرر زیبایی هست، حتی اگر پوچ باشد. حال که فکر می‌کنم، شاید هم تمام این مدت فرق من با دیگران آن بود که انتظار بی‌جا و فراتری از لحظه‌ی غروبِ آفتاب داشتم. دلم رنگ‌های خارق‌العاده‌تری می‌خواست. شاید همین تنها گناهم بود. راستی، بعضی وقت‌ها به آثار خود نگاه می‌کنم و وجدانم در عذاب می‌سوزد. حس می‌کنم ایده‌ حقیقی‌شان را در زندانی از ایده‌ها و کلمات و تمایلات خودم حبس کرده‌ام و آن‌طور که می‌خواستند آن‌ها را بیان نکرده‌ام. دقیقا مثل همین احساسات بی‌کرانی که چند جمله بالاتر سعی داشتم به آن‌ها با کلماتِ ناکافیِ خود جان بخشم. شاید باید دست از این آشفتگیِ ذهنیِ بیهوده بردارم و بگذارم در این مورد هم زمان بگذرد. زمان اکثرا همه چیز را درست می‌کند؛ حداقل پدرم این‌گونه فکر می‌کند. مثلا زمان، گلِ رونده‌ی سرسبزی که مادر کنار کتاب‌هایم گذاشته بود و حال زرد رنگ شده‌است را هم درست خواهد کرد؛ البته.. امیدوارم که این‌طور باشد. چند روز پیش ساعت‌ها با عکس‌هایی قدیمی از آشناهای غریبه حرف می‌زدم. به خودم آمدم دیدم مدت زیادی از آخرین باری که این‌گونه به حرف‌هایم فرصت شنیده شدن داده بودند می‌گذرد و بعد هم به دیوانگی کوچکم‌ خندیدم. بگذریم؛ احتمالا زمان این را هم درست خواهد کرد. روزی که زمان این را هم درست کند، اثر انگشت‌هایشان دیگر از صورتم پاک شده‌اند و در حالی که اشک‌هایم‌ را این‌بار با دستان خودم پاک می‌کنم، تکه‌هایی که پیشِ این غریبه‌های آشنا جا گذاشتم را پس می‌گیرم و دوباره پازلِ نه چندان زیبای وجودیتم را از سر می‌چینم؛ حتی اگر بعضی تکه‌ها دیگر شمایل قبلی‌شان را نداشته باشند. مدت کوتاهی‌ست که به این نتیجه رسیده‌ام که همه‌ی این افکارِ نامربوط، راه حلی ساده و مشترک دارند. وقتی عشق با قاشقی معمولی به تو خورانده نشود،‌ ملتمسانه به دنبال ذراتی کوچک از آن، لبه‌ی تیز چاقو‌های اره‌ای را خواهی لیسید. (باز هم مطمئن نیستم توانستم حداقل این ایده‌ی خاک خورده را درست بیان کنم یا نه.) چه می‌گویم؛ من حتی مطمئن نیستم چه شد که شروع به نوشتن این متن نا‌میزان‌ و فالش کردم. بدن دردِ ناشی از پایان روزی خوشحال بود، صدای جیرجیرک‌ها بود و بادِ گرمِ شبانه‌ تابستان و پشه‌ها. در هر حال، مهم نیست چقدر این وانمودِ به فهمیدن و درمان شدن را ادامه دهم؛ تنها کافی‌ست در یک روز ملال‌آور، وقتی سراسیمه به سمت کلاس‌هایم روانه‌ می‌شوم، لحظه‌ای عطری آشنا به مشامم بخورد تا دوباره از سر بپاشم.
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
فقط کافیه چشم‌هات رو باز کنی و به نقاشی‌هایی که جلوی صورتت هستن دقت کنی
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
🤯 3🍓 1
چه جالب عید مردگان دقیقا 4th of july شده امسال
إظهار الكل...
💔 1💘 1
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.