هزارستان ما

روحش شاد و یادش گرامی

محقق خراسانی؛ زخم دیده تیغ تبعیض نویسنده: علی امیری آیت الله شیخ عیسی محقق خراسانی از آوارگان هزاره از ضرب تیغ عبدالرحمن بود که در مشهد ایران به دنیا امده بود. او شکل دیگری از نکبت هزاره بودن را تحمل کرد. در مراکز علمی و حوزات علمیه شیعه در ایران و عراق درس خواند و در همانجا نیز درد تبعیض را چشید. خودش حکایت می‌کرد که مراجع به طلاب هزاره نصف شهریه طلاب ایرانی و عرب را می‌دیدادند. هزاره در بیخ گوش امام علی حق نداشت که استاد سطوح عالیه باشد. آیت الله محقق خراسانی خود اولین عالم دینی هزاره بود که کرسی تدریس درس خارج را در نجف تصدی کرد. از آرزوهای او این بود که روزی هزاره رهبری معنوی و دینی را به دست آورد و مرجع تقلید شود. به همین جهت برای تثبیت مرجعیت مرحوم آیت الله محقق کابلی تلاش بسیار کرد و از نهضت عدالت‌خواهی مردم ما به رهبری مزاری بزرگ دفاع جانانه کرد. یعنی هزاره تنها ضرب تیغ عبدالرحمن را نچشید، در شهر امام عدالت "نجف اشرف" نیز با تبعیض و تحقیر مواجه بود. من چند بار ایشان را از نزدیک دیدم، صحبت‌ها و خاطراتش را شنیدم و به سخنرانی اش گوش دادم. در سال ۱۳۷۹ در کابل در کتابخانه مدرسه جامعه الاسلام کتاب المولفون او را دیدم که مولفان هزاره را فهرست کرده بود. و این نشان علاقه او به احیای مآثر قومش بود. او هم احیای مآثر کرد، هم با تبعیض مبارزه کرد و هم راه را برای رهبری روحانی و معنوی مردمش گشود. خداوند رحمتش کند و با پاکان و بزرگان محشور گرداند. چقدر خوب شد که دوستان یاد و خاطره او را گرامی‌داشتند. #تاریخ #علما #افتخار #فولکلورهزارگی 👉 🆔 @HazaragiFolklore👈

ها خبر شده بودند و فير هاى هوايى مى‌كردند. وقتى پرسيديم چرا خبر ندادى كه اسير شدى؟ مى گفت عمدن اين كار را نكردم چون در آن‌صورت بابه مجبور مى‌شد كه براى آزادى من يكى از اسراى مهم اتحاد را مبادله كند. جواد راست مى گفت، بابه براى حفظ جان اطرافيانش و خوبان مردمش حساسيت و سختگيرى عجيبى داشت. *** ماه حوت ١٣٨٩ بود كه برايش زنگ زدم، ٣-٤ ماه قبل از شهادتش، اصرار داشت كه باميان بروم، مى‌گفت:" دو سه ماه بعد هزارستان خيلى زيبا و ديدنى مى‌شود، امنيت هم خوب است بيا برويم هزارستان را سير بگرديم، چون من هم به قصد گشت و گذار بسيار وقت است كه خارج از باميان را نگشته ام". من هم كه پس از سال ١٣٧٣ نتوانسته بودم به كابل برگردم هميشه با خود مى‌گفتم كابل كه رفتم اول مى روم زيارت مزار بابه، بعد ديدار دوستانم حاجى احمدى ، آته محمد حسين در گلزار شهداى قلعه ى شاده، زيارت افشار، مزار شفيع در تركمن، ديدن استاد كامن خطاط در معرفت، ديدن جواد در باميان وگشت و گذار هزارستان با جواد، با خود مى گفتم چقدر سير از خاطرات بابه و غرب كابل با جواد صحبت كنيم، خيلى دلم مى خواست از جواد بپرسم چقدر دلش براى بابه و مهتاب مهتاب گفتن‌اش تنگ شده است....اما نشد ولی مهتاب، مهتاب شد … عکس: بابه مزاری و جواد ضحاک/ سفارت شوروی/ جنگ ۲۳ سنبله ۱۳۷۳ #احد بهادری @highlight

سالیاد شهادت جواد ضحاک است، یادش بخیر و گرامی. مهتاب! مهتاب! مى شنوى؟ مهتاب! كسانى كه در جريان مقاومت غرب كابل در سنگر ها حضور داشتند با نام مخابره‌اى مهتاب به خوبى آشنايى دارند، هنگامى كه صداى مهتاب از مخابره هاى خصوصى و يا عمومى فرماندهان و سنگرداران بلند مى‌شد همه گوش تيز می‌كردند تا صداى مهتاب را دقيق و درست بشنوند، چرا؟ چون‌كه صداى مهتاب پيام نفر اول (اسم رمزى كه منظور آن بابه مزارى بود) را منتقل مى كرد و به همين دليل مهتاب بيشترين نامى بود كه از مخابره هاى حزب وحدت شنيده مى شد، مخصوصاً در روز هاى جنگ. مهتاب دستور مقاومت مى‌داد، مهتاب دستور حمله مى‌داد، مهتاب فرمان آتش بس مى‌داد، مهتاب تكيه‌ى دل سنگر نشينان بود، مهتاب صداى با صلابت داشت، در شديدترين و بدترين لحظات جنگ هرگز صدايی مهتاب نلرزيد چون مى دانست صداى مهتاب اگر بلرزد دل صادق سياه در دهمزنگ و نصير سوز در گردنه‌ى سخى خواهد لرزيد. مهتاب با ادب و سليس و با اطمينان حرف مى‌زد چه با صبغت الله مجددى، جنرال دوستم و حكمتيار و چه با شفيع، آته محمدحسين، قمبر و آصف خان. صداى مهتاب صدايى بود كه در روز هاى خوب و بد سه سال مقاومت غرب كابل در فضاى سنگرها و قرارگاه هاى حزب وحدت طنين انداز بود، صداى مهتاب باخود عطر بابه را در آسمان كابل پخش مى‌كرد و واسطه‌ى صادقى بود بين بابه مزارى و سنگر هاى مقاومت. صداى مهتاب صداى جواد بود. جواد مسؤول مخابره و تليفون مخصوص بابه مزارى بود و نام رمز مهتاب را او براى مخابره‌ى مخصوص بابه انتخاب كرده بود. يكى از روز ها در اطاق مخابره تعدادى به شمول شهيد ابوذر حضور داشتند پس از آنكه جواد از يك مكالمه‌ى مخابره‌ى فارغ شد شهيد ابوذر به جواد گفت: " مهتاب اسم مناسب براى مخابره‌ى قوماندانى عمومى نظامى نيست، بايد اسم هايى مانند خنجر، طوفان و... را انتخاب مى كردى". جواد با همان شوخ طبعى و نكته سنجى كه داشت جواب داد: " استاد من قصدن نام مهتاب را انتخاب كردم تا بگويم كه ما طرفدار جنگ نيستيم تا نام هاى خنجر و... را دوست داشته باشيم، دوم اينكه در كابل به اندازه ى كافى اسم هايى مانند راكت و چنگيز و عقاب و... وجود دارد و نام هايى مانند مهتاب در ميان اين همه جنگ و كشت و كشتار مى تواند منتقل كننده احساس خوب و لطيف به نظاميان باشد". خلاصه اينكه؛ جواد زبان و راز دار و امين بابه بود، مخصوصن در روز هاى جنگ مانند شمع به دور بابه مى‌گشت و همان‌گونه كه به نصير رضايى در دهمزنگ دستور مى داد به جنرال خدايداد و خليلى و محقق دستور مى داد. به استثناى چند مورد انگشت شمار كه بابه شخصن و به صورت مستقيم از طريق مخابره با سربازان و فرماندهانش صحبت كرد در بقيه‌ى موارد كلن جواد پيام رسان بابه بود. "اصحاب صُفّه‌ى بابه مزارى" در خانه‌اى كه بابه زندگى مى كرد صفه‌ى حدوداً ٦ در ٤ مترى با چوكى هاى چوبى زرد رنگ وجود داشت، روز هايى كه كابل آرام بود بابه عصر ها بعد از جلسه ها و ملاقات هايش مى‌آمد روى همين صفه مى نشست، تعدادى كه از برنامه ى بابه خبر داشتند مانند پويا، موسى ييلاقى، احمد عطايى(مخابره)، مرحوم حاجى محراب، شفيع، آصف خان، حاجى احمدى، پيك، داكتر عزيز، مهدى يار و...گاه ناگاهى مى آمدند و تا آذان شام در اطراف بابه مى‌نشستند، در آن جمع از هر درى صحبت مى شد؛ تحولات روز، قصه هاى شخصى، خاطره ها و... تعدادى اين جمع را "اصحاب صُفّه‌ى استاد مزارى" ناميده بودند و جواد يكى از اين اصحاب صفه و يكى از نزديك ترين هاى بابه بود. اخلاص، شهامت، بلند طبعى، دلسوزيش براى مردم، سر زندگى و شادابى و مردانگى صفت هايى بودند كه جواد از بابه به يادگار داشت. در سال ١٣٧٣ در كابل ازدواج كرد و در روز عروسى‌اش از موتر بنز ضد مرمى بابه براى آوردن عروس استفاده كرده بودند و بابه با آنهمه دقت و سختگيرى كه در استفاده از اموال بيت المال داشت اجازه داده بود تا از آن موتر در روز عروسى جواد استفاده كنند، چون بابه مى دانست جواد شخص عادى نيست، جواد وقف حزب و مردمش است. در خانه ى كه بابه با خانمش زندگى مى‌كردند جواد با خانمش نيز تا آخر در همان خانه زندگى كردند و در جريان سقوط غرب كابل خانم بابه را جواد با خانم خود تا كويته‌ى پاكستان رساند. مقاوم مانند بابه در طول سه سال مقاومت غرب كابل به ياد ندارم كه از كابل خارج شده باشد، به جز چند مدتى كه در جربان قتل‌عام و سقوط افشار اسير شد. كسى از او خبر نداشت، پس از چند مدت از پغمان فرار كرده به كابل آمد، قصه مى كرد موقعى كه نيرو هاى اتحاد مهمات و مواد غذايى را توسط ما به سنگرهاى سر كوه منتقل مى كردند اگر بقيه‌ى اسرا دو بار مى‌رفتند و برمى‌گشتند من سه بار مى‌رفتم تا بدنم را براى فرار آماده كنم، يك روز هنگام نماز صبح با يكى ديگر از اسيران كه فهميده بود من قصد فرار دارم فرار كرديم و تا جايى كه توان داشتم دويدم، از كوهى كه مقابل ما بود بالا رفتم و تازه از قله گذشته بودم كه اتحادى

یار بابه روحش شاد ویادش گرامی باد👇

تیم ملی فوتبال افغانستان شام امروز در ششمین و آخرین بازی خود در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۶ آمریکا در برابر کویت با یک بر صفر باخت و از صعود باز ماند. نیمه اول این بازی که در ورزشگاه صباح السالم کویت انجام شد با تساوی بدون گل پایان یافت. تیم افغانستان با مربیگری اشلی وست‌وود در سه بازی قبلی خود نباخته بود. از این گروه تیم‌های کویت و قطر به مرحله بعدی صعود کردند. #فوتبال

بسته شدن یک انستیتوت علوم صحی به دلیل اشپلاق زدن. یک انستیتوت علوم صحی در بامیان به دلیل اینکه محصلین حین سخنرانی والی طالبان برای بامیان اشپلاق زدند پلمپ شد.

بامیان شهری تاریخی در ناحیه مرکزی افغانستان است. این شهر مرکز ولایت بامیان و مرکز ولسوالی بامیان است. به گزارش فرارو، بامیان با داشتن صدها آبدۀ تاریخی، مناظر منحصر به فرد طبیعی و امنیت نسبی یکی از پرجاذبه‌ترین مناطق افغانستان برای گردشگران داخلی و خارجی محسوب می‌شود. مساحت این شهر ۳۵ کیلومتر مربع می‌باشد. شهر بامیان با ارتفاع ۲۵۵۰ متر از سطح دریا و جمعیتی در حدود ۸۸ نفر و در ۲۴۰ کیلومتری غرب پایتخت، کابل قرار دارد. بامیان یکی از میراث‌های تمدنی دنیا است و قبل از تاریخ به عنوان یکی از مکان‌های مهم در آسیای میانه به‌شمار می‌رفته‌است. بامیان در دوران هخامنشیان یکی از ولایات بنام پارپامیزاد به حساب می‌آمد و در دوره حکومت کوشانیان به عنوان یکی از اساسی‌ترین مراکز توریستی و عبادی بوداییان و قرار گرفتن در شاهراه ابریشم بیشتر مورد توجه قرار گرفت. این شهر به عنوان پایتخت فرهنگی کشورهای عضو سارک در سال ۲۰۱۵ برگزیده شده‌ است. قرار دارد در سال ۲۰۰۳ از طرف یونسکو به عنوان میراث جهانی به ثبت رسید. #بامیان #تاریخ #تمام 👈#هزارستان_ما 👉@Hazaristan_Maa

بامیان شهری تاریخی در ناحیه مرکزی افغانستان است. این شهر مرکز ولایت بامیان و مرکز ولسوالی بامیان است. به گزارش فرارو، بامیان با داشتن صدها آبدۀ تاریخی، مناظر منحصر به فرد طبیعی و امنیت نسبی یکی از پرجاذبه‌ترین مناطق افغانستان برای گردشگران داخلی و خارجی محسوب می‌شود. مساحت این شهر ۳۵ کیلومتر مربع می‌باشد. شهر بامیان با ارتفاع ۲۵۵۰ متر از سطح دریا و جمعیتی در حدود ۸۸ نفر و در ۲۴۰ کیلومتری غرب پایتخت، کابل قرار دارد. بامیان یکی از میراث‌های تمدنی دنیا است و قبل از تاریخ به عنوان یکی از مکان‌های مهم در آسیای میانه به‌شمار می‌رفته‌است. بامیان در دوران هخامنشیان یکی از ولایات بنام پارپامیزاد به حساب می‌آمد و در دوره حکومت کوشانیان به عنوان یکی از اساسی‌ترین مراکز توریستی و عبادی بوداییان و قرار گرفتن در شاهراه ابریشم بیشتر مورد توجه قرار گرفت. این شهر به عنوان پایتخت فرهنگی کشورهای عضو سارک در سال ۲۰۱۵ برگزیده شده‌ است. قرار دارد در سال ۲۰۰۳ از طرف یونسکو به عنوان میراث جهانی به ثبت رسید. #بامیان #هزاره 👈#هزارستان_ما 👉@Hazaristan_Maa

بلخاب را شجاعت مردم زیبا نمودن 👈#هزارستان_ما 👉@Hazaristan_Maa