پارپیرار مازرون
حفظ فرهنگ و آداب و رسوم پارپیرار مازرون برای ارسال مطالب و ارتباط با ما👇👇👇 @Parpirarmazeron اینستاگرام ما👇👇 https://instagram.com/stories/parpirar_mazeron
إظهار المزيد510
المشتركون
+224 ساعات
+47 أيام
+2030 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
Repost from زرتشت و مزدیسنان
Photo unavailableShow in Telegram
منم آرش
چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن:
منم آرش، سپاهی مردی آزاده
به تنها تیر ترکش، آزمون تلختان را اینک آماده ، مجوییدم نسب
فرزندِ رنج و کار ، گریزان چون شهاب از شب
چو صبح، آماده دیدار
مبارک باد آن جامه که اندر رزم پوشندش
گوارا باد آن باده که اندر فتح نوشندش
شما را باده و جامه ، گوارا و مبارک باد
دلم را در میان دست می گیرم
و می افشارمش در چنگ
دل، این جامِ پر از کینِ پر از خون را
در این پیکار ، در این کار
دلِ خلقی است در مشتم
امیدِ مردمی خاموش، هم پشتم
کمانِ کهکشان در دست
کمانداری کمانگیرم ، شهاب تیزرو، تیرم
ستیغ سر بلند کوه مأوایم
به چشم آفتابِ تازه رس، جایم
مرا تیر است آتش پر ، مرا باد است فرمانبر
و لیکن چاره را امروز، زور و پهلوانی نیست
رهایی با تنِ پولاد و نیرویِ جوانی نیست
در این میدان
بر این پیکانِ هستی سوزِ سامان ساز
پری از جان بباید تا فرو ننشیند از پرواز
پس آنگه سر به سوی آسمان بر کرد
به آهنگی دگر، گفتارِ دیگر کرد:
درود ای واپسین صبح، ای سحر بدرود
که با آرش ترا این آخرین بدرود خواهد بود
به صبحِ راستین، سوگند
به پنهان آفتابِ مهربانِ پاک بین، سوگند
که آرش جانِ خود در تیر خواهد کرد
@zoroaster33
Repost from زرتشت و مزدیسنان
جشن تیرگان :
تیرگان یکی از جشنهای ایرانیست که در روز تیر از ماه تیر برگزار میشود. این روز برابر است با سیزدهم تیر در گاهشمار ایران باستان که هر ماه آن دارای ۳۰روز بوده و با دهم تیرماه در گاهشمار خورشیدی برابر شده است.
جشن تیرگان آیین آبریزان نیز نامیده میشود. جشنی شاداب از ستایش آب است. در استورهها و افسانهها پیدایش این جشن را به پیروزی آب بر خشک سالی در زندگی نسبت میدهند.
در یشتها و استورههای ایرانی آمده که «تیشتر» ستاره باران برای آبیاری زمین و گیاهان به دریای فراخکرت رفت تا آب برگیرد و به آسمان ببرد و به سان (:شکل) باران بر زمین بباراند. ولی در میان راه «اَپوش»، دیو خشک سالی، سد راهش میشود تا نگذارد آب به زمین برساند. سه شبانه روز میان این دو جنگ درمیگیرد که سرانجام «تیشتر» شکست میخورد. تیشتر، بار دیگر به دریای فراخکرت میرود و پس از برداشتن آب دوباره با آپوش درگیر میشود ولی در این نبرد تیشتر پیروز میشود و آب را به آسمان میبرد و زندگی و سرسبزی و شادابی را به جهان بر میگرداند.
داستان دیگری که به تیرگان پیوند داده میشود داستان آرش کمانگیر استوره ملی ایرانیان است. در شاهنامه فردوسی آمده است که فریدون دارای سه پسر به نامهای ایرج، سلم، و تور بوده است. او در پایان زندگی، سرزمین گسترده خود را میان فرزندانش بخش کرد. بهگونهای که، سرزمین ایران را به ایرج، روم را به سلم، و توران را به تور بخشید. سلم و برادر بزرگش تور، بر برادر کوچکتر خود رشک(حسد) میبرند و ایرج را با نیرنگ میکشند تا شاید سرزمین ایران را بدست آورند. ولی فریدون پس از مرگ فرزندش ایران را به منوچهر نوه ایرج بخشید.
جنگی که میان منوچهر پادشاه ایران و افراسیاب فرمانروای توران در میگیرد، سالها به درازا میکشد. منوچهر که از سوی افراسیاب در مازندران به تنگنا افتاد، پس از چند روز پایداری سرانجام نمایندگانی برای سازش نزد افراسیاب فرستاد. پس از گفتگوها، بر آن شدند که برای گزینش مرز ایران و توران از سپاه ایران تیراندازی برگزیده شود تا با انداختن تیر از مازندران بهسوی خورآسان، هر جا که تیر فرود آید آنجا مرز ایران و توران گردد.
آرش پهلوان استورهای سپاه ایران که در تیراندازی پر آوازه بود، برای این کار برگزیده شد و برای انداختن تیر از کوه البرز بالا رفت. آرش میدانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بسته است و باید همه جان و توان خود را در این راه بگذارد. آرش از بلندای کوه دماوند زه کمان را کشید و تیر را چنان پرتاب کرد که پیکر بیجان وی بر زمین افتاد. تیر پرتاب شده از بامداد تا نیمروز در آسمان در پرواز بود و از کوهها و دشتها گذشت تا سرانجام در کنار رود آمودریا(جیحون) بر تنه ی درخت گردویی بزرگ نشست و آنجا مرز ایران و توران گردید. به همین روی آرش را آرش کمانگیر میگویند و این رویداد بزرگ هر ساله در تیرگان پاس داشته میشود.
از ویژگیهای جشن تیرگان آیینهایی است که نیاکان ما از دیرباز برپا داشتهاند.
یکی از آن ها آیین آبریزان است.
این جشن در کنار آبها، همراه با تراداد (:سنتها) وابسته با آب و آب پاشی و آرزوی بارش باران در سال پیش رو همراه بوده و هم چون دیگر جشنهایی که با آب در پیوند هستند، با نام عمومی آبریزگان یا آبپاشان یاد شده است.
در آیین آبریزان جوانان و کوچک ترها بیشتر به شادی می پردازند و هرگونه که میسر باشد با پاشیدن اندکی آب بر یکدیگر از خُنکی آب برخوردار میشوند.
«ابوریحان بیرونی» و «گردیزی» در زینالاخبار ناپدید شدن یکی از جاودانان ایرانی کیخسرو را نیز در این روز و پس از شستشوی خود در آب چشمه دانستهاند.
یکی دیگر از آیینهای این جشن فالکوزه است که زرتشتیان به آن (چکُ دولَه) میگویند.
پیش از جشن تیرگان دوشیزه ای را برمیگزینند و کوزه ای سفالی سبز رنگ دهان گشادی به او میدهند که دوله نام دارد. او این ظرف را از آب پاکیزه پر میکند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانهی آن میاندازد آنگاه «دوله» را نزد همهی کسانی که میبرد که آرزویی در دل دارند و میخواهند در مراسم «چک دولَه» شرکت کنند و آنها جسم کوچکی مانند انگشتری، گوشواره، سنجاق سر، سکه یا مانند اینها در آب دوله میاندازند. سپس دختر دوله را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورد میبرد و در آنجا میگذارد. در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همه ی کسانی که در دوله جسمی انداختهاند و نیت و آرزویی داشتنهاند در جایی گردهم میآیند و دوشیزه دوله را از زیر درخت به میان جمع میآورد. در این فالگیری بیشتر بانوان شرکت میکنند و سال خوردگان با صدایی بلند به نوبت دو بیتیهایی میخوانند و دختر در پایان هر شعر دست خود را درون دوله میبرد و یکی از چیزها را بیرون میآورد، به این ترتیب صاحب آن جسم کوچک در مییابد که دو بیتی خوانده شده در پیوند باخواسته و آرزوی او بوده است.👇
Repost from زرتشت و مزدیسنان
02:01
Video unavailableShow in Telegram
خجسته جشن تیرگان بر همگان فرخنده باد
گزیده سروده «آرش و تیرگان» از روانشاد بانو توران شهریاری، یادشان گرامی باد 🌿
34.21 MB
🌸 ترانه مازندرانی
🌸 وطن
🍀 شعر : جهانگیر نصری اشرفی
🍀 موسیقی : احمد محسنپور
🍀 خواننده : نورالله علیزاده
🌸 Vatên
Vatên te xâk ô gel me češ e sêrmê
Êlâ vatên me dêl te vesse garm'ê
Xêdâ dunnê ke tâ dênyâ darêmê
Aziz e vatên rê še yâd navêrmê
Te sang ô katêk rê bâlin hâkênêm
Te više e valg ê sarin hâkênêm
Vatên te sarâsar elâlejâr'ê
Nâzek e dêl te ve bahiê pârê
Te kuh ô sarâsar bêhâr e gêzêr
Temâšâî buni bêhâr e gêdêr
Elâle zandê dar te dašt e kênâr
Te si e sar âftâb ke bunê diâr
☘️ وطن
وطن، خاکت سرمه چشمانم است
وطن، گرمای قلب من از توست
خدا میداند تا زنده هستم
وطن عزیز را از یاد نخواهم برد
سنگ و کلوخ تو بالین من است
و برگ درختانت بالش من؛
وطن، دشتهایت لالهزار است
چه دلهای نازکی که برایت پاره پاره شدند
دشت و کوه تو گذر بهاران است
و چه تماشایی میشوی هنگام بهار؛
آنگاه که دشتهایت پر از آلاله میشود
و آفتاب از فراز قلههای بلندت نمایان؛
@maazerun
Vatên.mp32.76 MB
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.