cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

تقریرات دروس معرفتی

بسم الله. تحلیل ها و تقریرات دوستان شرکت کننده در دروس معرفتی اصول و مبانی تعبیر کشفیات و خوابها؛ دروس معرفتی گفتارها و گفتمان ها، نور بی اسم، شرح حقیقت اسم مستأثَر؛ تحف القلوب و.... https://t.me/joinchat/aJS80lUaGAJmNzY0

إظهار المزيد
لم يتم تحديد البلدلم يتم تحديد اللغةالفئة غير محددة
مشاركات الإعلانات
366
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

ذکر استغفار یک فن خاص دارد اینم راهکارهست استغفرالله را بنویسید میخواهیم بگوییم استغ° مکث کوتاه کانه با "غ" یک تیغ تیز نیزه مانند، فرو میکند به قلب کانه استغ مثل میله ای وارد قلب شد، نیم ثانیه مکث؛ سپس فِ - رِ مثل این‌که سگ چجوری لیس می‌زند کاسه‌لیسی می‌کند لیسیدن سگ را دیدین با زبان استغ' وقتی " رِ" رو میگویین مثل این‌که می‌خواهید کاسه قلبتان را لیس بزنید دقت کنید با ان نیزه "غ" کوبیدید تو قلبتان و ان کثافت‌ها و غلظت‌های قلب ریخته بیرون، خونه کثیف ریخته بیرون ،الان میخواهین قلب کثیف رو لیس بزنید، جارو کنید به قولی استغفرالله این "رِ" رِرر نه ها، مثل زبان سگ که کاسه لیسی میکند مثل اینکه قلب را لیس می زنید، با "غ" می زنید به قلب و تمام آن سنگینی ها و غلظتها و سفتی های قلب میشکند سوراخ می‌شود میریزد بیرون با "رِ" پاک میکنیم استغفرالله استغفرالله استغفرالله... یک مدت بگید ملکه می‌شود. ببینید من همیشه میگویم اصلا نباید ذهن را درگیر ذکر گفتن کرد من با این حرف مخالفم، ذهن نباید درگیر ذکر گفتن باشد، چطور در نماز خوندن ذهن نباید درگیر این بشه، در ذکر، ذهن نباید درگیر ذکری که میگوید بشود، مثلا استغ استغ استغ نه با دل باید بگویی استغفرالله استغفرالله استغفرالله ... اصلا ذهن کلا باید تعطیل بشود نبینی ، نه لفظی ببینی، وقتی ذهنش تو کارهست هی مترصد است به جزئیات عمل کند، درست گفتم اگر درست نگفتم چی شد نه بروید جلو، غلط غلط درست درست فقط بروید جلو جلو استغفرالله استغفرالله... 🚨حالا در یکی نتونستین اجرا کنید اشکال ندارد معطل نشوید بروید جلو معطل نشوید بیایید پشت را تمیز کنید بروید جلو میفهمید چه میگویم کد عرفانی هست برو جلو معطل نشو وقت نیست برگردی چیزی راکه افتاده است رابرداری برو جلو برو جلو پر است ازینها🚨 استغفرالله استغفرالله استغفرالله... ذهن را درگیر این‌که الان تجسم کنم که دارم قلب رو لیس می‌زنم یا قلب رو سوراخ می‌کنم نکنید، چون به‌محض این‌ که ذهن رو درگیر کنید تصویر امد کارتان تمام است اصلا نباید با ذهن نماز خواند 🚨🚨قلب قلب🚨🚨 استغفرالله استغفرالله ... تعداد مهم نیست اقبال قلب مهم است ببینید از قلب که میاد،قلب را می لرزاند ذهن باید در تعطیلی محض باشد هیچ تصویر ، هیچ فکری، هیچ ذهنیتی ،آقا این‌ها درست گفتم شش ثانیه مکث کردم یا سه ثانیه مکث کردم میله رو درست زدم، نزدم به هدف خورد نخورد کاسه رو لیسیدم نلیسیدم اینها 🚨هر سوالی که امد برایتان یعنی اشتباه داری میری 🚨 بدون سوال بروید جلو ،نماز می‌خوانی بسم الله الرحمن الرحیم استغفرالله استغفرالله ۱۰ تا ۲۰ تا من امتحان کردم نمیگویم میکنم همیشه، در قنوت نماز شب استغفارش تو نماز وتر مثلا میتوانی اینطور استغفار کنی استغفرالله استغفرالله ... 👈👈 با تعطیلی ذهن👉👉 استغفرالله استغفرالله استغفرالله استغفرالله... ببینید چطور "رِ" را چطور به لام وصل می‌کنم استغفرالله استغفرالله نماز وتر، اینطوری چند مدت استغفار بگویید اما می‌گویم به این‌ که "ر" را به لام وصل کردم نکردم درست وصل شد نشد "غ" را درست گفتم نه به اینصورت. فقط بدانید که اینجوریه برید بکنید ببینید میشه یا نه. مانند زبان سگ که کاسه را لیس بزند قلب را لیس می‌زند الله را . استغفرالله ... ببینید "ر" مثل اینکه الله را استغفرالله "ر" به لام است استغفرالله استغفرالله ... ✅ با این روش قلبتان را لیس لیس بزنید ، تا کم کم لطیفه خاص قلب رخ پیدا کند اینهم هدیه ما بشما. نکته ‌۳۰۱ یادتون هست در یک بحثی، بحث هرمونوتیک چند وجهی رو آوردم ما روی عنهم علیهم‌السلام : انی لاتکلم بالکلمه و ارید بها احد سبعین وجه میگوید از ائمه علیهم السلام نقل شده است که انی لاتکلم همانا من تکلم میکنم بالکلمه به یک کلمه و ارید بها و از آن یک کلمه، چکار میکنم یکی از هفتاد وجه رو اراده میکنم یعنی چه؟ همان بحث هرمنوتیک چند وجهی که این هفتاد تا وجه داشت این کلمه، و این‌ همه‌ ی هفتاد تا مقصود متکلم بوده ولی از ان هفتاد تا که مقصود متکلم بوده، یکی را اراده کرده است. 🔷 هفتاد تا گذاشتن جلوش یکی را اراده کرده این میشود هرمنوتیک چند وجهی که توضیحش را قبلاً داده بودم. ❓حالا شما از کجا بدانید متکلم اون معنایی که شما گفتید را هم قصد کرده است و ما از کجا بدانیم؟ 👁👁 ببینید یکی از راههایی که بدانیم این معنا این وجه در کلام متکلم قصد شده است چه بگوییم، 👈این است کهمتکلم قرینه بگذارد برای ان وجه دیگر.خب چجوری، در سائر سخنانش ان‌ وجه دیگری که از این یکی کلامش در می اید اتخاذ می‌شود موجود باشد. مثال میزنم براتون 👁👁 ببینید شما میگویید پیامبر فرمودند که《 ما عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ و؛ ما عَرَفْناكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ》
إظهار الكل...
شما میخوانید چی درسته، این عبارت به این نحو از پیامبر صادر شده یعنی پیامبر فرمودند: ما عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ و؛ ما عَرَفْناكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ پیامبر" حقّ َ " فرمودند ولی شما میخوانید " حقّ ُ " ما عَبَدْناكَ حَقُّ عِبادَتِكَ و؛ ما عَرَفْناكَ حَقُّ مَعْرِفَتِكَ ❓از کجا میگویید که پیامبر این را قصد کرده و روی این معنا بار میکنید و روی این معارف اخذ می کنید؟ ❇️ پیامبر در جای دیگر فرموده است: یا علی، خدا را نشناخت جز من و تو یعنی اینجا میگوید که معرفت الله خدا. یا علی، خدا را نشناخت جز من و تو یک قرینه است برای اینکه ان وجه دیگر که ما از ان عبارت ما عَرَفْناكَ حَقِّ مَعْرِفَتِك را بدست بیاوریم . دقت کردید چه شد ما میگوییم در عبارت ما عَرَفْناكَ حَقِّ مَعْرِفَتِكَ که بصورت مفعول مطلق خواندیمش ما می‌گوییم که این را میشود ما عَرَفْناكَ حَقُّ مَعْرِفَتِكَ " حقُّ " خواند میگوییم که 《آن‌گونه که ما تو را شناختیم حق شناختنت بود حق معرفتت بود》 ❓ اینکه آخر شما چرا دست‌کاری در متن حدیث می‌کنید، در متن حدیث دست کاری نیست ما میگوییم این حدیث صدورش بهمان صورت  ما عَرَفْناكَ حَقِّ مَعْرِفَتِكَ بوده ولی پیامبر صلوات‌ الله‌ علیه و آله اجمعین این وجه دیگر، قرائت و معنا را هم قصد کرده بود. کدام وجه دیگر، وجه ما عَرَفْناكَ حَقِّ ُمَعْرِفَتِكَ را ❓میگوییم دلیل؟ از کجا میگویید این را، این را فهمیدیم بله، اینو فهمیدیم که شما این را گفتید پیامبر قصد کرده بود طبق مبانی هرمونتیک چند وجهی ❓از کجا می‌گویید که پیامبر قرینه گذاشت در کلامش کو؟ میگوییم در جای دیگر فرموده : که یا علی خدا را نشناخت جز من و تو. خدا را نشناخت جز من و تو ، این قرینه هست به اینکه ما بتوانیم بگوییم که بله پیامبر وجه دیگر ان کلامشان که ما عَرَفْناكَ حَقُّ ُ مَعْرِفَتِك بود این وجه را قصد کردند این در مقصود متکلم بوده است. ❓ پس فرق هرمنوتیک چندوجهی با هرمونتیک نسبی گرایی گادام چیست؟ گادامر میگوید آقا این چه قصد کرده باشد چه قصد نکرده باشد چه اصلا بداند چنین معنایی از کلامش می‌شود اتخاذ کرد یا نداند، ممکنه طرف بداند از کلامش چنین معنایی اتخاذ می‌شود ولی ان را قصد نکرده است و یا اصلا نداند، وقتی نداند که اوضاع بی ریخت تر هم میشود. گادامر میگوید که هرمونتیک نسبی گرایی، ما میگوییم سخن، (منظور از سخن هر چه فعل حرکت اثر نقاشی شعر مجسمه هر چه فیلم همه اینها) میگوید که ممکن است که شما در این صحنه از فیلم ان را قصد نکرده بودید. ولی من از این صحنه فیلم شما این را برداشت می کنم، حالا هی شما بگویید نه من انرا قصد نکرده بودم، میگوید اصلا کار ندارم با این کلامی که تو گفتی، من ان را قصد نکرده بودم با ان که تو قصد کرده بودی، اصلا میدونستی نمیدونستی کار ندارم این کلام تو متحمل این معنا هم هست حامل این معنا هم هست ما میگوییم ⛔️ ما با این مخالفیم ولی هرمنوتیک چند وجهی رو موافقیم. ❓هرمونتیک چند وجهی چیه؟ هرمونتیک چند وجهی می‌گوید که شما زمانی میتوانید که معنای دیگری را از کلام بکشید بیرون و برایش اعتبار باز کنی که بدانی متکلم آگاه به این معنا بوده است و این معنای دوم را هم قصد کرده بود. ❇️ هم آگاه بوده است ❇️ هم میتوانسته قصد کند و هر چند که مثلاً در ان کلام این را قصد نکرده است. ✅ آگاه به این معنا بوده و این معنا پتانسیل اینکه ان قصد بشود را داشته است ولی فعلا در این جمله اش انرا قصد نکرده است یک چیز دیگر را اراده کرده است. دقت کردیم بحث منقح دارد می‌شود ❓خب می گوییم از کجا این را بدانیم؟ میگوییم یکی از راههایش و شاید دقیق‌ترین راهش همین است که باید در ان ،متکلم درکلامش قرینه یافت بشود که یکیش این بود که ما می گوییم که کلام ما عَرَفْناكَ حَقَّ َ مَعْرِفَتِكَ بهمین صورت صادر شده پیامبر اینجوری تلفظ کردند اینجوری فرمودند ولی ما هم میتوانیم از عبارت ما عَرَفْناكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ یک عبارت دیگری را هم در بیاوریم که "حقّ َ " را " حقّ ُ " بخوانیم و یک معنای دیگر از ان بدست بیاوریم و بگوییم که بله، این معانی عرفانی را دارد. مثلا میگوید از کجا؟ تفسیر به رای شد. تحمیل ما فی الضمیر خودتان بر قصد متکلم شد. میگوییم نه، ما در کلام متکلم بر این وجه قرینه داریم چرا همان جایی که فرمود: یا علی خدا را نشناخت جز من و تو این قرینه است که برداشت ما رو تصریح میکند و ما میتوانیم که ما عَرَفْناكَ " حَقَّ َ " مَعْرِفَتِكَ را ما عَرَفْناكَ " حَقُّ ُ " مَعْرِفَتِكَ بخوانیم و بر ان معارف بار کنیم نتیجه بگیریم. 👁👁 دقت کردید این بحث هرمنوتیک چند وجهی فقط در کلام و نوشتن نیست در فعل و در اثر هم هست در نقاشی در شعر در موسیقی در همه چیز، این هست و اگر کسی این مبانی هرمونتیک چندوجهی برایش جا بیفتد معارفی که از بطن روایات استخراج می‌کند واقعاً غوغاست.
إظهار الكل...
✍ این عرضها که می کنم جدیه اون آقا اومده فقط دانسته تزریق کرده است، آقا خودش فوق العاده بالاست ولی بلد نیست. ❓حرف اینه، چکار کرده است؟ ➖ امده برای اینها، فقط دانسته، پشت دانسته تزریق کرده است اینها شدن ستونهای بسیار سنگینی عرفانی،اما قدم عرفانی هیچ . ➖ طرف‌ دانسته اش بی‌نهایت و داشته اش در حد ۱۰ تا ، ۱۰۰تا فلذا ⬅️ دچار افسردگی می‌شوند ،این‌ها بعد از یک مدت کلا⬅️ منکر همه‌چیز می‌شوند. 😔 انقدر بنده از این مراجعات داشتم که خدا می‌داند. 💫همتراز بالا رفتن دانسته و داشته فرد ⬅️ توسط استاد حاذق با دادن کدها و کلیدها ⬅️ سعادت آن فرد 💫کد عرفانی: بالا بردن همزمان دانسته و داشته در دو سمت و فرآوری و تولید دانسته 🔵 بسیار از شما وقتی خدمت استادی رفتید یکی از محک هایی که ببینید استاد حاذق است یا نه این کدها است که دارم عرض می‌کنم و کاش قدر بدانیم الآن دیگر از خردادماه که دوره معرفت را شروع کردیم از یک جمع ۱۰۰۰ نفری ۶۰ نفر امدن از آن ۶۰ نفر ۲۰ نفر رسیدن به الان خب این‌ها دیگه الان با ان فضای بحث آشنا هستند 🌐 پس یکی از فاکتورهایی که متوجه بشوید فلان استاد واقعاً در امر استادی حاذق است یا نه اینست که ببینیم: ✅ آیا دانسته‌ها و داشته‌های شما را داره هم‌سطح بالا میبرد ⚠️ فقط داره دانسته تزریق می کند ⚠️ فقط داشته پشت داشته تزریق و انباشته میکند ▪️طرف هیچی حالیش نیست ▪️نه علم تأویل بلدهست ▪️نه فلان چیز بلدهست ❓خب الان من چطوری بفهم این چیه؟ یکی از عمده‌ترین مشکلات در بحث کسانی که فقط عملی کار می‌کنند: ⏺ انباشته پشت انباشته⬅️ آنوقت طرف هیچی نمی‌داند ⬅️ او می‌زند قاطی میکند از یک‌جهت دیگر 🚫 ۱) بالابردن دانسته بدون داشته⬅️ افسردگی⬅️توهم 🚫 ۲) داشتن داشته بدون دانسته⬅️ افسردگی⬅️ توهم ⚠️ اینهایی که فقط داشته دارند و فقط می چشند و نمیدونند قضیه چیست شاید اینها خطرش بیشتر باشد. ✅ پس استادی، استاد حاذق است که همراه با دانسته‌، نحوه فن آوری دانسته ها و تبیین انها را به داشته‌ها برای شاگرد و مرید فراهم کند و هم‌سطح بالا ببرد. 🚫 خیلی‌ها حرف‌هایی زیادی نقل می‌کنند که در آن سطح نیستند. 🚫 خیلی‌ها حرف‌های زیادی می‌شنوند که در سطح آن حرف‌ها نیستند‌. 🔥 این عدم تناسب دانستن و داشتن آدم را به⬅️ انحطاط می‌کشاند. 🔥 طرف چیزی را می‌داند بعد می‌بیند که ذره‌ای هم از آن در وجودش نیست باعث ایجاد: 🔹 قلق 🔹افسردگی 🔹کم‌ظرفیتی 🔹پراکندگی 🔹دوگانگی و مانند اینها ✍کسانی که در وادی عرفان عملی و در وادی عرفان نظری مدت‌هاست قدم گذاشته‌اند یعنی صاحب تجربه اند این عرض من را در خودشان و در دوستانشان قطعا دیده اند. 👤 عرض کردم ان دفعه در یکی از نکات، که یادم نیست ،پس این‌ها از سرمایه‌ دارند مصرف می‌کنند، فلذا نمی‌دانند، چون استاد هم خودش بلد نیست که از سرمایه ندهد. ✅ برای هرچیزی باید به اندازه ان چیز و از شعبه‌اش بدهی، خوب دقت می‌کنین چه عرض می کنم از سرمایه خرج می‌کنند و بعد از ده سال سرمایه تمام شد و آقا هنوز ده متر نرفته درحالی‌که هزاران و هزار کیلومتر راه باقی است. ✅ گاهاً همین عدم تناسب دانستن و داشتن باعث می‌شود طرف به گمان پر کردن این فاصله به هر دری بزند برود و مدام این طرف و آن طرف و پیش این و آن بدود که مثلاً از دهن او حرفی بشنود که بتواند این فاصله را پر کند فاصله بین دانستن و داشتن، به هر دری می‌زند که هیهات هیهات‼️ 👌👌👌 از الطاف خفیه حق متعال به بنده‌اش این است که او را خدمت کسی برساند که سطح دانستن ها و داشتن های او را هم‌تراز ارتقا دهد اگر دانستن او پر شود اما داشتنش همگون بالا نیاید نتیجه اش نه تنها تهی ماندن دست بعد از مدتهای مدید است بلکه گاهاً به انکار و عناد هم منجر می گردد. ✍ به قول مرحوم شیخ عبدالکریم حامدی یکی از شاگردان تراز اول مرحوم شیخ رجبعلی خیاط: شاگرد خیالی یا تقلبی به تور استاد خیالی یا تقلبی میفتد. بحث واقعاً بحث عالیه شاگرد خیالی به تور استاد خیالی میفتد. ✅✅ اینست که ما در اوائل همین کتاب بحث طلب را انجام دادیم و بهش دقت کردیم و در برنامه‌هایی که برای دوستان داریم اولین چیزی که میگوییم باید طلبتان را درست کنید باید بفهمین طلب کردن یعنی چه و چه چیز را طلب کنین و چگونه طلب کنین اول اینست طلب را درست کنی، دنبال چی هستی تا نفهمی دنبال چی هستی وچگونه ان را بدست می اوری ،اصلا ان کجاست، مطلوب من کجاست، دیگه جایی نمی روی، باید طلب تسلیم بشود.✅✅ شرح نکته ۳۰۰ ❓خب حاج آقا انقدر لاف نزن تو که خودت به قول خودت اینها را بما میگویی یک راهکاری به ما بگو ✳️ یک راهکار: ذکر استغفار
إظهار الكل...
👤 بنده به یکی از همین آقایانی که در سطحِ خیلی بالا هست در تدریس و شاگرد فلان کس بوده است گفتم رسیدن به این مقام امکان دارد گفت نه، گفتم قونوی در فلان کتاب رسیده، گفت از لحاظ عقلی ممکن نیست. و من گفتم خاک‌ بر سر ان عقل شما، همان کسانی که کتاب‌های انها را تدریس می کنید گفتند رسیدیم بعد شما میگویید از لحاظ عقلی ممکن نیست، چرا مطالب قیصری را قبول دارین آخر قیصری چه گفته .چه کسی گفته مطالبش درست است من یک چیزی را رد کردم و دیدم جالبش این هست که برای اینکه بگویند مثلاً فلان آقا حرفهایش درست است یا اشتباه، انها را می‌برند پیش اینها. 🔥🔥 فاجعه است این‌هایی که می‌گویم کسانی که اصلا نچشیدن چی به چی هست 😔 👤گفتم که فلان مطلب قیصری می‌گوید فلان مطلب اصلا این‌جوری نیست دیدم که بلافاصله فصوص برداشته ورق میزند تا مقدمات قیصری را به من نشون دهد من گفتم که ان کتاب را قبول ندارم چرا مقدمات قیصری و ان چیزی را که من قبول ندارم می‌خواهی برای من اثبات کنی که نه این جوری نیست و دیدم سرد شد و کتاب را بست و گفتم کمی فکر کنید. دیگه با اصرارهای ما تا زمانیکه در دانشگاه بودیم یک کمی به‌اندازه‌ی مثلاً از صددرصد نیم درصد تکان خوردند و کارهایی انجام شد ●حالا این یک جایی بود که ما دیدیم ،جاهای دیگر هم همینجوری هست مثل حوزه اش دانشگاه اش، بیرونش. 😔 طرف میاید دهان باز میکند هیچی حالیش نیست فقط از کتابها چیزهایی را حفظ کرده است از او میپرسی فرق این با ان چیست فبهت الذی کفر می بُرد. 👌 این است که می‌گویند سطح دانسته‌ها با داشته‌ها باید هم‌تراز باشد به‌اندازه ای که دارید باید بدانید نه این‌ که بدوید دنبال این کتاب و ان کتاب، کتابها: 🔹رموز دارند 🔹مطالب دارند 🔹اشتباهات دارند 🔹نواقص دارند 👆👆👆 این کتابها را بخوانی 👈بعد رسوب بشود در مغز 👈 الا لابد دیگر نتوانی غیر انها را قبول کنی. 👤 عرض کردم بنده رفتم گفتم خیلی سریع، گفتم قیصری این مطالب را گفته اخر کجای این مطالب استحکام دارد گفتند اینها عقلی است گفتم مرد حسابی شما می‌گویی عقلی است من هم به ان یکی دیگر میگویم عقلی است می‌گوید نه او اثبات کرده است، شماهم اثبات کنید. ♨️ اینجوریه واقعاً ،مطالب این‌گونه : _ همچین رسوب بسته _ هم‌چین مستحکم شده _ همچین رسوخ کرده 👈 در دل و مغز و ذهن اینها👈 که اصلا نمیشه پاک کرد 👤 اینی که می‌گویم مبتلابه هست قطعاً همه شما ها دیده اید ، قطعا الان اگر اسم ببرم شاید بسیار تعجب خیلی، خیلی تعجب شاخداری بکنید این عرض را که بخواهم بگویم یکی از همین آقایان که بسیار مشهور، خیلی ها در عرفان مثلاً می‌خواهند قدم بردارند شروع کنند، از مباحث ایشان استفاده می کنند و این حرفها، الان چند تا از نزدیک‌ترینِ یعنی خیلی نزدیک از نزدیک‌ترین افراد ایشان که به قول این چندین نفر که میگویند آقا رو ما حساب باز کرده است، بما مراجعه کردند، به ما گفتند نزدیک ۱۶ سال ۱۸ سال خدمت آقا هستیم، هیچی نشدیم، آقا نظرش این است. گفتم آقا رو ول‌کن آقا استادِ من ولی خب قرار نیست: ▪︎هر کس خودش مدرس عرفان باشد ▪︎بتواند تربیت عرفان هم کند ▪︎اصلا مبانی ایشون اشتباه است در عرفان عملی 😡 ۱۸ سال یک نفر خدمت یک استاد باشد بجایی نرسد بعد گفت باید چکار کنم ؟ گفتم من برایتان هیچ‌کار نمی‌توانم بکنم ،چون به شما نگاه می‌کنم مثل یک ستون پر از بتنی هستی که اول باید من بتنها رو بشکنم، این همه مطالب کرد تو ذهن تو. سرش را انداخت پایین گفت چکار کنم ، گفتم آن آقا را ترک کن اصلا نرو کلاسش گفت آخر نمی‌شود. 👁👁 ببینید میگوید نمی‌شود .گفتم چرا نمیشود ؟ گفت آقا بما نظر دارد ما را مثلاً به قول او حالا به تعبیر خودم میخواهد جانشین برای ادامه راه خود قرار دهد 👤 به او گفتم که پس بروید عذرخواهی کنید از ایشان بگویید که ما به همه کلاس‌های شما نمیتونیم بییاییم فقط به یک کلاس میاییم بروید به فلان آقا اصرار کنید درس حدیث بگذارد براتون، حالا فلان آقا اصلا مبانی فکریش با این آقا متفاوت است و شاید عرفان به ان معنایی که این یکی آقا می‌ گوید را قبول ندارد . 👤گفتم شما بروید پیش آقا در قم و از ایشان طلب درس حدیث کنید ، منتها با جنبه ولایی، بحمدالله الان رفتند و دارند درس میخوانند ارتباط خوب و عمیقی برقرار شده است با همان کس دومی که بنده معرفی کردم. 👤 حالا عرض کردم ببینید اسم طرف بیاورم اصلا شما مو به بدنتان راست می‌شود سیخ می‌شود فلان آقا خیلی مطالب عالی دارد و در بالاترین سطح عرفان میگوید ولی مطالبش😔😔 چه عرض کنم گفتم باید عرفان عملی: ✅ عرفان عملی است که دروجود سالک تحول ایجاد کند نه این‌که سالک را به بن بست و افسردگی بکشاند . 😭 اینها رو که میگم واقعیتیه طرف بعد از ۱۸ سال چه بگویم اگر بگویم شاگرد که بودند اصلا مات و مبهوت می مانید بعد ۱۵ سال، ۱۶سال،۱۸ سال هیچ، نه ۱ نفر و نه ۲ نفر.
إظهار الكل...
So خو: شرح نکته ۲۹۸ ❇️ حضرت آدم علیه السلام اولین پیامبر ❇️حضرت نوح علیه السلام اولین صاحب شریعت ⬅️ این دو پیامبر بزرگ الهی با حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام هر سه در کنار هم و در یک قبر هستند. ✳️ اولین انبیا حضرت ادم ✳️ اولین انبیا الوالعزم صاحب شریعت حضرت نوح ⬅️ در کنار امیر المومنین علی علیه السلام‌ ⁉️چرا باید این‌جوری باشه لذا در زیارت امیر المومنین علی علیه السلام شش رکعت نماز زیارت خوانده می‌شود بجای دو رکعت. 🟢 حضرت آدم علیه السلام ⬅️ ظاهر خلافت 🟢حضرت نوح علیه السلام ⬅️ ظاهر شریعت 🟢حضرت امیرالمومنین علیه السلام ⬅️ باطن خلافت ➕ باطن شریعت 🔹حضرت آدم اولین ⬅️ خلیفه ظاهر 🔹حضرت نوح اولین ⬅️ صاحب شریعت ظاهر 🔹امیرالمومنین علی علیه السلام ⬅️ مجمع البحرین ⬅️ باطن خلافت ➕ باطن شریعت ☀️حضرت آدم علیه السلام⬅️ نزول خلافت ☀️حضرت نوح علیه السلام ⬅️ نزول شریعت ☀️حضرت امیر المومنین علیه السلام ⬅️ صعود خلافت و صعود شریعت در عالم معنا: ختم ظاهر به باطن 👈ختم نزول به صعود در عالم ظاهر : هم معنای باطن صورت یافته❓ یعنی چه؟ ✅ یعنی این سه در کنار هم هستند یعنی : ختم ظاهر خلافت به👈 باطن ختم ظاهر شریعت به👈 باطن شریعت 👆 که همه در : نزد .................امیر محضر ...........المومنین ← اتحاد ظاهر و باطن یک قبر ............علی (ع) 💯 و این افتخار بسیار بسیار بزرگ شامل حضرت آدم و نوح علیه السلام شده تا در نزد حضرت امیر المومنین علی علیه السلام در یک قبر باشند. 💥 مطلب خاصی بود خیلی مختصر گفتیم خیلی اشارات دارد ☄شرح نکته ۲۹۹ از اون نکات عرفانی بسیار مهم ،یک قاعده بسیار مهم و شریف که بعضاً خیلی‌ها از آن غافل اند. 🔥 هم تراز نبودن سطح دانسته‌ها و داشته‌هایش شخص⬅️ سم مهلک، عجیب و خانمان‌سوز 🔥خیلی‌ها بلای خانمسوزی هست با این افراد که اصلا نمی دانند فرق با، با تا چیست لایعلمون الِهرَّ من البِرّ و می آیند و برای هدایت خلق الله عَلَم برمی‌دارند. 📣 برادر من عزیز من خواهر بزرگوار شما باید اول خود بری بچشی که دیگران چشیدن بعد بیاید عَلَم بلند کن. با کتاب خواندن که کسی چیزی نمی‌شود ان هم کتاب‌هایی که میبینید ، چه عرض کنیم در وصف این کتاب‌ها، خب بنده در بطن این ماجرا هستم این‌ها را می‌شناسم و بنده هیچ یادم نمی‌رود چندین سال قبل صحبت می‌کردم با اعضای دانشگاه، فلان استاد که در عرفان عملی ممحض هست شهره عام و خاص هست را بیاورید و بگویید درس عرفان عملی بدهد و اصرار از ما و انکار از انها که نه ایشان بلد نیستند عرفان بگویند. واقعاً تعجب کردم گفتم ببخشید امثال شماها دارید شهودات امثال ایشان را تدریس می‌کنید بعد ایشان که خود صاحب شهود است را می گویید عرفان بلد نیست گفتم شمایی که فرق کشف و مشاهده و مکاشفه را بلد نیستی بگو ببینیم فرق مشاهده و مکاشفه چیست گفت مکاشفه صوری است و مشاهده معنوی. گفتم اگر مثل تویی استاد عرفان باشد، علی العرفان والسلام . ⚡️دیگه با اصرار ما فلان استاد ممحض یک دوره عرفان برای دانشجویان تدریس کرد.گفتند فلان آقا از عهده اش برنیامد.گفتم برای اینکه اشتباه دادین من گفتم عرفان عملی بگوید ،درس عرفان عملی گذاشته و بعد متن گذاشتین برایش مگر عرفان عملی متن دارد . 💢 عارف باید رموز و تکنیک عرفان عملی بگوید نه اینکه کتاب جلویش گذاشته شود برای گفتن. 📕حالا کتابی که در عرفان عملی تدریس می‌کرده چیه منازل السائلین خواجه عبدالله انصاری این متن کتاب عرفان عملی، این شد کتاب این شد درس 😔 بنده خدا امد قلم گذاشته از یک طرف شروع کرده چیزهایی که به ذهنش امده را نوشته وگفته. اگر بحث اخلاقی میخواهین کتابهای بسیار دراین سطح هست کتاب اخلاقی درس بدهید جامع السعادات بگوئید. 🔰 دو بال بحث عرفان عملی: 👈🏼❶ اسماءالله 👈🏼❷ باب مکاشفات ✅ یعنی عارفی که در عرفان عملی در معنای خاصش دارد قدم بر میدارد باید خبره در کشفیات واسماء الله باشد این‌رو باید بفهمد. گفتم این سرفصل دروس عرفان گذاشته اید چیست و چه به درد دانشجوی عرفان می‌خورد تاریخ کلام اهل‌سنت، تاریخ کلام شیعه، بعد دوباره یه درس دیگه کلام سنت ،کلام شیعه ،تاریخ هویت و تاریخ مسیحیت رفتم گفتم تاریخ کلام اهل‌سنت به چه درد یک دانشجوی عرفان می‌خورد. شما این درسها را بگذارید: ➖اسماءالله شناسی ۴تا ۶ واحد ➖اصول و مبانی کشفیات ۴تا ۶ واحد ➖تحلیل مکتب‌های عرفانی شیعی۴تا ۶ واحد 👥 گفتند که خیلی عالیه پیشنهاداتتان گفتم خب خودم می‌دانم عالی است شما کاری کنید. اقرار کردند که: ➖ استاد ندارند ( توجیه بیخود) ➖سرفصل‌ها یک‌شبه نوشته شده اند. ❓حالا اینها را گفتم برای چی؟ که بگویم که خیلی به این: ▪︎کسی که شارح فصوص و مصباح و ...هست ▪︎مدرس منازل السائلین هست ▪︎مدرس هست ▪︎با تدریس مصباح الأنس کسی عارف نمی‌شود. 🚫به اینا توجه نکنید.
إظهار الكل...
تقریر زیبای یکی از دوستان شرکت کننده در دروس معرفتی شرح نکات کتاب شریف گفتارها و گفتمان ها از شرح نکات 298 الی 302
إظهار الكل...
🔹وجود و وحدت وجود به تقریر ما به معنای وحدت وجود به تقریر تشکیک اسمائی 👁 این ها را ، موجودات رو دیگه اسم الله می بیند بحث اسماء الهی، الرئوف اسم الله ،عظیم، کبیر باسط و... 👁 این فرد عالم را اسم الله می بیند و تشخصات موجودات را همه را مضمحل می بیند ، چون دیگه صورتی نمی بیند . هرچه را که می بیند همون وجود و تجلیات وجود است. 👁به تعبیر ما الله و اسماء الله می بیند ❇️ و چون دیگه اینگونه هست می فهمد که خودش البته این فقر و نیاز بسیار شدید با تقریر وحدت وجود به تقریر مراتب وجود یعنی به بیان ملاصدرا سازگار است . وگرنه به تقریر عرفا این دیگه اشد و اضعف ندارد که اضعفش فقیر باشد و اشدش غنی باشد . این البته با بیان دومی که میخام عرض کنم سازگار است ✅ این موجود دیگه ربط محض است، هیچ است هرچند باز در همه این تقریرات یک حظی از وجود برای این موجود باقی می ماند تقریر دقیق تر وتقریر بهتر همان تقریر عرفاست ، اون هم به تقریر و بیان اینکه این موجودات تشکیک در ظهورات وجود است، یا به تعبیر ما تشکیک در اسماء الله است. اینجا دیگه هیچ حظ وجودی این کثرت این موجود متکثر شده ندارد و هیچ محض است. 📌📌 یک نکته باریک📌📌 فرقی هست بین مبنای ما که میگوییم وحدت وجود به تقریر تشکیک در اسماء الله با اون مبنای دقیق تر عرفا که می گویند وحدت وجود به تقریر تشکیک در ظهورات . در این یک فرقی هست. اونجا اقایون می گویند که کثرات هیچ حظ حقیقی از وجود ندارند و خیال اندر خیال هستند . اما به تقریر ما وجود به تقریر تشکیک در اسماء الله ، کثرات حظ حقیقی از وجود دارند خب این که شد حرف ملاصدرا؟ نه نشد . ملاصدرا می گفت که وجود مراتب اشد و اضعف دارد . ما قائل نیستیم به این که وجود مرابت اشد و اضعف دارد . هرچند ملاصدرا میگفت که کثرات حظ حقیقی از وجود دارند، ما هم میگوییم. اما حرف ما با او بسیار متفاوت است. ❓ما چرا میگوییم حظ حقیقی از وجود دارند ؟ چون کثرات را اسماء الله می دانیم و اسماء الله حقایق وجودیه هستند . عالم اسماء الله است . تجلیات و تنزلات اسماء الله هست . همه این ها اسماء الله هستند که حظ حقیقی از وجود دارند . این ها اعتباریات نیستند. 🔎 دقت کردید، فرق بین اون عرض ما با فرمایش عرفا و فرمایش ملاصدرا در کجاست. عرفا می گویند کثرات خیال اندر خیال اند و هیچ حظ حقیقی از وجود ندارد، ما میگیم نه، کثرات حظ حقیقی از وجود دارند. ❓این قول ملاصدرا شد ؟ نه . ملاصدرا میگه این ها مراتب وجودیه دارند و خودشان یعنی این تعین شان حظ حقیقی از وجود دارند. 👤 ما میگویم نه ، اصلا خودشانی در کار نیست و این او نیست . این موجود هیچ است ، اسماء الله است و چون این تجلی اسماء الله است، پس بحث وحدت وجودیش از این حیث حل شد که این اسم الله است . بحث حظ حقیقیش از کجا حل شد ؟ از اینجا که این اسم الله است ✅ یعنی هم بحث وحدت وجودیش رو با اسم الله بودنش و هم حض حقیقی از وجود رو با اسم الله بودنش بیان کردیم بنده فکر میکنم آنچه که در بیان ائمه هست این است که خداوند تعالی داخل فى الاشياء لا بالممازجة و خارج عنها لا بالمباينة ❇️ داخل است در اشیاء چون اشیاء اسم الله اند، الله در همه اسمائش وارد شده است . ❇️ خارج از اشیاء خارج عنها لا بالمباينة ، الله این اسم نیست ولی مباینه از این اسم هم نیست. 🔸 الله حی است اما حی الله نیست 🔸 الله در حی👈 به اندازه ظرفیت حی جاری شده است👈 ولی حی مباین از الله است 👈به این اعتبار که این حی است و آن الله است. 👤 بنده عرض میکنم فکر میکنم این تقریر به اون بیان ائمه نزدیک تر است . ادعا هم ندارم که حتما همین است،ان دو نظر عالی هست ولی این بیان ماست. 👁 ما به جای دیدن توحید و 👣 افتادن دنبال توحید شناسان ، استخاره و تعبیر خواب و طی الارض و مانند این ها را اسم اش را گذاشتیم عرفان و میگوییم عارف کسی است که برای ما تعبیر خواب کند، می گوییم فلانی ادم عارفی است چون استخاره های دقیقی دارد. ❓بپرس از توحید چه می فهمد ؟ ❓بپرس آیا به این رسیده است که موجودات و مراتب وجود واحد ببیند ؟ ❓آیا به این رسیده است که موجودات را مظاهر وجود واحد ببیند ؟ ( قول یک طیفی از عرفا ) ❓آیا به این رسیده است که موجودات را ظهورات اون وجود واحد ببیند ؟ ( قول ادق عرفا ) ❓آیا به این رسیده است که موجودات را اسماء الله ببیند ؟ واقعا اسماء الله ببیند ، نه اینکه بگه این ها اسم الله هستند ، نه اینجوری نه 👁واقعا وقتی به آسمان نگاه می کند ← الرفیع 👁واقعا وقتی در درخت نگاه می کند و آن سبزی نشاط را می بیند ←الحی 👁 اصلا آسمان نمی بیند چون اسمانی نیست، اسم الله است ، الله ای است که در غالب و تعین الرفیع تجلی کرده است . او اینگونه می بیند. 👁 عالم را در یک وحدت یکپارچه محض میبیند که به صورت اسماء الله تجلی کرده است. ❓آیا به این رسیده یا نه ؟ ❓ یا استخاره بلده ؟
إظهار الكل...
مستحضر هستید همه این ها قطعا رتبه بندی دارند ❓استجابت دعا در چه حد ؟ یکی در حد پدر و مادر و اطرافیان خودش رخ میدهد ، یکی در حد یک شهر ، یکی در حد یک کشور ، ... و یکی در حد کل جهان هستی 💢 برای استجابت دعا راه هایی هم هست ، در ادعیه خیلی هست مثلا فلان نماز را فلان جور بخوانید تا دعاتون مستجاب بشه 💢 برای کشف و رویا دیدن هم راهکار هست ۴) چهارمین اثری که برای سلوک عنوان کردیم ، این است که شخص در اثر سلوک به قدرت تصرف به سبب همت و امر دست پیدا می کند و انشاء می کند آنچه را که می خواهد این با استجابت پمی کند و انشاء می کند آنچه را که می خواهد این با استجابت دعا فرق دارد 📍در استجابت دعا طرف دعا می کند و خداوند دعای او را محقق می کند 📍اولی اینجا خود فرد است که اقدام می کند و البته قطعا به اذن الله است و تصرف می کند پس این ۴ تا اثر برای اون ۶ طریق کلی که بعدا خواهیم کرد ، به عبارت ساده تر و مختصرتر برای فرایند سلوک لازم است. 🚨یعنی شخص در سلوک خود یک یا چند تا از این آثار را باید ببیند تا بداند که سالک است . وگرنه اگر همینگونه برود و هیچ اثری نبیند این فرد سالک نیست. ➖و البته فهم اثر حتما اینگونه نیست که خود شخص بفهمد . ➖ممکن است خود شخص آثار را نمی فهمد . معمولا هم اینگونه است . یعنی خود شخص یک دوماهی ، سه سالی ، چهارسالی آثاری تو راه است و فکر میکند اثار ندیده است ، در حالی که آثار هویدا شده است برایش . ➖ مثلا این فرد انجام میدهد ، باب کشف برای فرد باز شده اما کشفیاتش برای خودش رخ نمی دهد ، برای استادش رخ میدهد 📍و این یکی از رموز خفیه سلوک است که باب کشف برای استاد طرف رخ می دهد📍 ✅ یعنی این فرد این کار را انجام می دهد و در اثر کار این کشفی برای استادش رخ می دهد که موقعیت وجودی این شاگرد را متوجه می شود طرف چهار سال کشفیاتش برای استادش رخ می دهد ، بعد کم کم آمادگی برایش حاصل می شود تا برای خودش رخ بدهد. 📌این از اون نکاتی بود که کسانی که فکر میکنند سلوک میکنند و نتیجه نمیبینند بدانند که نتیجه می بینند 📌 🤲با اینکه بحث استجابت دعاست . این ها معمولا برای خود شخص مخفی می ماند در اثر سلوکش به مقام و اثر استجابت دعا برایش حاصل شده ولی خودش غافل است که دعاش مستجاب است. و چون نوعا سالک از اون انانیت خودش دست بردارد و به اون مرتبه برسد نوعا دعا ها برای خودش است. 🤲خدایا این باب را برای من فتح کن . اون باید فتح کن خدایا این کار را برای من بکن . ... و الی اخر 📌و در محلش مقرر شده و هست که دعا های فرد برای خودش تا مدت های مدیدی مستجات نمی شود 📌این فرد بیچاره به مرحله استجابت دعا رسیده ، بلد نیست . برای خودش دعا می کند ولی برای خودش مستجاب نمی شود . ولی اگر برای دیگری دعا کند مستجاب می شود ❓تکنیکش چیه ؟راه کار این چیه ؟ این است که بگوید " آقا این دعا را برای من بکن " برود به استاد یا رفیقش بگوید این دعا را برای من بکن . در واقع اون فرد رو وکیل می کند از طرف خودش . چون این فرد دعا هاش مستجاب است و اون رو وکیل کرده و گفته این دعا را برای من بکن ، اون وکیله وقتی آن دعا را بکند ، آن دعا اثرش به خود این فرد بر میگردد . 📍📍📍این ها اون لطایف و ظرائف سلوکیه است که جایی نشنیده اید 📍📍📍📍 ما قرار نیست زیاد باز کنیم . همین اشاره میکنیم بقیش به عهده دوستان 👈🏼❺آثار و احوال بعد از سلوک را بشناسد اینجا دیگه فرد وقتی که این اثار چهارگانه ای که در حین سلوک براش رخ داد رو دید ، به اثار بعد از سلوک که دیگه اون افق های اعلی سلوکی است دست پیدا کند . ☆: 👈🏼❺ اثار احوال بعد از سلوک اون چهارتایی که گفتم اثار حین سلوک است.انها باقی می مانند و به مرحله پنجم هم می آیند . ولی اثار و احوال بعد از سلوک گل سر سبدش 🌺فهم اسرار عالم وجود است🌺 . فهم ان تناسبات اسمائی هستش که خدمتتون عرض کردیم. 📌 فهم این اثار تا مرتبه ای: ➖یکی در مرتبه ارواح ➖یکی در مرتبه عوالم مثال ➖یکی در مرتبه اسماء ← این ها را می فهمد ➖ مثلا می فهمد قضا و قدر یعنی چه ➖ مثلا می فهمد این فرد چرا فرزند این پدر و مادر شده است ➖ می فهمد چرا ان خاک این ویژگی را دارد اینها حداقل هایش است . ➖و راه هاش هم براش مشهود و ملموس و عیان می شود ✅ در هر صورت اثار و احوال بعد از سلوک ان اسرار سلوکیه است که میگویند ان اسرار سلوکیه. که برو بالاتر تا به اسرار نبوت و ولایت ، و به فهم سر ولایت می رسد. که این ها همان چیزهایی است که نباید بیان شود . 👈🏼❻ ثمره سلوک
إظهار الكل...
⛑ میگویند فلانی عارف صاحب نفسیه . میگوییم چرا؟ میگوید چون مریض مرا شفا داده است . 👤گفتیم این ها جزو اثار سلوک است ولی ثمره سلوک و اثار بعد از سلوک این ها نیستند دیگه اگر این ها مقصود و ماوا است چرا ملحدین از ما قوی ترش را دارند . کابالیست ها و مرتاض ها به مراتب قوی تر هستند در این امور 🤲خدا حفظ کند استادمان اقای فلانی را که اسم نمی بریم . ایشون بار ها گفتند که دیدم الاغ را جذبه گرفت. میگفتند من خیلی دیدم الاغ به جذبه رفته و خاطراتی تعریف میکرد از جذباتی که الاغ ها بهشون دست میداد . 👥 خودم و شما دوستان ، اگر جذبه عرفان است پس الاغ اول العارفین است 📣 به ما گفتند آدم شو و علم آدم اسماء الحسنی انوقت علم الاسماء را هم واجد می شوی . علم توحید ، علم حقیقت ، علم الله 🟢 گاها بوده است که به عرفای توحیدی کسی آمده است تا علم کیمیا یاد دهد ، تبدیل خاک و فلزات به طلا . در جوابش فرمودند ما بالاترش را داریم چه احتیاج داریم به کیمیا ؟ 🟢 در مورد اقای شیخ محمد جواد انصاری همدانی و در مورد ایت الله نجابت و شیح عباس قوچانی و افراد متعدد این مطرح شده است که کسی آمده است و گفته است که من علم طی الارض دارم ، علم کیمیا دارم ، این علوم ها را دارم . به تو بدهم ؟ گفته اند ما بالاترش را داریم. ❓❓❓پرسیده بالاترش چیه ؟ گفتن مرد حسابی بالاتر خود خداست . شما از خدا امدی به کیمیای خدا ؟ 🔹تو فلز زنگار گرفته را طلا میکنی . من جان های زنگار گرفته را 🔹اگر تو کیمیا گر فلزی ، من کیمیاگر جانانم . خیلی فرق دارد 🔹گاها ان نگاهی که عارف، ان نگاه خدایی اش و ان نگاه ولایتی اش به فرد میکند او را کن فیکون می کند 📗 شما در داستان شنیدید ، ملا حسین قلی همدانی و سید علی قاضی ، هرکدام در دوره خودشان در نجف ، یک شخصی بود یکی معروف به عبد فرار و یکی معروف به جاسم بود . این ها بزرگ لات های نجف بودند. عبد فرار را ملا حسین قلی همدانی و جاسم را سید اقا علی قاضی،با یک نگاه کردند ولی الله، یک شبه کردند ولی الله 👌👌حالا خود ولی الله اعظم امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف چه میکند.👌👌 📖در مورد امام صادق (ع) هست، شخصی همراه امام بود ، ان طرف یک برادری داشت که برادرش ناصبی بود . همراه امام میرفتند . برادرش که امد این راهش را کج کرد ، خجالت کشید، به امام فرمودند ان که دارد میاید برادرم هست و الان میاید به شما جسارت میکند و چون ناصبی هست من خجالت میکشم. بعد امام فرمودند میخواهی آدمش کنم . ایشان گفت از خدایم هست . امام از دور یک اشاره کردند به ایشان کردند. طرف دوید امد خدمت امام ، افتاد به پای امام که یابن رسول الله ولی خدا شمایی 📕 یا باز هم در مورد اقا امام صادق علیه السلام است. یک شخص خدمت امام رسید و اولش گستاخ بود. شما میگویید خدا هست کو خدا ؟ میگویند امام یک اشاره به قلبش با انگشت کرد. همین که اشاره کردند همون فرد گستاخ شد، ولی الهی گفت در عالم مگر غیر خدا هم موجودی هست ؟ مگر وجودی هم هست در عالم غیر از خدا؟ 💥یک نگاه 💥 یک اشاره 🥇 تو طلا سازی و من انسان ساز ،انسان موحد 🔆 انسان شدن اصول دارد : 🔅ادب می خواهد 🔅استاد می خواهد 🔅زانو زدن خدمت استاد میخواهد 🔅سر به زیر انداختن می خواهد 🔅فارغ شدن از داشته ها می خواهد واقعا مصیبت عظمایی است این افرادی که پر از انباشت هستند می ایند برای استاد تعیین تکلیف میکنند که مرا اینگونه تعلیم دهید ، مرا اینگونه کنید ، این را فلان کنید. 👈👈👈بابا شما برو از من فارغ شو بعد بیا👉👉👉 🤲 خدا حفظ کند استادمان حاج اقای فلان را که میگفتند طرف می آید پیش ما با اندوخته های بی ثمر و ما باید پانزده سال زحمت بکشیم ، اول این اندوخته های باطل را از ذهنش پاک کنیم ، بعد تازه حرف حساب بکنیم مغزش انتهای کلام استاد ما. 📗 در کتاب شریف طهاره الاعراق ابن مسکویه، یک جا نوشته که آن چیزی که برای انسان فضیلت است ان هست که حیوان در آن شریک نباشد ➖پس خوردن برای انسان فضیلت حساب نمی شود چون حیوان هم میخورد ➖می خوابد خوابیدن برای انسان فضیلت نیست و مانند این ها 📗 ما از مطلب این کتاب طهاره الاعراق ابن مسکویه چیزی میگوییم حالاباید گفت: ⭕️ چیزی فضیلت توحیدی محسوب می شود که مشرک در آن شریک نباشد ⭕️ 💢احضارات ارواح و اجانین و طی الارض و چشم سوم و خواندن ذهن مردم و این بند و بساط ها خواندن فکر مردم چه فضیلتی است که ملاحده ، مراتضه و مشرکین مانند آن و حتی بالاترش را دارند 🔥 طلسم عجیب و غریب فرد یهودی غیر مسلمان برای صاحبخانه نوشته بود که هیچکس مسلمان عارف و غیر عارف نتوانستند بشکند🔥
إظهار الكل...
داشتن این ها و نداشتنش پیش موحد فرقی نمی کند و کلام آخر موحد سه درجه دارد : 👈🏼❶اولا همه را از خدا ببیند ← توحید افعالی 👈🏼❷ثانیا همه را خواست خدا بداند ← توحید صفاتی 👈🏼❸ در نهایت و اعلی درجه توحید ، همه خدا را ببیند ، یعنی همه جا الله را ببیند ← توحید ذاتی
إظهار الكل...
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.