cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

ܟࡎߊ‌߬ر 🌰ددی🙈

شروع رمان جذاب ( فندق ددی و حصار آغوش) 🙈💋 حین اسپنک زدناش انگشتشُ تو دهنت عقب و جلو کنه🍓🌸

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
6 821
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-1397 أيام
-52730 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

پارت جدید❤️❤️‍🔥 توی چنل vip رمان تموم شده و از چنل اصلی جلوتره😌😍 بدون تبلیغ😆 با وانشات 😌😍قراره گیف های مرتبط با پارت هارم بزارم برای خرید به مبلغ ۴۵ فقط و فقط تا امشب به آیدی زیر مراجعه کنید❣ @Admiin_cheek @Admiin_cheek
إظهار الكل...
#part_385 - خب ببینید خوشگلام... مامانی الان درس داره. امیر توی بغلم چرخید و همینجور که سرش رو رو روی سینم میزاشت گفت: - فردا میری مامان؟ باتعجب لب زدم: - کجا برم عشقم؟ به جای امیر دلوین ادامه داد: - درس بخونی بعدم سرکار؟ سرم رو به نشونه ی تایید تکون دادم که ادامه داد: - نرو مامان. با تعجب به صورت های در هم رفتشون نگاه کردم و گفتم: - نمیشه که مامانی... اگه نرم بعد پول از کجا بیارم براتون عروسک بخرم؟ - نمیخوایم عروسک تورو میخوایم. محکم بغلشون گرفتم... یه دختر توی سن و سال من‌‌... با دوتا بچه...بی پول خیلی سخت بود. رکسانا تا کی میخواست خرج مارو بده؟ مجبور بودم برای بالا رفتن حقوقم..دانشگاه ارشد ادامه بدم. و اینجوری یکم برای بچه هام اذیت کننده شده بود. چون بیشتر روز رو نبودم... این دو تاهم یا با رکسانا بودن و یا مادرش.. #سک_س_گروپ_تو_سک_س_پارتی #پارت1 با چشمای خمار تفی رو #هلوی_سرخ شده سارا انداختم و #!مر*دونگی یکی از پسرا رو تو دستم مالوندم و کلا*هکشو دم به*شتش گذاشتم _اووف...جون...فرو کنش توم میخوامش کلا*هک پسره رو فرستادم تو هلوی خیسش و با لذت #لبه‌های_بهشت_صورتیمو باز کردم و رو صورتش نشستم و پسره با شه*وت گردنمو چنگ زد و زبونشو رو لبام کشید و میون مردای لخت دیگه شروع به #تل*نبه زدن تو #ک*.ص سارا کرد و با تکون خوردن زبون سارا رو #چو*چولم لبمو فشردم و کمرمو خم کردم و دستم رو #به*شتش فعال شد... https://t.me/+bXvXpY-ML6liYzdk
إظهار الكل...
#part_385 - خب ببینید خوشگلام... مامانی الان درس داره. امیر توی بغلم چرخید و همینجور که سرش رو رو روی سینم میزاشت گفت: - فردا میری مامان؟ باتعجب لب زدم: - کجا برم عشقم؟ به جای امیر دلوین ادامه داد: - درس بخونی بعدم سرکار؟ سرم رو به نشونه ی تایید تکون دادم که ادامه داد: - نرو مامان. با تعجب به صورت های در هم رفتشون نگاه کردم و گفتم: - نمیشه که مامانی... اگه نرم بعد پول از کجا بیارم براتون عروسک بخرم؟ - نمیخوایم عروسک تورو میخوایم. محکم بغلشون گرفتم... یه دختر توی سن و سال من‌‌... با دوتا بچه...بی پول خیلی سخت بود. رکسانا تا کی میخواست خرج مارو بده؟ مجبور بودم برای بالا رفتن حقوقم..دانشگاه ارشد ادامه بدم. و اینجوری یکم برای بچه هام اذیت کننده شده بود. چون بیشتر روز رو نبودم... این دو تاهم یا با رکسانا بودن و یا مادرش.. #سک_س_گروپ_تو_سک_س_پارتی #پارت1 با چشمای خمار تفی رو #هلوی_سرخ شده سارا انداختم و #!مر*دونگی یکی از پسرا رو تو دستم مالوندم و کلا*هکشو دم به*شتش گذاشتم _اووف...جون...فرو کنش توم میخوامش کلا*هک پسره رو فرستادم تو هلوی خیسش و با لذت #لبه‌های_بهشت_صورتیمو باز کردم و رو صورتش نشستم و پسره با شه*وت گردنمو چنگ زد و زبونشو رو لبام کشید و میون مردای لخت دیگه شروع به #تل*نبه زدن تو #ک*.ص سارا کرد و با تکون خوردن زبون سارا رو #چو*چولم لبمو فشردم و کمرمو خم کردم و دستم رو #به*شتش فعال شد... https://t.me/+bXvXpY-ML6liYzdk
إظهار الكل...
「هــــ𝐋𝐀𝐍𝐃‌ـــــات🍑」

دلم میخواد وقتی روش بالا و پایین میشم خودتو کمر بزنی و تا ته فشار بدی توش🍓🔞 #lams_dagh🔥 #havasran💋 #کپی_ممنوع❌ ورود افراد زیر🔞سال به هیچ عنوان توصیه نمیشود‼️

خواهر کوچولوشو لیتل خودش میکنه و هرشب مخفیانه دور از چشم همه با پوزیشنای مختلف میگادش تا اینکه حامله میشه و ...😱💦🔞 گلوی خواهر کوچولومو میمکیدم و در حالی که روی ک..یرم بالا پایینش میکردم در گوشش گفتم  🍡👅 _باید مراقب باشی مامان کبودیارو نبینه وگرنه بهش میگم پرده نداری‼️ نفس عمیقی کشید و در حالی که زیر پام جر میخورد حش..ری وار ادا کرد : _داداش آروم ترررر..خیلی درد دارهههه.. https://t.me/+2ivrRcKAeYk5YzU0 https://t.me/+2ivrRcKAeYk5YzU0 پسری که عاشق خواهر کوچولوی🍼کیوتش میشه وچند سال بعد متوجه حقیقتایی میشن که...😱❌
إظهار الكل...
چرا دوست دختر اکسم از من بدش میاد؟ من ب اون یاد دادم چجوری راه بره ، حرف بزنه، گل بده، مثل یک آدم لباس بپوشه، ناسپاس من سایکو تحویل گرفتم سالم تحویل دادم.
إظهار الكل...
Photo unavailable
=)))
إظهار الكل...
#part_384 دلوین با ناز سمتم اومد و همینجور که خودش رو توی بغلم جا میکرد گفت: - تقصیر این پسر اقاته. ابروهام چسبید به موهام...پسر اقات چیه؟ - اینو از کجا یاد گرفته دلوینم؟ امیر لوس دستشو به دسته ی مبل تکیه داده بود و با غیض نگاهمون کرد. بهش اشاره کردم سمتم بیاد که دست هاشو روی سینش حلقه کرد. خندم گرفت...توله سگ کپی برابر اصل باباشون بودن....جفتشون متاسفانه.. فقط یه نمه رفتار دلوین به من کشیده بود. - امیر مامان...بیا بغلم پسرم.. بیا دردونه. دلوین جیغی کشید و گفت: - مگه من دردونه نیستم؟ بعدشم به دخترا میگن دردونه نه پسرا. هوفی کشیدم و به زور امیر رو توی بغلم نشوندم. من نمیدونم این دوتا چرا عین سگ و گربه بودن اخه؟ تو مطب پلاگ میکنه تو لیتلشه... با پایین تنه لختو موهای زائد روی نازم جلوش بودم. _کرمو بذار رو میزو،خم شو رو میزو پاهات باز دست کشید لای نازم و گفت:دریاچه راه انداختی که... باخجالت یکم خودمو جمع کردم که ضربه ایی بین پام زدو گفت: باز کن... انگشت کرد پشتموو با کرم چرب کرد.بغض کرده از وضعیتم بودم که یه چیز گرد و سردی رو پشتم حس کردم... _شل کنی خودتو.صدات درنیاد تا منشی نفهمه.حالا دمر شو رو پام... دمر رو پاش خوابیدم. بادستاش لای باسنمو باز کردو... https://t.me/+kE77xSRMZIdhMDM0 برای ادامه رمان لینک بالا رو بزن👆
إظهار الكل...
#پارت۲ _بزرگه ماهی قرمز؟دوسش نداری؟💦🔞 حشـ*ری میخندم و انگشت اشارمو رو مردونـگی باد کردش میکشم و لبمو به دندون میگیرم : _مگه میشه دوسش نداشت؟ دوس دارم #بزرگ تر از این بشه...درست دو برابر این.. از پهلو هام بلندم کرد و یکباره رو بدن لختش نشوند. حشـ*ری پچ زد: _ برای بزرگتر شدنش باید تلاش کنی ماهی قرمزم...💦 بدن داغش که رو بدن عریانم کشیده شد و نرمی عضو باد کردش به سـوراخ تنگ و باکـرم نزدیک و نزدیک تر شد تا اینکه طاقت نیاوردم و... https://t.me/+xPiy1QAJFbxjYmJk
إظهار الكل...
بچه هاااا همستر قراره تا اخر ماه لیست بشه حتی از ناتکوینم بهتره😍😍😍 ماین کنیددد جا نمونیدد https://t.me/hamsTer_kombat_bot/start?startapp=kentId6778126190 Play with me, become cryptoexchange CEO and get a token airdrop!
إظهار الكل...
Hamster Kombat

Just for you, we have developed an unrealistically cool application in the clicker genre, and no hamster was harmed! Perform simple tasks that take very little time and get the opportunity to earn money!

-اووییی ویلیام دلد دالهه اویییی…تپلم خونی شد اوهیییی… انگشتمو تند تند توی ک*ص خیس و تنگش میچرخوندم از تنگیش یه انگشتم بزور توش جا شده بود و سوراخش قرمز شده بود نوک سینه های سیخ شدش از روی تیشرتش معلوم بود تیشرتشو زدم بالا و همونجور که انگشتمو توی سوراخ تنگ ک*صش میچرخوندم لیس پر تفی به نوک م*مه های تازه در اومدش زدم -اهههیی …خیلی حال میده بازم میییقام …اهییی نوک سینشو به دهن گرفتم و مکی بهش زدم که…👅💦 https://t.me/+aynU_xVxmV1jYmFk https://t.me/+aynU_xVxmV1jYmFk پادشاه صنعت پورن ک*‌ص دختره رو جر میده …🔞‼️
إظهار الكل...