cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

شعر و موزیک

🌱گیرم که حرام است، لبی تر کنم از تو پیش نظرت تشنه بمیرم چه، حلال است؟🌱

إظهار المزيد
لم يتم تحديد البلدلم يتم تحديد اللغةالفئة غير محددة
مشاركات الإعلانات
941
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

شبای زیادی رو اینجوری گذروندم. تنها، بی‌حوصله، ساکت و یه گوشه‌ی مبل نشسته دست به سیگار! دقیق یادم نیست کدوم شب ولی توو یکی از همین شبا بود که فهمیدم امیدواری بهترین حس و بدترین شکنجه‌س واسه آدمایی که بهت خوبی میکنن یا بدی. توو یکی از همین شبا بود که فهمیدم هیچکسی جز خودت واست نیست. واست نمیمونه. توو یکی از همین شبا فهمیدم باید بریزی بیرون تا جمع نشه توو دلتو یهو یه‌جوری بترکه که گند کل خونه‌رو برداره. یکی از همین شبا که توو حال خودم نبودم و حال خودم داشت از خودم به هم میخورد و تصمیم گرفته بودم خودمو ول کنم فهمیدم که خودمم دیگه خودمو دوست ندارم. ولی هنوز منتظر بودم یه دستی از غیب بیاد و کشیده بشه رو سرمو بهم بگه نترس، نگران نباش، من هستم. یکی از همین شبا بود که به خودم گفتم: ببین منو، بسه دیگه! قرار نیست کسی بیاد، زور نزن. یکی از همین شبا فهمیدم جام اینجا نیست. یکی از همین شبا خسته میشم از این همه مزخرف بودن خودم برای خودم و خودم برای همه. یکی از همین شبا میخوابم که صبح پاشم و همه چی رو درست کنم و دیگه هرگز پا نمیشم! شب بخیر. م
إظهار الكل...
Sunny days, drunken nights You smile and say, it's alright But oh the cold cold rain At the mention of your name Forgive me please If I shrug my shoulders When I put my friend at ease As I get older... @hamid_salimi59 و شب بخیر😶‍🌫️
إظهار الكل...
2_763504293122326980.mp38.20 MB
خواب می‌بینم روی تخت من خوابت برده و موهات ریخته دورت. برهنه خوابیدی و لبات می‌خنده. نور از پنجره افتاده روی پاهات. بعد از سالن یه صدایی میاد و از خواب می‌پری. میخوای پاشی، جون نداری. پات رو به زور میذاری زمین، یهو مثل دونه‌های شن از هم می‌پاشی. می‌ریزی کنار تخت، کنار پیراهن چارخونه‌ی من. اتاق میشه ساحل. من از توی آب داد می‌زنم نهنگی که از آب می‌ترسه سرنوشتش چیه؟ هیشکی جواب نمیده. دوباره داد می‌زنم نهنگی که از ته تاریک دریا می‌ترسه سرنوشتش چیه؟ یکی توی سرم می‌خونه خوشا دیدار ما در خواب. می‌پرم از خواب. واسّادی کنار پنجره. وامیسّم کنارت. سیگار روشن می‌کنی برام. نمی‌کشم اما ازت میگیرمش. سیگارت ماتیکی شده، میخوام بگم خوش به حال سیگارت، نمیگم. بیرون پنجره هوا سرده و برف میاد، ولی تو باز فقط پیراهن آبی من تنته. بدون این که نگاهم کنی میگی یه‌بار عاشق نهنگی بودم که از آب می‌ترسید. میگم چی شد سرنوشتش؟ میگی نمی‌دونم، گمش کردم. میخوام بگم خوش به حالش که عاشقش بودی، نمیگم. سیگار رسیده به تهش و دستم میسوزه. می‌پرم از خواب. یادم نمیاد کی اومدم کوه و کی خوابم برده که اینجا بیدار شدم. یه سگ از بالای صخره نگاهم می‌کنه، بعد میگه تو تا حالا از نزدیک خودت رو دیدی؟ میگم نه. میگه خوش به حالت. بعد خودش رو پرت می‌کنه ته دره. ته دره، میفته توی ساحل شنی و نهنگ از خواب می‌پره. وامیسم کنار پنجره آواز می‌خونم ولی صدا ندارم. عین یه فیلم صامت. یه گنجیشک خودشو می‌کوبه به شیشه. می‌پرم از خواب. سرم درد می‌کنه. از وسط دریا داد می‌زنم نهنگی که می‌ترسه بخوابه و خواب ببینه تو خواب‌هاش گم شده سرنوشتش چیه؟ صدای یه زن از دور میاد که لالایی می‌خونه. چشمام رو می‌بندم و غرق میشم. @MusicPoetryM
إظهار الكل...
‏اما قلب حافظه‌ی خودش را دارد و من هیچ‌چیز را فراموش نکرده‌ام... 👤#آلبر_کامو @SoulofDream
إظهار الكل...
My Dream.mp35.95 MB
Hamed_Aliasgari_Taher_Ghoreyshi_Cheshmhaye_to_طاهر_قریشی_چشم_های.mp34.49 MB
سخت است که دلتنگ شوی، خنده نباشد مهمان تو جز حسرت ناخوانده نباشد در برکه ی تنهایی تو ، نیمه شبی سرد جز زورق مهتاب فریبنده نباشد سخت است که عمری بدوی، لحظه دیدار آن دم که رسیدی، نفسی مانده نباشد در گوشه ای از نصف جهان، خاطره ای دور رودی که دگر جاری و زاینده نباشد سخت است که با بغض بخندی که نبینند در چشم تو جز شبنم لغزنده نباشد با عشق بچینید شبی ، سفره ی احساس سهم تو فقط لقمه ی ته مانده نباشد سخت است که بازی بخوری از همه دنیا نقش تو به جز مهره ی بازنده نباشد دل بسته شوی مثل بیابان به کمی ابر یک سایه ی موهوم ، که بارنده نباشد سخت است دم چوبه ی اعدام ، ببخشی آن قاتل احساس ، که شرمنده نباشد برگشت کند پست، تمام غزلت را در آدرس شعر تو ، گیرنده نباشد سخت است که دلتنگ شوی چاره نباشد ای کاش به این حال کسی، زنده نباشد. @MusicPoetryM
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
به من که سوختم از داغ مهربانی خویش فراق و وصل تو نامهربان چه خواهد کرد؟
إظهار الكل...
The Day I Lost Her - Sergio Diaz De Rojas.mp36.65 MB
سریال peaky blinders یه دیالوگی داشت که میگفت :«خیلی از آدما تو زندگیشون، یه نقطه‌ی تاریک و پُر از درد دارن که بعد از اون، دیگه اون آدم سابق نشدن... از يه جايى به بعد، احساسشون يخ مى‌زنه، ديگه دردى حس نمى‌كنن و هيچكس هم نمى‌تونه يخ احساسشون رو باز كنه…!» اونجاست که دیگه به جای قلبت مغزت کار میکنه و هر کسی نمیتونه خواسته یا نخواسته بهت آسیب بزنه، خیلیا بهش میگن بی تفاوتی ولی من بهش میگم«قوی شدن»..!
إظهار الكل...
Dariush-Cheshme-Man-(Live)-256.mp39.24 MB
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.