دکتر آزاد جلالی زاده

💠 ✍ محمد آزاد جلالی‌زادە دیگر سواری دادن بس است ... به اندازه ی کافی سوارمان شده اند ... میگویند همه ایرانی هستیم ... میگویند همه مسلمانیم ... میگویند همه برای این آب و خاک هزینه داده ایم ... میگویند وحدت خوب است ... میگویند همه پرسی اقلیم کردستان خطری برای منافع کشور است ... میگویند همه با هم ایرانی آباد و آزاد و امن و پیشرفته بسازیم ... آری همه ی اینها درست ... آری من یک ایرانی ام ... من یک کردم ... من یک اهل سنتم ... من یک ایثارگرم ... من یک اصلاح طلبم ... ایران را از جان دوست تر میدارم ... شیعه و سنی را برابر و برادر و خواهر میدانم ، امّا چرا فقط وقتی که میخواهند سواری بگیرند و رای بگیرند و از مرزها دفاع کنند ... من ایرانی و خوب و مسلمان و خانواده ایثارگرم و وقت تقسیم پست ها و فرصت ها و منابع قدرت مالی و معرفتی و مدیریتی ، همه ی این حُسن ها اتهام !؟ میشود ... کرد بودنمان ؛ سنی بودنمان ؛ اصلاح طلب بودنمان ؛ حتی ایرانی و خانواده شهید بودنمان ... قرار بر وزیر شدنمان بود ، روحانی معامله کرد ، نشد ... قرار بر معاون وزیر بودنمان بود ، نشد ... حالا می خواهند با چند تا فرماندار و بخشدار و آبدارچی!!؟ سرمان را شیره بمالند ... یا چهار نفر کرد و سنی مخنّث و رانت خوار و بی پدر و مادر و چند تا کرد شیعه ی بله قربان گو را بیاورند و مدیر فلان جا وبهمان جا کنند و بر سرمان منّت نهند که دیدید از شماها استفاده کردیم ... ما را خر فرض کرده اند !!؟ ... برادران و خواهران مرکز نشین اعتدالی!!؟ و اصلاحی !؟ واصولگرا !!؟ ، ما هر چه باشیم ، خر نیستیم ... البته خر بودیم که اعتماد کردیم ، امّا خریّت هم دورانی دارد و تاریخ انقضایی ... دولت اول روحانی در کردستان از دولت دوم احمدی نژاد بهتر نبود و دولت دوم روحانی برای کردستان ازدولت اولش بهتر نخواهد بود ... به شخصه تا حالا قیامتم رابرای دنیای دیگران فروخته ام ... دیگر نمیکنم ... خدایا توبه ... تا حالا در حمامهای عمومی سیاسی بسیاری دلاکی کرده ایم ؛ بینی و بین الله نه برای خودم و خودمان بلکه برای اینکه روزنه ای باز شود؛ تا مردمان مظلوم دیارم را اندکی شهروند بپندارند و حق و حقوقشان را بپردازند و حس ایرانی بودنشان را تقویت و پررنگ کنند ، امّا عده ای کاسب فتنه و آشوب و تفرقه نمی گذارند ... دیگر بس است ... خدایا نصوح وارتوبه ... یا حق ... محمدآزاد جلالی زاده ... زەوی سه‌خت و ئاسمان دوور https://t.me/kiwmars

واکنش شرافتمندانه دکتر فاضلی به حمله عوامل به اصطلاح داعش به مجلس در چند سال پیش👆👆👆

هم‌وطن کُرد من، تو نگران نباش (محمد فاضلی) ✅امروز صبح در دانشگاه مصاحبه‌ برای پذیرش دانشجویان دکتری برگزار می‌شد. یکی از شرکت‌کنندگان دانشجوی کردی از شهر سقّز بود که اتفاقاً تحقیقاتش هم درباره جریان‌های فکری و سیاسی کردستان بود. آزاردهنده‌ترین نکته در تمام طول مصاحبه این بود که دائم تلاش می‌کرد به نحوی نشان دهد که دامن کردستان از تندروی، جریان‌های تروریستی و افراط‌گری مذهبی پاک است و آن‌چه اتفاق افتاده هیچ نسبتی با اکثریت قاطع جامعه کردی ندارد. چند بار متذکر شد که نخبگان کرد چه اندازه در محکومیت ترورهای تهران بیانیه داده و فعالیت کرده‌اند؛ در ضمن، مشارکت حداکثری کردها در انتخابات 29 اردیبهشت را شاهدی بر مشارکت‌جویی و صلح‌طلبی جامعه کردستان یادآور شد. ✅من در حالی که همه سخنانش را تأیید می‌کردم می‌خواستم به او بگویم «هم‌وطن کرد من، تو نگران نباش.» هیچ کدام از مردم ایران هرگز کردستان و جامعه کردهای ایران را به تندروی و حمایت از افراط‌گری متهم نخواهد کرد؛ این تو نیستی که باید نگران باشی و از ایرانی و صلح‌طلب بودن خودت دفاع کنی. ما هستیم که باید سرزنش شویم که نتوانستیم فقر، توسعه‌نیافتگی و بیکاری را در سرزمین تو بخشکانیم یا لااقل به اندازه بخش‌های مرکزی ایران توسعه را برای کردستان به ارمغان بیاوریم. ما جامعه دانشگاهی درباره دردهای ایران کم فکر کردیم، نوشتیم و دنبال راهکار گشتیم؛ و درباره کردستان کمتر، و برنامه‌ریزان و سیاست‌گزاران و سیاستمداران در حق تو کوتاهی کردند، و امروز به جای ما که باید سرزنش شویم، این تویی که احساس می‌کنی باید از خودت و هویت ایرانی و مردم‌سالارت دفاع کنی. آن ترس عمیق نهفته در قلبت را می‌توانستم ببینم که نگران واکنش‌های تند و نابخرادانه در برابر رخدادی ناخوشایند اما بی‌ارتباط با تو هستی. هم‌وطن کُردم، تو نگران نباش، این ما هستیم که باید سرزنش شویم. ما اگر دانشگاهیان، برنامه‌ریزان، روزنامه‌نگاران، روشنفکران، سیاست‌گزاران و سیاستمداران بهتری بودیم، تو امروز خوشحال‌تر بودی و ایران را همه در کنار یکدیگر، شادتر و توسعه‌یافته‌تر تجربه می‌کردیم. (این متن را اگر می‌پسندید، برای دیگران هم ارسال کنید.) https://t.me/fazeli_mohammad

مستند فقر و فحشا تولید سال ۱۳۸۲ فیلمی که از لحاظ جرم شناسی اجتماعی بسیار سخن برای گفتن دارد کاد الفقر ان یکون کفر می گویند فقر از هر دری وارد شود ایمان از در دیگری خارج می شور دیدن این فیلم برای افراد زیر ۱۵ سال توصیه نمی شود ساخته : مسعود ده نمکی https://t.me/nik_siratan_azadandish

🗣 ماموستا علی موشی ⁉️ما چگونه برادر بوده ایم؟ ❗️من از شما می‌پرسم ⁉️ ما در کجا برادر همیم؟ 📝بازیرنویس فارسی لطفا ببینید قشنگه و قابل تامل😏 🕌 @Abdullah_Irani

اعتراض استاد کاک حسن امینی حاکم شرع مردمی کوردستان بە بازداشت چهار تن از علما و مدرسین حوزەی علمیەی احناف خواف در آذربایجان غربی ودرخواست آزادی آنان. خبر بازداشت چهار تن از مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی احناف خواف، آقایان: مولوی گل محمد منصوری، مولوی حسین احمد شهیدی، مولوی فاضل مرادی و مولوی شمس الدین مطهری در شهر ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی، موجب تعجّب و تاسّف شدید گردید. این علما و دعوتگران اهل سنت، دو هفته پیش به قصد دیدار استانهای کوردستان و آذربایجان غربی، و ملاقات با علما و ماموستایانِ اهل سنت، عازم این مناطق شده‌اند. بعد از دیدار با بعضی از علما و ماموستایانِ سنندج مرکز استان کوردستان، به استان آذربایجان غربی رفته و به هنگام بازگشت، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده‌اند. انتظار  این بود کە پس از اطلاع از شخصیت و جایگاه آن علمای اهل سنت، از ایشان عذرخواهی شدە و بلافاصلە آزاد شوند، اما متأسفانه اکنون بیش از یک هفته از این حادثه‌ی تلخ و بدور از انتظار می‌گذرد و هنوز این عزیزان، در بازداشت بسر می‌برند. در اینجا این سوال به جد مطرح است که اگر آن دعوتگران اهل سنت قبلاً و در منطقەی خود، جرم و اتهاماتی داشته‌اند که مستحق بازداشت و بازخواست باشند، چرا در شهر و دیار خود بازداشت نشده و مورد بازجویی قرار نگرفته‌اند؟! و اگر آنچنان اتهاماتی به آنان وارد نبوده است، پس چرا در مسافرت و هنگامِ دیدار با علمای اهل سنت کوردستان، این اقدام صورت پذیرفته است؟!! آیا مسافرت به مناطق اهل سنت غرب کشور و دیدار با علما و ماموستایان کوردِ سنی مذهب  جرم است؟ هیچ انسان عاقلی نمی‌پذیرد که بازداشت و بازجویی و تشکیل پروندە برای این مهمانان، به خاطر جرم و اتهام مربوط به شهر و دیارِ خودِ آنان بوده است. چون اگر اینطور بود، در منطقه خودشان این اقدام صورت می‌گرفت، از این طرف نیز کسی گمان نمی‌کند و نمی‌پذیرد که در مدت کمتر از یک هفته شخصیت‌هایی با عنوان علمای دینی و در لباس مخصوصِ چنین عنوانی، مرتکب جرم سیاسی و امنیتی شده باشند و بدین سبب، سزاوار بازداشت و بازخواست گردند. بنابر این، هرگونە اتهامی بە آنان نسبت دادەشود و برمبنای آن برایشان پروندە سازی گردد، اقدامی خلق الساعه و پروندە سازی ناروا بەشمار می‌آید.   بنظر می‌رسد کە جرم آنان تنها سفر بە مناطق غرب کشور و دیدار با علمای اهل سنت این دیار می‌باشد!! متاسفانە این گونە بازداشت‌ها و بازخواست‌ها در گذشتە بارها رخدادە است!! چرا نیروهای امنیتیِ کشور ما باید از چنین روابط و دید و بازدیدهایی در بین اهل سنت خشمگین و بیمناک باشند؟! با این همه ادعای برداری و برابری مسئولانِ حکومتیِ اهل تشیع با اهل سنت، اینست نمایش برادری و برابری ادعایی؟، آیا خردمندانە است کە حاکمیت باچنین رفتارها و اقداماتی نسنجیدە و ناشایست، در آستانەی انتخابات ریاست جمهوری، امیدوار بە حضورِ پر شمارِ اهل سنت در صندوق‌های رای باشد؟ در پایان امیدوارم این مهمانانِ عزیزِ مردم کورد و اهل سنت کوردستان بەزودی آزاد شوند، تا بیش از این مایه‌ی خجلت و شرمساری نباشد. چون به باور هر کورد و ایرانیِ اصیل، جفا نسبت به مهمان، سخت‌تر و دردآورتر از جفا به صاحب خانه است، لذا اگر این مهمانان گرامی بە زودی آزاد نشوند علمای اهل سنت کورد و غرب کشور ناچار خواهند بود تلاش‌های گوناگون و بیشتر در این زمینه بنمایند. حسن امینی حاکم شرع مردمی کوردستان ١٤٠٣٫٣٫٣٠ 🆔https://telegram.me/KakHasanAmini

شفافیت کنشگران و مطالبات کردها و اهل سنت ایران محمدآزاد جلالی زاده الف » کنشگری سیاسی بدون شک بایست معطوف به دست یازیدن به اهدافی باشد ، اهداف هنوز حاصل نشده را مطالبه می خوانیم و می دانیم ، بالفرض می خواهیم یک کرد اهل سنت ایرانی وزیر شود و این هدف ماست ، این هدف تا زمانی که به دست نیامده مطالبه و زمان دستیابی به آن ، این امر از مطالبه خارج شده و به دستاورد تبدیل می شود ، یک پروسه ی کنشگری موفق در عالم سیاست و اجتماع آن است که یک مطالبه را با کمترین هزینه تبدیل به دستاورد کرد و قطعاً تربیت افرادی که چنین کنشگری هایی دقیق و حسابگرانه داشته باشند ، خود زمان و هزینه و صبر می طلبد. ب » اصل اساسی یک گنشگر سیاسی با تجربت « واقع بینی » است ، و اس اساس « واقع بینی » بویژه در کشورهایی چون ایران ؛ شناخت دقیق ساختار قدرت سیاسی ست . آرزو ، امید ، رویا ، افق داشتن و ... همه و همه مبارکند مادامی که اولاً این مقولات وارد فازهای توهمی و هذیانی نشوند و ثانیاً با « واقع گرایی رادیکال » اختلاط یابند تا بتوان در حرکت سیاسی - اجتماعی به یک تعادل قابل اتکا رسید. ج » با کمال تأسف عرض می نمایم که بیشینه ی کنشگران کرد و اهل سنت در ایران ، دچار مسایلی شده اند که اگر بخواهیم با آرام ترین ادبیات ممکنه وصفشان کنم هم باز احتمالاً به تریش قبایشان بربخورد ، اما مجبورم چند نکته ای عرض کنم ؛ یکم آنکه بایستی قبول کنیم الزاماً هر کسی که در یک وضعیت زمانی - مکانی ، جوّی پدید آمده و تصادفی و در نبود رقبای قدری چند هزار رایی آورده و عازم بهارستان شده ، کنشگر سیاسی محسوب نمی شود ، موردها داشته و داریم که با مدرک دوقوزآبادی و با اتوبوس عازم تهران شده و با مدرک فوق دکترای دوقوزآبادی دیگر و با استفاده از انواع رانت ها با ماشین و امکانات و حسابهای بانکی و زمین و ویلا و ... برگشته و یا برنگشته اند و حالا دم از حقوق ملت کرد و اهل سنت می زنند ، مدیرانی در مناطق کرد و اهل سنت - بومی و غیربومی- داریم که مجموعه ی تحت امرشان حتی یک ثانیه بدون وجود فساد اداری نمی گذرد و در میان افکار عمومی دم از دلسوزی خلق می زنند ؛ اینگونه که نمیشود برادران و خواهران که خودمان انبان و مالامال از رانتهای گوناگون باشیم اما بخواهیم حقوق ملتی را احقاق نماییم و نلسون ماندلا شویم.دوم آنکه بعضی از کنشگران ما آنقدر در بادکنک های امیدهایشان دمیده اند که دیگر جایی برای اندک هوای واقع بینی نمانده ست، ایران فقط دولت نیست بلکه زمین بازی سیاست در ایران به شدت سخت و متصلّب است ، تا آنسان که افراد تصمیم گیر پشت پرده ای داریم که کردها و اهل سنت را نه شهروند ایران و ایرانی بلکه اساساً « انسان » نمی دانند ، در چنین جوّی باید مطالبات را گفت و پیگیری کرد ، اما واقع بینانه هم زمین بازی را شناخت ، درست است که بگوییم کردستان ۷۳ درصد رای داده ، اما ۷۳ درصد ، رای به قسمتی از ساختار قدرت در ایران است « منظور دولت و جمهوریت است » که شق القمر هم کند ، به طور تقریبی ۳۰ درصد توان اثرگذاری و اجرایی دارد. د » برای شفافیت در کنشگری سیاسی و برای اینکه بدانیم که دلسوزان کردها و اهل سنت ایران کیستند ، به جای شلوغ بازی و کاغذ بازی و تحریک احساسات و لمپن بازی و نوچه و ملیجک پروری و بیانیه دادن و قمپز در کردن ، پیشنهاد می کنم تمامی فعالین و کنشگران و مدیران مطرح و شبه مطرح ، لیست اموال منقول و غیرمنقول و نیز نحوه ی دستیابی به آنها را با سند و مدرک ، شفاف به افکار عمومی اعلام نمایند ، تا بالاخره بدانیم ما با که طرفیم ، با فعالین واقعی یا با لِویاتانانی در پوست بره ... ما کردها در طول تاریخ احساسات و هیجاناتمان را بر دیگر ساحت های وجودی غلبه داده و دوست و دشمن واقعی خویش نشناخته ایم ... دیگر بس است ..‌. دیگر سواری دادن به هر کس و ناکسی بس است ... https://t.me/drazadjalalizadeh

✅رسم است در عید به ملت ایران قربان دادیم... ✍️علی مرادی مراغه ای امروز عید قربان است پس برای مناسبتِ این روز، چه بهتر است که از کسی بنویسم که قربانیِ ایران شد تا ایران، از پوسته ی سنت و رعیتی بدر آید تا بلکه، شهروندی بپوشد... ♦️وقتی میرزا یوسف خان مستشارالدوله رساله«یک کلمه» را نوشت هنوز 36سال به انقلاب مشروطیت مانده بود. کار او بسیار شجاعانه بوده که ۳۶سال مانده به مشروطیت, در کتابش می نویسد: تمامی مردم ایران اعم از زن و مرد و شاه و گدا باید در مقابل قانون مساوی باشند!. این کتاب ۲۵ برگی ترجمه ‌ای است از مقدمه‌ قانون اساسی فرانسه و یا اعلامیه‌ حقوق بشر که برای اولین بار به زبان فارسی به ایران می رسد و ترقی کشور را فقط در یک کلمه یعنی قانون می داند! بقول آدمیت، او در ایران اولین کسی است که در «یک کلمه» میگفت منشاء قدرت اراده‌ مردم است! او در کتابش کوشیده اصول قانون اساسی فرانسه را با مبانی اسلامی تطبیق دهد تا خشم مخالفانش را برنیانگیزد. ♦️مستشارالدّوله بعدها در اواخر عمر، نامه مفصّلى به مظفرالدّين ميرزای وليعهد نوشته و ضمن انتقاد از حكومت استبدادى، اصلاحات مملكتى و ايجاد حكومت قانون و برقرارى آزادى و مساوات را خواستار شده و گوشزد كرده بود كه: اگر زمامداران ايران خود درصدد تأسيس مجلس مقنّنه برنيايند، سير حوادث تاريخ آنرا بر ما تحميل خواهد كرد. اگرچه پیش بینی اش بعدا با انقلاب مشروطه درست بود اما نوشتن کتاب «یک کلمه» باعث شد او را سالها در زنجیر کرده و در زندان قزوین محبوس سازند... پر واضح است که کتاب«یک کلمه» مستشارالدوله هیچ پژواکی در خور در ارباب قدرت و حتی در مردم ایجاد نکرد اما این گناهِ او نبود، امثال او در واقع صلیبِ عقب ماندگی میهنِ خود را بدوش میکشیدند! ♦️سرانجام مستشارالدوله فرزند برجسته آذربایجان پس از سالها تحمل زندان و زنجیر، خسته و شکسته در کنج انزوای خانه اش در ۲۹ می ۱۸۹۴ درگذشت... در زمان مرگ، نویسنده "یک کلمه" چنان بی صاحب مانده بود که تنها معدودی از حمالان شهر حضور یافتند تا جنازه اش را به قبرستان معروف قبر آقا در جنوب تهران حمل کنند! زمانِ به زندان بردنش مصادف با عید قربان بود و دخترش در حاشیه کتاب «یک کلمه» چاپ تبریز چنین نوشت: «به تاریخ ۱۳۰۸ ماه ذیحجه در روز عید اضحی وقت غروب به جهت وطن پرستی...خائنین دولتی متهم نموده محکومش ساختند...سه سال و پنجاه و پنج روز مدت محبوسش طول کشید در تاریخ هزار وسیصد و یازده در پنجم شوال به رحمت خدا پیوست...رسم است در عید به ملت ایران قربان دادیم». ♦️در واقع، او در ظلمات استبداد، قربانیِ جهل ایرانیان شد تا بلکه بیدار گردند و اسب چموش و وحشیِ قدرت را به قفس قانون سوق دهند... @Sahamnewsorg

مامۆستا پیرەمێرد، بەسەر هاتێکی زور خۆش لە مامۆستا وەفایی ئەگێڕێتەوە لە سەفەری حەجدا. ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ 🌐 @islahweb_k👈 ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─