ᗷᒪᑌE ᗷᒪOOᗪ🩸💙

«یک بوسه ز لبهای تو در خواب گرفتم» «گویی که گل از چشمه مهتاب گرفتم» «هرگز نتوانی که ز من دور بمانی» «چون در دل خود عکس تو را قاب گرفتم»

میگفت با تمام وجود دوستت دارم بعدها فهمیدم آدم بی‌ وجودی بود😅

تلاش کن اندوهت را دوست بداری! شاید برود به رسم تمام چیزهایی که دوست داشتی و رفتند..!!

Lately dstance is my new answer. I no longer react, I no longer argue. I just simple withdraw. اخیرا فاصله پاسخ جدیدم‌ـه. دیگه واکنشی نشون نمی‌دم، دیگه بحث نمی‌کنم. فقط به سادگی کنار می‌کشم.

‏دردناک‌ترین بخش ماجرا اینجا بود که ما تا بلندترین پرتگاه‌ها رفتیم و کسی نگرانمان نشد!‏شاید آنقدر گفتیم خوبیم که باور کردند😅

مرا بازگردان به جايى كه بودم به قبل از سكوتت به پيش از سقوطم !

آنچه غیر قابل تحمل بود انسانها بودن ، نه زندگی...

در خلوت قبرستان ، آسمان براىِ مرگ ستاره‌ها گريه ميكرد✨😅

تا الان هزار بار خواستی بری آخرش دوباره اومدی تو بغل خودم ، میدونم نمیتونی منو ببخشی میدونم خیلی سخته واست آدمی که این‌همه بهت زخم زده رو ببخشی ، اما تو اینقدر مهربونی که دوباره میای تو بغل کسی که اینقدر اذیتت کرده ، خودت به خودت میگی احمق ، اما احمق نیستی من میفهممت ؛ میفهممت یه تیکه‌هایی از خودت رو پیش من گزاشتی ، من فهمیدم حتی خیلی وقته خواستی یه چیز جدید رو با آدم جدیدی شروع کنی اما نتونستی ، چون تیکه‌هات اینجاست ، توی بغل من ، پیش من ، کنار من ، تو دستای من...🫠🫵🏻