cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

𝐋𝐎𝐍𝐄𝐑

ارتباط: @notkzm

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
9 521
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-927 أيام
-60730 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

https://t.me/+WlFD4_0v2sNjOThk کانال انتقال داده شد ، میتونید اینجا جوین شین 🪴
إظهار الكل...
VitalSounds

اگر می دانستی در آن سوی سکوت چه اقتداری نهفته است برای همیشه زبان را رها می کردی. ارتباط: @firstfalln

https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1658389-dIGqNUs

: ناشناس

آیا‌ اگر‌ تنهایی‌ را هم‌ بیش‌ از‌ اندازه دوست‌ داشته‌ باشیم، روزی‌ ما را‌ رها‌ کرده، خواهد‌ رفت؟
#اوغوز‌_آتای
إظهار الكل...
بعضی‌ها انواع گیاهان را خوب می‌شناسند  ‏برخی انواع ماهی‌ها را ‏من انواع جدایی‌ها را  ‏بعضی‌ها نام ستارگان را از بر می‌دانند، ‏من نام حسرت‌ها را...
#ناظم_حکمت
إظهار الكل...
12
«من نمی‌دانم نداشتن احساسات عمیق چه حسی دارد. حتی زمانی که هیچ احساسی ندارم، آن را تماماً حس می‌کنم.»
#سیلویا_پلاث
إظهار الكل...
12
زندگی هرچه را می‌خواستم به من داد و بعد به من فهماند که آن چیز اهمیتی نداشت.
#ژان_پل_سارتر
إظهار الكل...
🔥 5 2
نه تاب خانه ماندن دارم، نه تحمل بیرون رفتن. جهان به چشم من زندان با اعمال شاقه است. دیدن در این جهان رنجم می‌دهد. نه آفتاب را طاقت دارم، نه سایه را. جمع به وحشت می‌اندازدم، اما تنهایی را نیز پایداری نمی‌توانم.
#اوژن_یونسکو
إظهار الكل...
15
Photo unavailableShow in Telegram
هیچ نظری راجع به هیچ چیزی ندارم، میدانم و نمی‌گویم، میفهمم و نمیفهمانم. سکوت دوای دردم بود و تاریکی آرامش مغزم.
إظهار الكل...
🤝 6
گاهی اوقات تنها راه محافظت از کسایی که دوسشون داری اینه که کنارشون نباشی.
إظهار الكل...
زمانی فرا می‌رسد که هرچه کرده‌ای، هرچه نوشته‌ای، همه‌ی کارها و اعمالت کمی به نظرت تکراری می‌رسد. انگار محکوم به آن هستی که تا ابد آن‌ها را تکرار کنی. کسی که آینده را فاقد هر چیز تازه ببیند کاملاً خود را در زندان احساس می‌کند. تعریف زندان همین است. مگر نیست؟ وقتی چیز تازه ممکن نباشد.
#رولان_بارت #پروست_و_من
إظهار الكل...
نمی‌توانستم وقت تلف نکنم. دیوانه‌کننده بود‌. می‌خواستم کاری با زندگی‌ام بکنم ولی به جایش می‌خوابیدم، یا در حمام آواز می‌خواندم، یا می‌نشستم و به دیوار خیره می‌شدم. حتی نمی‌توانستم در مورد چیزهایی که می‌دیدم با تو صحبت کنم. با هیچکس صحبت نمی‌کردم. جیرجیرک‌های بیرون می‌مردند و در حالی که من رویاپردازی می‌کردم، دهانم با سکوت سفت و زهرآگین می‌شد.
إظهار الكل...
6 1
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.