cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

جاسوس 🕵⚜عیار سنج رمان های نیولایو⚜

🔶️ عیارسنج های کانال نیولایو در این کانال قرار میگیرد ۰ 🔷️ ناشناسم : https://t.me/BiChatBot?start=sc-70652953

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
1 596
المشتركون
+124 ساعات
-127 أيام
-1030 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

سکـ*س وحشیانه دختر ایرونی با دوتا شاهزاده‌ی عرب...🔞😱💦 https://t.me/+hijP9LO5Lic1YTJk دوتا شاهزاده‌ی عرب با سالار کلفت و سیاهشون همزمان دختره رو جر میدن و فیلمشو برای نامزدش میفرستن...😱🔞💦 #باهرپارتش‌آبت‌میپاچهه💦🫦
إظهار الكل...
معشـوق‌عرب🔞 _خم شو رو میز حياتي ارحام بین پاهام قرار گرفت و دستشو روی پایین تنه ام گذاشت _برادر؟نظر چیه امشب از هردوتا سوراخ جرش بدیم؟ ترسیده خواستم بلند شم که اسعد با خنده جلوی دهنم ایستاد و انگشتو فرو کرد تو دهنم _حیف همچین دختریه که گشاد بشه مگه نه؟نظرت چیه حبیبتی؟ خواستم ناله کنم که با حرکت ارحام توی وجودم جیغی کشیدم و.... https://t.me/+d-s6TxbwSEFkNjk0 شاهزاده های عرب دختر ایرانی رو جر میدن اووف...🔞🍑💦
إظهار الكل...
-استخدامت کردم که بکنمت... یالا پاهاتو باز کن با هق‌هق پاهامو چفت میکنم که سینمو چنگ میزنه و میغره -عیب نداره پرنسس حاجی‌‌... فیتیش تجاوز دارم... به زود بگامت زودتر آبم میاد‌... جیغی میزنم که بدون آمادگی کلفتشو توم فرو میکنه. نفسم قطع میشه و اون... با بی رحمیه تموم تندتند توم تلمبه میزنه... -اوففف... فکر نمیکردم دختر حاجی انقد هلو باشه‌‌‌‌... قراره جر بخوری زیرم کوچولو..‌❌💦 https://t.me/+hijP9LO5Lic1YTJk
إظهار الكل...
Repost from جاسوس🕵
#ددی_مامی_دکتر_من #پارت_۱۵ #فصل_۲ قبل از اینکه فرار کنم به یقه م چنگ زد و گفت: -قول میدم دردت نیاد فقط امشب و کوتاه بیا عروسک من و کشون کشون به طرف خونه میبرد که صدایی باعث شد سر جاش وایسه: -اینجا چه خبره؟ اصلانی با لحن بدی گفت: -بر خر مگس معرکه لعنت تو دیگه کدوم خری هستی؟ مرد داخل اومد و سربازی که همراهش بود هم پشت سرش وارد شد: -من دکتر شیبانی هستم ول کن تا دستت و قلم نکردم سرباز بهش اشاره کرد و وقتی ولم کرد به دیوار پشت سرم تکیه دادم و بغضم ترکید. حتما اومده بودن منو ببرن زندان. دکتر صبا کنارم وایساد و آروم کنار گوشم گفت: -نترس ...الان همه چی تموم میشه دکتر شیبانی یه بسته تراول به طرف اصلانی گرفت و گفت: -این بدهی عقب افتاده ت و کرایه ماه بعد دیگه مزاحم خانوم نمیشی فقط شماره کارتت و براش میفرستی ماهانه کرایه تو واریز کنه تنم از شدت فشار عصبی میلرزید و چیزی نمونده بود باز خودم و خیس کنم. حتی حضور دکتر صبا هم تشویشم و بیشتر میکرد. بالاخره وقتی اصلانی و نوچه ش و سرباز رفتن دکتر شیبانی به طرفم اومد و جلوم وایساد. ❌❌❌❌❌❌ 📌رمان : #ددی_مامی_دکتر_من 📌نویسنده : مهتاب.ر 📌فصل ۲ 📌ژانر: ددی مامی لیتل گرل 🔴قیمت :با احترام 12 تومن 🟥 عیار سنج رو از لینک زیر مطالعه کنید⬇️ https://t.me/ayarsanjniwlive/3434 🔺️🔺️ عزیزان اگر رمان باب سلیقه شما بود و علاقه مند به مطالعه بودید ، به ناشناس من برای خرید پیام بدید ⬇️🌹 🔴 https://t.me/BChatBot?start=sc-437358-RbmOJ72 🔴
إظهار الكل...
جاسوس 🕵⚜عیار سنج رمان های نیولایو⚜

#ددی_مامی_دکتر_من #فصل_۲ #نویسنده_مهتاب.ر #ددی_لیتل_گرل #مامی_لیتل_گرل بهمن ۱۴۰۱ 🔴قیمت :با احترام 12 تومن 🔺️🔺️ عزیزان اگر رمان باب سلیقه شما بود و علاقه مند به مطالعه بودید ، به ناشناس من برای خرید پیام بدید ⬇️🌹 🔴

https://t.me/BChatBot?start=sc-437358-RbmOJ72

دمب اسبی موهامو از پشت تو دستش گرفت و شروع به تلمبه زدن تو کون تنگم کرد ‌.. داشتم زیر پاش به گ*ا میرفتم که اون یکی دوستش از در اتاق سالار به دست داخل اومد و شروع به مالیدن مم*ه هام کرد . عربه رو به اون یکی دوستش گفت : _عجب هلوی صورتی داره این ج*نده خانم.. نوبت منه که زیر پام بره‌..💦🤤🔞 https://t.me/+0qrlnG40GL8zMTg0
إظهار الكل...
Repost from جاسوس🕵
#ددی_مامی_دکتر_من #پارت_۱۴ #فصل_۲ شام‌مامان رو که دادم روی تخت خوابوندمش و لباسام و پوشیدم. کم کم اصلانی پیداش میشد و باید خودم و آماده میکردم. از شدت استرس باز مثانه م پر شده بود. اونقدر ناخن هام رو شکسته بودم که درد میکرد. نزدیک ساعت ۱۰ شب بود که بالاخره صدای در بلند شد. نفس عمیقی کشیدم و شالم رو جلو کشیدم تا موهام معلوم نشه. و بعد در رو باز کردم. اصلانی با نوچه ش جلوی در بود. به سر تا پام نگاهی انداخت و گفت: -به به خانوم دکتر الهی تب کنم‌شاید پرستارم تو باشی به شوخی بی مزه ش دو نفری خندیدن و وقتی قیافه جدی و اخموم رو دیدن اصلانی با دستمال یزدی پشت گردنش رو خشک کرد و گفت: -پول ما آماده ست یا نه؟ آب دهنم رو قورت دادم و گفتم: -نه جور نشد -دِکی ...پول منو بده ضعیفه به دستگیره در چنگ زدم و گفتم: -بخدا تا آخر برج جور میکنم فقط یکم دیگه مهلت بده اصلانی مکثی کرد و بعد به دو طرف کوچه نگاهی انداخت. ترس تمام وجودم و گرفت وقتی یه قدم جلو گذاشت و گفت: -بغض نکن قناری تو فقط امشبه رو با ما باش دنیا رو به پات میریزم دستش و که به طرف سینه م دراز کرد در رو بستم اما زور اون کجا و من کجا. به راحتی در رو باز کرد و وارد حیاط شد. ❌❌❌❌❌❌ 📌رمان : #ددی_مامی_دکتر_من 📌نویسنده : مهتاب.ر 📌فصل ۲ 📌ژانر: ددی مامی لیتل گرل 🔴قیمت :با احترام 12 تومن 🟥 عیار سنج رو از لینک زیر مطالعه کنید⬇️ https://t.me/ayarsanjniwlive/3434 🔺️🔺️ عزیزان اگر رمان باب سلیقه شما بود و علاقه مند به مطالعه بودید ، به ناشناس من برای خرید پیام بدید ⬇️🌹 🔴 https://t.me/BChatBot?start=sc-437358-RbmOJ72 🔴
إظهار الكل...
جاسوس 🕵⚜عیار سنج رمان های نیولایو⚜

#ددی_مامی_دکتر_من #فصل_۲ #نویسنده_مهتاب.ر #ددی_لیتل_گرل #مامی_لیتل_گرل بهمن ۱۴۰۱ 🔴قیمت :با احترام 12 تومن 🔺️🔺️ عزیزان اگر رمان باب سلیقه شما بود و علاقه مند به مطالعه بودید ، به ناشناس من برای خرید پیام بدید ⬇️🌹 🔴

https://t.me/BChatBot?start=sc-437358-RbmOJ72