cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

کانتر | پرهام رسولی

Counter-❗️ به معنای مخالف، مقابل، ضد، پاد... ❌ لطفا محدوده سنی را رعایت کنید❌ این رمان جلد دوم رمان هانتر میباشد. اما داستانی مجزا دارد. شخصیت های هانتر در این رمان حضور دارند ولی نیازی نیست که حتما جلد اول را خوانده باشید.

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
8 482
المشتركون
-1224 ساعات
-897 أيام
-43330 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Repost from N/a
تو‌ گرگ‌ومیشِ هوا، با یه ساکِ کوچیک فرار کردم که داماد شدنِ عشقمو نبینم. سه سال بعد، وقتی برگشتم ایران همه‌چی عوض شده بود... اون تبدیل شده بود به یه مردِ زخم‌خورده‌ی بداخلاق و منْ زنِ تنها و زیبایی که هیچ شباهتی به گذشته نداشت! قوی و پولدار شده بودم. می‌خواستم انتقام بگیرم! می‌خواستم اون عمارت و آدماش‌و به خاطر گذشته مجازات کنم. از مردی شروع کردم که…🥺🔥❌❌ https://t.me/+jvnqP2HujaIwYTVk عاشقانه‌ای هیجانی مناسب بزرگسال که تا الان بیش از ۷۰ هزار مخاطب داره✨
إظهار الكل...
Repost from N/a
تو‌ گرگ‌ومیشِ هوا، با یه ساکِ کوچیک فرار کردم که داماد شدنِ عشقمو نبینم. سه سال بعد، وقتی برگشتم ایران همه‌چی عوض شده بود... اون تبدیل شده بود به یه مردِ زخم‌خورده‌ی بداخلاق و منْ زنِ تنها و زیبایی که هیچ شباهتی به گذشته نداشت! قوی و پولدار شده بودم. می‌خواستم انتقام بگیرم! می‌خواستم اون عمارت و آدماش‌و به خاطر گذشته مجازات کنم. از مردی شروع کردم که…🥺🔥❌❌ https://t.me/+jvnqP2HujaIwYTVk عاشقانه‌ای هیجانی مناسب بزرگسال که تا الان بیش از ۷۰ هزار مخاطب داره✨
إظهار الكل...
Repost from N/a
من آلام! دانشجوی رشته پزشکی بودم که بعد از ده سال به محله قدیمی مون برگشتیم. عاشق حاتم، گنده لات محل شدم. مردی که بی چاک و دهنه و تموم مردم ازش خوف دارن و بهش میگن سلطان! اما پیش من مهربون و عاشق ترین آدم دنیا میشد... دوره عاشقی مون کوتاه بود! یه روز بهم گفت همه چیز و تموم کنیم و رفت! دو روز بعدش کارت عروسیش و برام آوردن! داغون شدم اما وقتی شکستم که خبرش پیچید زنش موقع عروسی دوماهه ازش حامله بوده... قلب تیکه تیکه شده ام و جمع کردم و قسم خوردم کاری می کنم که به پام بیوفته و...😭💔 https://t.me/+gBCJBhfXxKM4YTJk
إظهار الكل...
Repost from N/a
ساعی اخوان جدی، مغرور، غیرتی! مردی 32ساله که بعد از فوت برادرش، به اصرار پدرش، همسر برادرش که 12سال ازش بزرگتره رو عقد میکنه تا ارث و میراث برادرش رو غریبه نخوره! یک ازدواج زوری و بدون احساس! امـــا.... داستان از جایی شروع میشه که گیلی، خواهرزاده زن داداش یا همون همسر ساعی، به خونشون میاد!!!! عــشق، بازی می‌کنه....... https://t.me/+awSosf5-ooBlNjlk https://t.me/+awSosf5-ooBlNjlk یک عشق ممــنوعه... اما آتشین از هاله نژادصاحبی.
إظهار الكل...
Repost from N/a
از شونزده سالگی زن مردی شدم که دوستم نداشت. از شونرزده سالگی با چشمای خودم دیدم که میون تن زن دیگه ای آروم می گیره. سیزده سال تموم جلوی چشم بقیه ، کنارش موندم اما زیر سقف خونمون ، راه ما از هم جدا بود. من شبا روی کاناپه می خوابیدم و اون خیلی از شبا خونه نبود. حالا بعد از سیزده سال تصمیم خودمو گرفتم. تصمیم گرفتم که برم.ولی انگار این تصمیم من به مذاقش خوش نیومد! https://t.me/+opE9Al4e5kc3YzNk https://t.me/+opE9Al4e5kc3YzNk
إظهار الكل...
👍 1
Repost from N/a
من نیکی‌ام، دختر نازپروده‌ی پرویز محتشم. یکی یدونه‌ی خاندان محتشم‌‌ها که کسی حق نداشت بهش بگه بالای چشمش ابروئه! اما یهو یه اتفاقی افتاد که فهمیدم همه‌ی عمر کسایی که دوسشون داشتم بهم دروغ گفتن!! خواستم برم دنبال مادرم. کسی که ازش فقط عکس داشتم و یه آدرس توی جنوبی‌ترین نقطه‌ی کشور. هیچکس حاضر نبود تو این راه کمکم کنه جز اون!! مردی که تازه از زندان دراومده بود و میگفتن سال‌ها قبل یه دانشجوی نخبه بوده و به خاطر یه دختر چاقو خورده. می‌گفتن پرونده سیاسی داره و از دانشگاه اخراج شده... اما اون تنها کسی بود که قبول کرده بود منو ببره تا مادرمو پیدا کنم و من چاره‌ای نداشتم جز همراهی با بیشعورترین و کله‌خراب‌ترین مرد دنیا! https://t.me/+HKM4DfwHhUtiMWI0
إظهار الكل...
Repost from N/a
من نیکی‌ام، دختر نازپروده‌ی پرویز محتشم. یکی یدونه‌ی خاندان محتشم‌‌ها که کسی حق نداشت بهش بگه بالای چشمش ابروئه! اما یهو یه اتفاقی افتاد که فهمیدم همه‌ی عمر کسایی که دوسشون داشتم بهم دروغ گفتن!! خواستم برم دنبال مادرم. کسی که ازش فقط عکس داشتم و یه آدرس توی جنوبی‌ترین نقطه‌ی کشور. هیچکس حاضر نبود تو این راه کمکم کنه جز اون!! مردی که تازه از زندان دراومده بود و میگفتن سال‌ها قبل یه دانشجوی نخبه بوده و به خاطر یه دختر چاقو خورده. می‌گفتن پرونده سیاسی داره و از دانشگاه اخراج شده... اما اون تنها کسی بود که قبول کرده بود منو ببره تا مادرمو پیدا کنم و من چاره‌ای نداشتم جز همراهی با بیشعورترین و کله‌خراب‌ترین مرد دنیا! https://t.me/+HKM4DfwHhUtiMWI0
إظهار الكل...
Repost from N/a
رایمون خلافکار خطرناکی که میل جنسی نداره و مردونگیش برای هیچ دختری بالا نمیزنه ولی با دیدن دختر کوچولوی ایرانی تبار که رییس زندانه جوری داغ میکنه که تو تایم هواخوری  وسط حیاط زندان باکرگیشو میگیره و......‌..... 🔞💦🍒 https://t.me/+52a7Yr-YVsE2N2Y8 https://t.me/+52a7Yr-YVsE2N2Y8 جلوی زندانیا خانم رییس رو خفت میکنه و......🔥😱 #بزرگسال‌خرابـــــی 💦
إظهار الكل...
Repost from N/a
_یه زن با این سینه های بزرگ تو زندان مردونه چیکار میکنه؟! ترسیده هینی کشیدم و بلوزم و پوشیدم. _برو بیرون اقا... لطفاً... اما اون بی توجه سینه های لختم و تو چنگش گرفت. _مگه میشه از همچین لعبتی گذشت؟ ناخواسته آهی کشیدم که شلوارم و پایین کشید و...🥵💦 https://t.me/+Sr5BihOdlKAzZGE0 https://t.me/+Sr5BihOdlKAzZGE0 #ڪاملا_صحنه‌داااار 🔞🔥
إظهار الكل...
Repost from N/a
00:04
Video unavailable
وقتی شوهرم من رو توی قمار به دشمنش باخت، فکر می‌کردم اون مرد با لبخند شیطانی و ترسناکش قراره من رو تبدیل به برده‌ی خودش کنه اما برخلاف تصوراتم اون با احترام باهام رفتار می‌کرد، کاری که داریوش، همسرم هیچ وقت برام انجام نداد.و همین باعث شد بذر نفرت نسبت به داریوش توی دلم کاشته بشه. و حالا بعد از سه سال من دیگه اون دختر ضعیف و بی‌زبون گذشته نیستم، من حالا زمردم، جواهری که با انتقام یکی شده و برمی‌گرده تا داریوش محمودی رو اغوا، عاشق و بعد نابود کنه...🔞🔥 https://t.me/+vD0MfSKQNZ4wMWQ0
إظهار الكل...
animation.gif.mp41.20 KB
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.