دلشدگان
زندگی دل دادگی است و بس @Delshodegan908 لینک مدیت برای انتقادات و پیشنهادات
إظهار المزيد196
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
Photo unavailableShow in Telegram
تکرار کن
تکرار کن ، فراغت را و رهایی را
تکرار کن
خنده ی بلند شاخسار بی تاب را بر پرواز بی گاه پرنده ها
که صیادی در میان نبوده است جز
باد
تکرار کن
پرنده ای را که چون اندیشه ی سپید و شاد من
جز دل ابرها
آشیان گرم هیچ باغی را نپذیرفته است
تکرار کن
نفس های شکوفه را زیر منقار سنگین مرغ بهار
تکرار کن
پرپر شدن را و شکفتن را
تکرار کن
خزان شدن را و رستن را
"منوچهر آتشی"
@zemesstaaan
00:13
Video unavailableShow in Telegram
خواستم
صبح برخیزم
به خورشید ِ نوزاد
با شادمانی ِ کودکانه ام
دیدار ِ چشم ِ گشوده ات را
بشارتی دهم
میخواستم بنویسم
از هلهله های ابر و زمین
از قامت ِ کشیده ی درختان ِ جوانم
یا لبخند را با لب و لبم را با لبان تو
اما، اما از کوچه صدا می آید
شلیک ِ و شیون و اشک
حائل ِ من و درد ِ خیابان
تنها پرده ای ست
" قباد حیدر "
@zemesstaaan
IMG_8124.MP41.04 MB
لالا لالا
شهیار قنبری
ترانه، آهنگ: شهیار قنبری
تنظیم: آرمیک
نخواب وقتی که هم بغضت به زنجیره
نخواب وقتی که خون از شب سرازیره
بخون وقتی که خوندن معصیت داره
بخون با من بیا تا من نگو دیره
سکوت شیشههای شب غمی داره
ولی خشم تو مشت محکمی داره
عزیز جمعههای عشق و آزادی
کلاغپر بازی با تو عالمی داره
@zemesstaaan
Shahryar Ghanbari La La La La.mp35.65 MB
00:44
Video unavailableShow in Telegram
وقتی جوانی در ایل، پیش از ازدواج از دنیا برود، ساز و دهل بر گورش میآورند و رقص میکنند جای جشن عروسیِ نگرفتهاش… خانوادهاش آنقدر رقص میکنند و خودشان را میزنند تا از هوش میروند… ما به این ساز و دهل زدن میگوییم «تشمالِ چپی» زدن، یعنی برای مرگ نواختن…
1.36 MB
Photo unavailableShow in Telegram
می پرسی کلمه وطن به چه معناست؟
خواهند گفت :
خانه است و درخت توت ،
لانهء مرغ و کندوی زنبور عسل ،
بوی نان و آسمان نخست !
و می پرسی :
چه طور کلمه ای سه حرفی ،
بر تمامی این ها فراخ است و بر ما تنگ !؟
#محمود_درویش
@zemesstaaan
Photo unavailableShow in Telegram
می خواهم دوستتبدارم
تا به جای همهی جهانیان پوزش بخواهم
از همهی جنایاتی که مرتکب شدهاند
در حق زنان
از زنانگیات دفاع میکنم
آن سان که جنگل از درختانش
دفاع میکند
و موزهی لوور از مونالیزا
و هلند از ونگوگ
و فلورانس از میکلآنژ
و زالتسبورگ از موزارت
و پاریس از چشم های الزا
میخواهم دوستت بدارم
تا شهرها را از آلودگی برهانم
و تو را برهانم از دندان وحشی شدگان
📝نزار قبانی
Photo unavailableShow in Telegram
دختر بچه کوچکی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و بر میگشت.
با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده به سوی مدرسه راه افتاد…
بعد از ظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.
مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد،
تصمیم گرفت که با اتومبیل به دنبال دخترش برود.
با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.
اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود،
ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او میایستاد ، به آسمان نگاه میکرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار میشد.
زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار میکنی؟
چرا همینطور بین راه می ایستی؟
دخترک پاسخ داد:
من سعی میکنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس میگیرد!
در طوفانها لبخند را فراموش نکنید!
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.